انسان

هویت ؛ چرا من؟

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام
مدت هاست که موضوعی ذهنم رو مشغول کرده و با چند نفر درمیون گذاشتم اما به نظر میرسه جوابی نداره. خواستم اینجا هم مطرح کنم ببینم نظر شما چیه.

چیزی باعث میشه که من کامران باشم و نه شخص دیگه، چند مسئله ست. جسمی که بهم رسیده از طریق پدر و مادر و شرایط جغرافیایی و ...، فرهنگی که توش بزرگ شدم و تصمیماتی که خودم بر اساس دانش و میل و شرایط پیرامون گرفتم و جبری که از طرف دیگران و شرایط بر من حاکم بوده. همه ی این موارد، علایق و سلایق و استعداد و اخلاق و رفتار و شخصیت من رو تشکیل میده.
و به نظرم این برای باقی انسان ها هم صدق میکنه.
فرض کنیم من شخص الف باشم و یک نفر دیگه هم باشه به نام شخص ب.

سه سوال دارم اما در ترتیب پرسش در شک ام.

اگر تمام این موارد رو از الف و ب بگیرن،
این دو چه فرقی با هم خواهند داشت؟
و چه چیزی باقی می مونه؟
و در این صورت، چرا من دارم از طریق این جسم(الف)، نه جسم شخص ب، این جهان رو تجربه میکنم؟

پیشاپیش ممنون

مرگ ، دوست داشتنی ترین نعمتِ خدا

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد
« كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ »
انبیاء: 35

سلام

مرگ نعمتی است الهی یا پدیده ای ست تلخ و دهشتناک ؟

علل نگرانی ها و خوف از مرگ چیست ؟

به نظر شما ، مرگ ، یکی از دوست داشتنی ترین نعمتهای خدا نیست ؟

نبودن راهی برای رهایی از نقطه ی پایان

سلام.

این متن ناامیدکننده است و علاقه ای به بیانش نداشتم اما واقعا برایم سوال است.
آیا این را قبول دارید بالاخره انسان زمانی به یک نقطه ی پایانی می رسد؟
مثلا من خیلی زودتر از چیزی که فکرش را می کردم به نقطه ی پایان رسیدم. زودتر از آن چیزی که یک آدمی فکرش کند. جوری که قانون عالم ماده و هر چیزی که در آن است رحمی بر من نداشت.
اما چرا خداوند راهی برای پایان دادن قرار نداده و باید حس زنده بگور شدن را داشته باشم؟
چرا باید در حسرت سوخت و در برزخ و ترس که کی تمام می شود ماند؟
چرا خداوند وقتی می داند فردی در آینده شکست سنگین می خورد را خلق می کند؟ آیا واقعا این لطف است که از عدم به هستی آمده است؟!

چرا خداوند عقل انسان را ناقص آفرید؟

چراخداعقل انسان راناقص آفریده؟

صفحه شما - به یک ناامید شکست خورده در زندگی کمک کنید؟

سلام عزیزان

یکی از دوستان قدیمی و از همشهریان ما که نسبتاً هم آدم موفق و نقش آفرینی در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی بوده، بدلیل شکست های مختلفی که در گوشه و کنار زندگی، کار و تربیت فرزندانش متحمل شده، دچار نوعی احساس شکست روحی، یأس و ناامیدی و افسردگی مزمن شده و تا حدود زیادی همه فعالیت های علمی، فرهنگی و اجتماعی اش را تعطیل کرده و گوشه گیری را اختیار کرده است.

در این تایپیک می خواهیم از شما دوستان عزیز کمک بگیریم تا بعنوان مشورت و ارائه راهکار، اگر توصیه یا تجربیاتی دارند که می تواند در احیاء و زنده کرده روح امید به زندگی در این دوست ما مؤثر افتد دریغ نفرمایند، چه بسا حتی پیش پا افتاده ترین نظر هم بتواند در دمیدن روح امید و بازگشتن به زندگی در ایشان و یا هر مخاطبی که در وضعیت مشابه هست مفیده فایده افتد.

منتظر نظرات دقیق و عمیق همه عزیزان هستیم.

تفاوت «من» با «دیگر»ی

سلام.وقت به خیر.

تفاوت منی که هستم با اینکه دیگری نیستم در چیست؟؟
این من ،نفس من است با روح یا ذاتم؟
تفاوت این ها در چیست؟
قبل اینکه خدا همه انسان ها را بیافریند و ذره ای بیش نبودند،نعوذبالله آیا این من بود و روح نداشت یا کلا خدا از هیچ آدم را آفرید؟

مراد از امانت در آیه 72سوره احزاب

چراخدادرآیه 72سوره احزاب از"امانت" عنوان مشخصی مطرح نکرده امانت به چه معنااست وچراباصراحت ذکرنشده امانت به بنده تحمیل شد بلکه آمده بنده پذیرفت این دروغ است

نیچه و « ابر انسان »

منظور نیچه از ابرانسان چیست؟ موجودی غیرانسانی است یا انسانی با خصایص غیرانسانی؟! چگونه ابرانسان و خواست و اراده و قدرتش جایگزین خداوند و خواست و اراده و قدرتش میشود؟

نیچه و مرگ خدا

انجمن: 

درود بر عزیزان

نیچه از مرگ خدا سخن میگوید. دقیقا منظورش از مرگ خدا چیست؟ مرگ خدا به معنای نابودی وجودی است یا به معنای نابودی عقیدتی؟ اگر فرض اخیر است، برایش امکان احیای اعتقاد به خدا مطرح است؟ آیا نیچه تلاشی یه این منظور داشته است یا این که از مرگ خدا استقبال کرده است؟

تشکر فراوان

انسان پس از قیامت

پس ازقیامت دوباره انسان خلق می شود؟