جمع بندی علوم قرآن و حدیث

شبهاتی در آیه ولایت

انجمن: 

سلام
طبق آیه ولایت"انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنو....."
۱-چرا وقتی که انگشتر امام علی )ع( نمیتونیم جز موارد زکات حساب کنیم ولی درآیه با لفظ زکات اومده؟
۲-در آیه از لفظ یوتون استفاده شده که مغهوم استمرار رو میرسونه آیا امام موارد دیگری را هم داشته اند که در نماز زکات بدن؟
۳-چرا وقتی فقط منظور امام علی)ع( هست از لفظ جمع استفاده میشه ؟آیا برای احترام؟اگه اینطوره بازم توی قرآن داریم که اینطور جمع بسته باشه؟

منبع و اعتبار حدیث: آیا موسای دیگری هم آفریده ای؟

[="Arial Black"][="Blue"]به نام خدا
با سلام

از یک سخنران، مطلبی شنیدم که نقل به مضمون آن ، چنین است:

حضرت موسی به خداوند عرض کرد: آیا غیر از من ، "موسی"ی دیگری هم آفریده ای؟
خداوند فرمود: به فلان صحرا برو و از ریگ بیابان بپرس.

حضرت موسی به آنجا رفت و یک ریگ برداشت و از او پرسید: تو کیستی؟
گفت: من موسی هستم.
حضرت موسی سئوال کرد: آیا غیر از تو ، "موسی"ی دیگری هم آفریده شده؟
آن ریگ گفت: همه ریگهای اینجا "موسی" هستند.

متن دقیق حدیث و آدرس سند آن را می خواستم.[/][/]

حدیث درباره ارتباط مو و ناخن با فقر

سلام من یه حدیثی شنیده بودم که گفته بود اگه مو و ناخن زیر دست و پا باشه موجب فقر میشه طرز بیانش اینطور نبود ولی همینو گفته بود ایا این حدیث درسته وجود داره این حدیث؟ چون من همش موها زیر دستو پامه تو کفشم 10-15 تا مو چسبیده در هم نمیاد هرروز یه عالمه باش راه میرم وقتی موهامو میزنم مثلا ریشو سبیل میزنم یه عالمه موی ریز هست که میریزه زمین یا به ماشین میچسبه بعدن میریزه یا موی سرم رو کوتاه میکنم این همه میریزه تو خونه هم که پره مو هست این حدیث وجود داره و درسته؟ جواب رو به ایمیلم بفرستید

نامه به فرشتگان

باسلام و عرض ادب
در کتابی ذکر شده بود از عالمی که برای رسیدن به حاجت های دنیوی مثل ثروت سلامت رسیدن ب معشوق و شغل مناسب و زندگی خوب
ب فرشته نگهبان خود نامه بنویسین و تمام این چیزهارو از فرشته مخصوص بخاین مثلا برای ثروت از فرشته پول درخواست کنیم ....
من جایی این رو بیان کردم گفتن ک ممکنه تا مدتی زندگی رو ذوال بیوفته ولی درحقیقت نامه نوشتن ب فرشته ممکنه باعث احضار جن و عواقب بعدی اون بشه
نظر شما چیه ؟

حدیثی درباره امام خمینی (ره)

انجمن: 

سلام.

امروز یک حدیثی دیدم واقعا متعجب شدم و خوشحال!

متن حدیث:

"ابي جعفر (امام باقر) عليه السلام فرمودند : ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي‌اش گسيخته شد و با دمپايي‌اش اشاره وار به حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) زد، سپس فرمود؛
«همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت‌هايشان نوراني است و لباس‌هايشان نوراني است، صورت‌هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي‌اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه‌ي روح الله به يکديگر محبت مي‌ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي‌شود) درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه‌ي تو هستند و تو امامشان هستی یا علی» "

منبع این حدیث رو جلد 56 بحار الانوار صفحه 139 ذکر کردند.
من این صفحه رو چک کردم و همچین حدیثی پیدا نکردم.

1-این حدیث واقعا در بحار الانوار هست؟
2-حدیث معتبر هست؟
3-آیا لفظ "روح الله" به یک اسم اشاره میکنه یا کنایه از چیز دیگریه؟
4-اگر اسم هست. آیا میشه با امام خمینی (ره) منطبق دونست؟

معنای لغوی «علی ولی الله»

سلام
میدانیم که امامیه معنای ولی را در عبارت "علی ولی الله" سرپرست میداند . از سوی دیگر میدانیم که "ولی الله" یک ترکیب اضافی یا همان مضاف و مضاف الیه است و علمای ادبیات عرب متذکر شده اند که رابطه مضاف و مضاف الیه بدین صورت است که جزء دوم یعنی مضاف الیه :
یا مالک جزء اول است مثل "کتاب الله " / حرف لام در معنا وجود دارد
یا ظرف برای جزء اول است مثل "صلاه اللیل" / حرف فی در معنا وجود دارد
یا بیان کننده جنس جزء اول است مثل "ثوب قطن" (لباس پنبه ای) / حرف من در معنا وجود دارد (منبع : مبادی العربیه ج4 ، رشید شرتونی ص305 و نحو مقدماتی ، محمود ملکی اصفهانی ص15)
با توجه به این قاعده نحوی معنای عبارت "ولی الله" سرپرستِ خدا میشود و معنای لام در عبارت وجود دارد و فرض دو معنی دیگر نامناسب است
پس "علی ولی الله" یعنی علی سرپرستی برای خداست ؛ از کارشناس محترم تقاضا دارم به این سئوال پاسخ دهد که این معنا که از عبارت برداشت میشود را چگونه توجیه باید کرد ؟ ، لطفا در بیان توضیح از معنای لغوی و لفظی غفلت نشود .
ممنون

ایرادی در صحیفه سجادیه


درود
قد ملك الشيطان عناني في سوء الظن وضعف اليقين ، فأنا أشكو سوء مجاورته لي ، وطاعة نفسي له

شیطان مهار مرا به دست گرفته توام با سوء ظن و ضعف یقین من شکایت میکنم از این رفیق بد و همسایه بد و از نفس من که پیرو آن شده است

( الصحيفة السجادية ( ابطحي ) صفحه 172 چاپ مؤسسة الإمام المهدي (ع) / مؤسسة الأنصاريان للطباعة والنشر - قم - ايران)

چرا نان وگوشت را نباید با چاقو یا کارد برید؟

سلام

در روایات به مضمون زیر تاکید شده
نان را نباید با چاقو یا کارد برید. زیرا این مکروه میباشد. همچنین گوشت را نیز نباید با چاقو برید زیرا این کار از اخلاق متکبرین و مترفهین جامعه میباشد لذا مستحب این است که نان، گوشت و ... را با دست و دندان برید و خورده شود حضرت اکرم صلی الله علیه و سلم در یک حدیث فرموده اند: به هنگام خوردن به جای کارد، از دست و دندان استفاده نمائید.

علت تاکید برنبریدن با چاقو چیست ؟

آیا به دعا نویسی و قفل بستن اعتقاد دارید؟

سلام به دوستای خوبم

امروز میخوام یه داستان واقعی رو براتون تعریف کنم که خودم هم نمیدونم بهش اعتقاد دارم یا نه .
شما بخونین و نظرتونو بدین.

عصر کار بودم و منو لیدا مریضهای وسطو کنترل میکردیم . یکی از مریضامون یه جوون ۱۹ - ۲۰ ساله بود و یه جنین ۵ ماهه داشت که بعلت خونریزی و درد داشت دفعش میکرد. خیلی برامون جالب بود . چون شرایط خوبی داشت . و همه چیز آماده بود تا اون زایمان کنه ولی نمیکرد . دردش زیاد شده بود . و خیلی طول گشیده بود .
طفلی باهامون هم خیلی همکاری میکرد . و من هم خیلی بهش کمک کردم. ولی نمیشد.

قضیه از اینجا شروع شد که دختره به من گفت : من قفل دارم و مادر شوهرم کلید داره و باید فقلو باز کته که من بتونم بچه رو بندازم وگرنه بچه نمیافته .

من اصلا به این چیزا اعتقاد ندارم و نداشتم .
برای همین خندم گرفت و گفتم باشه حالا یه کم استراحت کن . سرم دکستروز بدون سنتو براش گذاشتم که کمی استراحت کنه .
بعد از چند دقیقه دیدم پاشو کرده تو یه کفش که من باید برم همراهمو ببینم . هر کاری کردیم نتونستیم راضیش کنیم که تو تختش بمونه . لیدا گفت اشکالی نداره بذار بره شاید یه کم آروم بشه.
خلاصه تمام بخشو خونی کردو رسید به مادر شوهرش.

من دیگه حواسم رفت پیش بقیه مریضا که یهو از سمت در صدای جیغ شنیدم .
چشمتون روز بد نبینه .دیدم خودش افتاده رو زمین و جنینشم کنارش.

سریع بچه هارو صدا کردیم و جمع و جورش کردیم.
خدماتمون کلی عصبانی شده بود که من چطوری اینجا رو تمیز کنم . جنین هنوز قلب داشت. برای همین هم بردیمش تو اتاق زایمان تا بعد کاراشو انجام بدیم.

بعد از اینکه یه خورده اوضاع استیبل (روبراه ) شد تازه یاد حرفاش افتادم و البته یه قفل کوچولوی طلایی هم دست مادر شوهرش دیدم.

ماجرا رو برای لیدا تعریف کردم و از تعجبم گفتم و اینکه به این چیزا اعتقاد ندارم. ولی لیدا هم یه ماجرایی رو تعریف کرد که به حیرتم اضافه کرد .

اون گفت : چند سال پیش یه مریض داشت که بعد از چند سقط باردار شده بود و تونسته بود تا نه ماه برسونه بچشو . و طی روند زایمان مجبور شدن سزارینش کنن.
وقتی که داشتن امادش میکردن لیدا متوجه یه قفل رو دستش شد و گفت که باید اونو در بیاری .
زنه گفت : نمیشه . اگه درش بیارم میمیرم.

لیدا خودشو کشت تا راضیش کرد که اونو در بیاره . لیدا میگفت نگاه اون مادر همیشه تو ذهنم هست.
خلاصه اون ماذر بچشو به دنیا میاره ولی دیگه به هوش نمیاد.
لیدا گفت منم هیچ اعتقادی به این چیزا نداشتم ولی این قضیه خیلی منو ترسوند.

نمیدونم این قضایا به دعا و قفل و اینا ربط داشت یا نه ولی خواهشا با جون خودتونو بچتون بازی نکنین.:Narahat az: