جمع بندی از دیدگاه قرآن وضعیت مرده ها چگونه است؟

تب‌های اولیه

143 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;891626 نوشت:
سلام
چه سند عقلی و شرعی وجود دارد که مردگان صدای ما را میشنوند؟
نمیشه که یکی از حواس زنده مانده باشد
وقتی شخصی مرد با تمام حواس ظاهری اش مرده
که اگر این نبود دیگر مرده نبود

سلام
ادله نقلی:
قرآن کریم : قیل ادخل الجنه قال یا لیت قومی یعلمون بما غفر لی و جعلنی من المکرمین
آیه درباره نجار مومنی است که فرستادگان عیسی ع را به شهر انطاکیه یاری کرد اما مردم اورا کشتند . این آیه هم حیات هم شنیدن و هم سخن گفتن اورا بعد مرگ ثابت می کند.
و باز قرآن کریم :
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
و در زیارات ائمه :
تسمعون کلامی و همچنین اصل زیارت
و همچنین زیارت قبور
ووووو
و اما ادله عقلی می گوید هویت بخش یک نوع ، فصل آن است پس در حیوان ناطق همان ناطقیت او اصل هویت اوست نه بعد حیوانی لذا وقتی بعد حیوانی منتفی می گردد ناطقیت همچنان باقی است و منظور از نطق، عقل و قوه دراکه است لذا همه قوا باقی اند و از جمله شنیدن
یا علیم[/]

shahed1;890865 نوشت:
در فرهنگ قرآن پرستش یا عبات = با پیروی یا اطاعت بی قید و شرط (ولاغیر). یکتا پرستی یعنی یکی را مطلقاً پیروی کردن و تنها یکی را بی قید و شرط اطاعت کردن و آن یکی احدی غیر از الله نیست . خداوند می فرمایند: إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ – ما بر تو کتاب و نوشتاری حق ( نه باطل) فرستادیم پس الله را ، در حالی که دینت را برای او خالص کرده ای ، تعبد کن (نه هرکه را به تو کتاب داد) .
از منظر قرآن مسلمان یا یکتاپرست کسی است که تنها الله را تعبد می کند نه آنکه الله و من دون اورا . آنکه فقط قرآن و ما فیها را تعبد می کند مسلمان است و هرکه علاوه بر نوشتار الله ، کتب و نوشتار دیگر را نیز پرستش و بی قید و شرط اطاعت کند او یک مشرک است

بسم الله الرحمن الرحیم

بین پرستش و اطاعت تلازم نیست. اینگونه نیست که اگر انسانی حرف بنده از بندگان خدا را گوش کند و از دستور او اطاعت کند، او را پرستیده باشد و معبود خود قرار داده باشد.

در مورد عبادت انحصاری خداوند، قرآن به ما می آموزد تنها خداوند را عبادت کنیم و در عین حال در امور تنها از او کمک بخواهیم« إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين‏»[1]، « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏»[2] (همانا! من خدايم كه جز من معبودى نيست، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار).

در عین حال همین خداوند دستور می دهد از بندگان برگزیده او یعنی انبیاء و جانشینان انبیاء اطاعت کنیم و این اطاعت را اطاعت از خداوند معرفی می کند« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏»[3] (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد).

« قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِين‏»[4]( بگو: خدا و فرستاده او را اطاعت كنيد. پس اگر روى گردانيدند پس (بدانند كه) حتما خداوند كافران را دوست ندارد).

خداوند شرط مورد رحمت قرار گرفتن مردم را اطاعت از خودش و پیامبرش معرفی می کند« وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‏»[5] (و خدا و فرستاده او را فرمان بريد، شايد مشمول رحمت شويد).

اگر بخواهیم از آیات قرآن هدایت شویم باید قرآن را بدون پیش داوری و تعصب بخوانیم، نه اینکه مساله ای را برای خودمان مسلم بدانیم و برای رسیدن به هدفمان آیات خاصی از قرآن را به صورت گزینشی مورد توجه قرار دهیم، اگر اهل تقوی باشیم قرآن هدایتمان خواهد کرد«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين».[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]


[=Traditional Arabic]


[/HR][1] - حمد/5.

[2] -طه/14.

[3] -نساء/59.

[4] -آل عمران/32.

[5] -آل عمران/132.


یاسین;891598 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اگرچه مدت زمان برزخ نسبت به قیامت کوتاه است، و افرادی که دوران برزخ را سپری می کنند، به نظرشان زمان کوتاهی گذشت اما این دلیل نمی شود که واقعا زمان برزخ زمان کوتاهی باشد.
خداوند در مورد اصحاب کهف که حدود300 سال در خواب بودند، می فرماید:« قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْم‏»[1] (گوينده‏ اى از آنان گفت: چه اندازه [در خواب‏] مانده ‏ايد؟ [برخى‏] گفتند: يك روز يا پاره ‏اى از روز را مانده ‏ايم‏).

آیا تصور اصحاب کهف که گمان می کردند یک روز یا قسمتی از روز خواب بودند، حقیقت خارجی را تغییر می دهد و آن را تبدیل می کند؟!
در مورد قیامت نیز، تصور افرادی که سالیان زیادی در عالم برزخ زندگی می کردند موجب نمی شود که عالم برزخ واقعا ایام کوتاهی بوده باشد، علاوه بر اینکه دوران برزخ نسبت به قیامت زمان کوتاهی می باشد.



[/HR][1] - کهف/19.

سلام

زمان برزخی مال اهل برزخ و زمان دنیا از آن دنیاست، پس این دو را با هم مخلوط نکنید و به یک چشم نبینید. شما که معتقد به برزخ هستید گمان می کنید کسی که می میرد وارد برزخ می شود و در آنجا یک زندگی جدید را آغاز می کند در حالی که او خود این را نمی گوید و تمام مدت مرگ از نظر او ولو اینکه از نظر ما هزاران سال طول بکشد ، ساعتی یا نصف روزی بیش نیست و این یعنی کسی که می میرد مثل کسی است که می خوابد؛ دیگر گذر زمان را احساس نمی کند هرچقدر هم که به زندگان سپری شود چون او در این مدت در خواب مرگ است و هیچ چیزی را تجربه نکرده ، آن را ساعتی یا روزی بیشتر تصور نمی کند و این برای او عین حقیقت است هرچند برای ما حقیقت بگونه ای دیگر باشد. یعنی برزخ افسانه ای بیش نیست و مردگان از بستر مرگ خود تکان نمی خورند تا روزی که آنها را بیدار کنند آنجاست که خواهند گفت:

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا ۜ ۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
می‌گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»[36:52]

یاسین;891677 نوشت:

بین پرستش و اطاعت تلازم نیست. اینگونه نیست که اگر انسانی حرف بنده از بندگان خدا را گوش کند و از دستور او اطاعت کند، او را پرستیده باشد و معبود خود قرار داده باشد.

اما من نوشتم : در فرهنگ قرآن پرستش یا عبات = با پیروی یا اطاعت بی قید و شرط نه اینکه عبادت = اطاعت

اگرچه اطاعت و عبادت هردو معنی فرمانبرداری می دهند ولی فرقی اساسی با یکدیگر دارند و آن این است که عبادت فرمانبرداری بی قید و شرط است ولی در مورد اطاعت چنین نیست.
عبادت فقط و فقط مخصوص خداوند است ولی اطاعت چنین نیست.
اگر کسی را بی قید و شرط فرمانبرداری کردید او را عبادت کرده اید یعنی رب گرفته اید و از دایره توحید خارج شده اید چرا که توحید یعنی یکی را پرستیدن . اگر شما فکر می کند عبادت غیر از آنچه من گفتم معنا می دهد یا غیر از آن هم معنا می دهد از قرآن نشانم دهد تا بیشتر از این در اشتباه نباشم .
اطاعت از رسول که خداوند بارها و بارها در قالب آیات متعدد به آن امر فرموده با عبادت رسول فرق دارد.
شریعت و احکام قرآنی یک امر تعبدی هستند و فقط مخصوص خداوند می باشند . تشریع شریعت به عهده رسول نیست اگر کسی از قرآن آیه ای سراغ دارد که غیر این را می گوید ، معرفی کند.

بطوری که مرحوم طباطبایی در المیزان نوشته اند:

نقل قول:
اطاعت بدون قید و شرط و بالاستقلال همان عبادت و پرستش است و مختص به خداى سبحان مى باشد.

این هم از تفسیر نمونه است:

نقل قول:
[=verdana]یک درس آموزنده

[=verdana]قرآن مجید در آیه فوق درس بسیار پر ارزشی به همه پیروان خود می دهد و یکی از عالیترین مفاهیم توحید را ضمن آن خاطر نشان می سازد، و می گوید: هیچ مسلمانی حق ندارد اطاعت بی قید و شرط انسانی را بپذیرد، زیرا این کار مساویست با پرستش او، همه اطاعتها باید در چهار چوبه اطاعت خدا در آید و پیروی از دستور انسانی تا آنجا مجاز است که با قوانین خدا مخالفت نداشته باشد این انسان هر کس و هر مقامی می خواهد باشد.

معنای حقیقی عبادت همان اطاعت است اما بصورت بی قید و شرط که فقط و فقط مخصوص پروردگار است.
اگر کسی به هردلیلی و بهانه ای شخصی را مطلقاً اطاعت کند درحقیقت او را خدای خود قرار داده است. فرق نمی کند می خواهد آن شخص یک پیامبر باشد یا کس دیگری.
بدانید که عمده ترین علت انحراف از توحید( یا فقط یکی را مطلقاً اطاعت کردن) عبادت من دون الله است و همین اطاعت بی چون و چرا از غیر است که دین مادری را بوجود می آورد و در دین الهی تفرقه وبین مردم اختلاف می افکند.
این خیلی مهم است. خیلی خیلی مهم است. علت بوجود آمدن این همه آئینهای رنگارنگ و این همه اختلاف و تفرقه، پرستش حکم غیر خدا و احکام غیر قرآنی است.
شما وقتی به خداوند می گویید تنها تورا پرستش می کنیم باید بر این عهد و پیمان خود باقی بمانید و غیر خدا را اطاعت مطلق نکنید در غیر اینصورت خداوند ما را هدایت نخواهد کرد و به اتحاد و یک پارچگی نخواهد رساند آنگاه یکی می شود شیعه و آن دیگری سنی. یکی می شود یهودی و دیگری مسیحی و همه بجای دین الهی به دین مادری خود اعتصام می کنند و تمسک می جویند و نتیجتاً اتحاد انسانها از بین می رود و جامعه بشری تکه تکه و فرقه فرقه

من فکر می کنم از روزگار پیامبر تا کنون هیچ مردمی به اندازه قوم پیامبر مفاهیم قرآنی را متوجه نشده اند حتی اهل کتاب معاصر او. این حقیقت که قوم پیامبر از بقیه بهتر قرآن را متوجه می شدند مثل روز از صحبتها و محاوراتشان پیداست. علت اصلی آن هم این است که برای آنها هنوز کلمات زنگار نگرفته بودند و معانیشان دگرگون نشده بود.
امروز وقتی ما با کلمه پرستش یا عبادت مواجه می شویم ذهن بلافاصله تصاویری را جایگزین آن می کند و این تصاویر همان رسوباتی هستند که اجازه نمی دهند ما مفهوم درست این کلمه را دریابیم.
بهتر است بجای نوشتن از این تصاویر استفاده کنم که از هر چیز دیگری گویاترند.

آیا عبادت امثال اینها و صدها مورد مشابه دیگر است؟ وقتی قرآن از این کلمه استفاده می کند واقعاً منظورش این است؟
فهم این کلمه خیلی مهم است بگونه ایکه اگر آن را به درستی متوجه نشویم شا ید هرگز توحید را که هدف اصلی قرآن است متوجه نشویم.

محی الدین;891673 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
ادله نقلی:
قرآن کریم : قیل ادخل الجنه قال یا لیت قومی یعلمون بما غفر لی و جعلنی من المکرمین
آیه درباره نجار مومنی است که فرستادگان عیسی ع را به شهر انطاکیه یاری کرد اما مردم اورا کشتند . این آیه هم حیات هم شنیدن و هم سخن گفتن اورا بعد مرگ ثابت می کند.
و باز قرآن کریم :
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
و در زیارات ائمه :
تسمعون کلامی و همچنین اصل زیارت
و همچنین زیارت قبور
ووووو
و اما ادله عقلی می گوید هویت بخش یک نوع ، فصل آن است پس در حیوان ناطق همان ناطقیت او اصل هویت اوست نه بعد حیوانی لذا وقتی بعد حیوانی منتفی می گردد ناطقیت همچنان باقی است و منظور از نطق، عقل و قوه دراکه است لذا همه قوا باقی اند و از جمله شنیدن
یا علیم
[/]

بله قوا باقی است اما در موطن دیگر نه در حواس دنیایی !!!
پس وفات و رفتن یعنی چی؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

غریبه آشنا;891953 نوشت:
بله قوا باقی است اما در موطن دیگر نه در حواس دنیایی !!!
پس وفات و رفتن یعنی چی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

برزخ بین عالم دنیا و آخرت است

مثال می زنم

یک جنین در شکم مادر است و در آن عالم خلق میشود و روح دار می شود و بعد از مدت زمانی معین از رحم خارج می شود و در اینجا رشد پیدا می کند جسم برزخی اش شکل می گیرد و در موقع مرگ این جسم رها شده و به برزخ می رود و همین طور تا زمانی که این دنیا نابود شده و قیامت بر پا می شود

این گذاره را قبول دارید؟

اگر بله

همانطور که مادر از وضع رحم مطلع می شود

عقلا ثابت میشود که ارواح در برزخ هم می توانند مطلع شوند.

ابراز فرق کرده اما قوا شنوایی و... ثابت است.

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;891671 نوشت:

وقتی اجابت می کند

یعنی شنیده است که اجابت می کند

اگر کر بود که اجابت نمی کرد!

شما کر را که صدا کنی و بگویی بیا می آید؟

ربط ندارد؟

وقتی خواب و رویا هم نوعی مرگ است.
و
وقتی در عالم رویا (عالم خواب) از آینده سخن گفته می شود.
و از وقایع دنیا خبر آورده می شود.
آیا به معنای این نیست که با عالم دنیا در ارتباط است روح؟

پس بگذارید آیه را بیاورم
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ۲۶۰ بقره
و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من بنمایان چگونه مردگان را زنده مى کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده اى؟!» گفت: «آرى (ایمان آورده ام)، ولى مى خواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار پرنده (از گونه هاى مختلف) را انتخاب کن; و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و درهم بیامیز); سپس بر هر کوهى،قسمتى از آن را قرار بده; بعد آنها را صدا بزن، بسرعت به سوى تو مى آیند. و بدان که خداوند توانا و حکیم است;».260
منبع:http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#2:261

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ۲۶۰ بقره
و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من بنمایان چگونه مردگان را زنده مى کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده اى؟!» گفت: «آرى (ایمان آورده ام)، ولى مى خواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار پرنده (از گونه هاى مختلف) را انتخاب کن; و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و درهم بیامیز); سپس بر هر کوهى،قسمتى از آن را قرار بده; بعد آنها را صدا بزن، بسرعت به سوى تو مى آیند. و بدان که خداوند توانا و حکیم است;».260
منبع:http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#2:261

می شود بگویید ادعهن یعنی چه؟
چرا خدا اینجا به ابراهیم(ع) گفت صداشون کن؟

صدا کردن کسی که نمی شنود بنظرتان چه مفهومی می دهد؟

شما یک کر را صدا کن!

بنظرتون منطقیه؟

یا چرا خدا در این آیه به طور مستقیم خودش اقدام کرده و سخنی از صدا زدن نیست؟
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 259
یا همانند کسى که از کنار یک آبادى (ویران شده) عبور کرد، در حالى که دیوارهاى آن، به روى سقفهایش فرو ریخته بود،(و اهل آن همگى مرده بودند، او با خود)گفت: «چگونه خدا این ها را پس از مرگ، زنده مى کند؟!»(دراین هنگام،)خدا او را یکصد سال میراند; سپس زنده کرد; و به او گفت: «چه قدر درنگ کردى؟» گفت: «یک روز; یا بخشى از یک روز.» فرمود: «بلکه یکصد سال درنگ کردى!نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود، که هیچ گونه تغییرى نیافته است! (پس بدان خدا بر همه چیز قادر است). ولى به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشى شده!، آنچه مى بینى، هم براى اطمینان خاطر توست، و هم)براى این که تو را نشانه اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ى مرکب سوارى خود) نگاه کن که چگونه آنها را برپا ساخته، به هم پیوند مى دهیم، سپس گوشت بر آنها مى پوشانیم!» هنگامى که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «مى دانم خدا بر هر چیزى تواناست.»259
منبع: http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#2:259

آیا جایی گفته شده که تو بخواه؟

اگر دیدید به من بگویید.

وقتی دوستمون صدامون می کنه اگر خوابمون سنگین باشد در ابتدا نمی شنویم

وقتی چند بار صدامون کرد آن قدر یکمی می شنویم تا اینکه روحمون به جسممون بر گردد و می شنویم!

غیر اینه؟

اگر شنیدن با جسم است همان اول جواب باید بدهیم

مگر اینکه توجهمان به جسممان بیشتر باشد.

یا علی(ع)@};-

قسمت آخر سخنتونو پاسخ میدم اولش ربطی به بحث نداره
گفتید اگر شنیدن با جسم است همان اول باید جواب بدهد
خب خود این جمله پاسخ من به شماست

اگه روح میشنوه چرا در ابتدا نشنیده
پس اگر جسم نشنود لااقل باید بگوییم صد در صد واسطه است
و اگر این واسطه نباشد یعنی بیدار و زنده نباشد روح صدای موجودات دنیا را نمیشنود بلکه صدای عوالمی که در آن رفته را میشنود
اگر غیر از این بود وفات و رفتن یعنی چه؟؟؟
نمیشه که حس لامسه ..چشایی و غیره رفته باشه اما مثالا شنوایی نرفته باشه!!
مثال خواب هم که برادر مرگ است دقیقا در تایید سخن بنده است
یاحق

رستگاران;891954 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

برزخ بین عالم دنیا و آخرت است

مثال می زنم

یک جنین در شکم مادر است و در آن عالم خلق میشود و روح دار می شود و بعد از مدت زمانی معین از رحم خارج می شود و در اینجا رشد پیدا می کند جسم برزخی اش شکل می گیرد و در موقع مرگ این جسم رها شده و به برزخ می رود و همین طور تا زمانی که این دنیا نابود شده و قیامت بر پا می شود

این گذاره را قبول دارید؟

اگر بله

همانطور که مادر از وضع رحم مطلع می شود

عقلا ثابت میشود که ارواح در برزخ هم می توانند مطلع شوند.

ابراز فرق کرده اما قوا شنوایی و... ثابت است.

یا علی(ع)@};-

[/]

مثالتون کاملا بی ربط است

غریبه آشنا;891955 نوشت:
قسمت آخر سخنتونو پاسخ میدم اولش ربطی به بحث نداره
گفتید اگر شنیدن با جسم است همان اول باید جواب بدهد
خب خود این جمله پاسخ من به شماست

اگه روح میشنوه چرا در ابتدا نشنیده
پس اگر جسم نشنود لااقل باید بگوییم صد در صد واسطه است
و اگر این واسطه نباشد یعنی بیدار و زنده نباشد روح صدای موجودات دنیا را نمیشنود بلکه صدای عوالمی که در آن رفته را میشنود
اگر غیر از این بود وفات و رفتن یعنی چه؟؟؟
نمیشه که حس لامسه ..چشایی و غیره رفته باشه اما مثالا شنوایی نرفته باشه!!

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبر کاته

در مورد بخش آیاتی که آورده اگر دقت نمایید وقتی خداوند به ابراهیم(ع) می گوید صدا کن قبل از اینکه گوشت و استخوان پرندگان شکل بگیرد گفته صدا کن و در اثر صدای حضرت(ع) به اذن الله شکل و شمایل ایجاد شد و به سوی ایشان آمدند

اینجا هم شنیدند و هم اجابت کردند برداشت من اینه

خب جسم واسطه است که در مورد جسم در پست قبل جواب دادم این جسم از بین میره اما ما جسم مثالی در عالم برزخ داریم طبق شواهد و ادله

وفات نیستی نیست بلکه از مرحله ایی به مرحله ی دیگر است

همه حس ها رفته اما حس شنوایی ربطی به دیده شدن یا نداشتن ندارد شما پشت تلفن با یکی حرف می زنی صدایت را می شنود یا با ملائکه حرف می زنی و سخنت را می فهمند عملت را می بینند اما شما ایشان را نمی بینید

یا حتی در آیات قرآن در مورد شیاطین خدا می گوید شما آنان را نمی بیند اما اونا شما را چرا و...

اینها را بررسی کنید ببینید با این شواهد میشود کتمان کرد شنوایی مردگان را؟

غریبه آشنا;891957 نوشت:
مثالتون کاملا بی ربط است

چرا؟

مگر مادر بر وضع جنین نمی تواند احاطه داشته باشد؟
مگر با ابزار سونو گرافی و آزمایش نمی شود وضعیت کودک را پی برد؟

این ابزار است
یا علی(ع)@};-

رستگاران;891960 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبر کاته

در مورد بخش آیاتی که آورده اگر دقت نمایید وقتی خداوند به ابراهیم(ع) می گوید صدا کن قبل از اینکه گوشت و استخوان پرندگان شکل بگیرد گفته صدا کن و در اثر صدای حضرت(ع) به اذن الله شکل و شمایل ایجاد شد و به سوی ایشان آمدند

اینجا هم شنیدند و هم اجابت کردند برداشت من اینه

خب جسم واسطه است که در مورد جسم در پست قبل جواب دادم این جسم از بین میره اما ما جسم مثالی در عالم برزخ داریم طبق شواهد و ادله

وفات نیستی نیست بلکه از مرحله ایی به مرحله ی دیگر است

همه حس ها رفته اما حس شنوایی ربطی به دیده شدن یا نداشتن ندارد شما پشت تلفن با یکی حرف می زنی صدایت را می شنود یا با ملائکه حرف می زنی و سخنت را می فهمند عملت را می بینند اما شما ایشان را نمی بینید

یا حتی در آیات قرآن در مورد شیاطین خدا می گوید شما آنان را نمی بیند اما اونا شما را چرا و...

اینها را بررسی کنید ببینید با این شواهد میشود کتمان کرد شنوایی مردگان را؟

چرا؟

مگر مادر بر وضع جنین نمی تواند احاطه داشته باشد؟
مگر با ابزار سونو گرافی و آزمایش نمی شود وضعیت کودک را پی برد؟

این ابزار است
یا علی(ع)@};-

شما منطقی نیستید و زوری میخواید یه چیزو تحمیل کنید

زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم یک معجزه است
حال در معجزه صدا زدن و اشاره کردن فرقی ندارد

منم میدونم وفات نیستی نیست بلکه یعنی از دنیا رفتن
کسی هم که وفات میکنه حواس دنیاییش میمیره و خاک میشه
حواس باطنی یا به قول شما برزخی هم مربوط به برزخ و موجودات برزخی است نه دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


shahed1;891639 نوشت:
لطفاً مچ گیری نکنید!
من آنقدر از قرآن بی اطلاع نیستم که ندانم در آن چنین آیه ای وجود دارد. شما نیز بجای اینکه به فکر مچ گیری باشید به نوشته ها دقت کنید. در اینجا منظور توفای مرک است که یا با قتل و کشته شدن حاصل می شود و یا بطور طبیعی و در بستر.

مچ گیری یعنی چه؟؟؟؟!!!این نوع صحبت کردن در شان یک گفتگوی دینی نیست!!!! شما گفتید در قرآن فقط به دو صورت قتل و مرگ طبیعی توفی به کار رفته بنده یک نمونه آوردم که خیر اینگونه نیست!! تعبیر مچ گیری که استفاده میکنید نشان میدهد که از منظر شما اشتباهی از خودتان صورت گرفته که بنده آن اشتباه را رو کردم!!

شما هم بهتر است مقداری در ادبیات عرب و زبان عربی کار کنید و در خود آیات دقت و تدبر بیشتری کنید!

توفی به معنای کامل ستاندن و گرفتن چیزی است که از قضا بر مرگ هم اطلاق میشود چون نوعی توفی است!! نه اینکه صرفا توفی به معنای مرگ باشد!!!!! (توصیه اکید دارم مقداری عربی بخوانید سپس درباره آیات قرآن کریم بحث کنید!!)

در آیه مورد نظر (60 انعام) خواب به نوعی به مرگ تشبیه شده اگر مقصود مرگ بود ادامه آیه را چه جواب میدهید؟

بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ ؛‏انعام 60

سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب‏] بر مى‏انگیزد

آیه میفرماید در روز با برگشتن روح به جسمتان از خواب بر می انگیزد! سوال بنده این است: اگر شخصی که خواب است را در ساعت 2 نیمه شب از خواب بیدار کنیم و حال آنکه هنوز شب است یا مثلا نیم ساعت بعد از خوابش بیدارش کنیم(مثلا ساعت 11 شب خوابید ما ساعت 12 یا 11:30 او را بیدار کنیم) او بیدار نمیشود چون روحش فقط قرار است روز برگردد؟؟؟؟؟؟!!!

تدبر در آیات و دقت در آنها باعث میشود شبهات و سوالات از بین برود! چون در آیه فوق مقصود تشبیه خواب به مرگ است و گرفتن و توفی روح انسانی! نه مرگ کلی! که اگر مقصود مرگ بود دیگر نباید شخص نیم ساعت بعد بیدار شود! یا نباید بدن او به فعالیت خودش ادامه دهد(قلب و ...)

به این منبع ذیل همین آیه حتما مراجعه کنید: http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan2

shahed1;891639 نوشت:
منظور از اینکه فرمود رفعه الله الیه چیست؟
آیا منظور چیزی است که در زیر بطور مصور نشان داده شده؟

مقصود در ترجمه خود آیه شریفه موجود است و احتیاجی به عکس و تصویر نیست!! در خود آیه تدبر کنید!

shahed1;891639 نوشت:
یعنی خداوند بر فراز آسمان هفتم روی تختش نشسته و عیسی را به سوی خودش بالا برده است است تا به پروردگارش بپیوندد ؟!

با استدلال شما مگر خدا جسم است یا در افق است که قرآن کریم میفرماید:(( وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩نجم حال آنکه او در افق اعلی است. (۷) سپس به خدا نزدیک شد؛ پس به او درآویخت و نزدیکتر شد. (۸) پس (فاصله‌اش) به قدر (اتصال) دو (انتهای) کمان یا نزدیکتر از آن بود. (۹)

http://www.ghorany.com/quran.htm

به همین دلیل میگویم بیشتر در آیات تدبر کنید! ادبیات عرب و زبان عربی را یاد بگیرید!

وانگهی شما با آیه 159 سوره نساء چه میکنید؟!

2-در آیه 159 سوره نسا خدای سبحان میفرماید:

وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا

و هیچ کس از اهل کتاب، نیست مگر آنکه بی‌چون پیش از مرگش [:مرگ مسیح] بی‌گمان به او ایمان می‌آورد و روز قیامت (عیسی نیز) بر آنان گواه است.

http://www.ghorany.com/quran.htm

سوال: حضرت عیسی علیه السلام اگر از دنیا رفته باشد باید تمام مسیحیان و یهودیان زمان رسالتش حداقل به او ایمان آورده باشند! و حال آنکه نه تنها کل یهودیان به او ایمان نداشته و ندارند! بلکه در همان زمان و بعد از آن هم بسیاری از مسیحیان معتقد به تصلیب و تثلیث حضرتش بوده اند!! یعنی دست کم ایمان صحیح که باید داشته باشند را نداشته و ندارند!!!

سوال دوم چرا در آیه فعل يُؤْمِنَنَّ ایمان می‌آورد به کار رفته چرا استمرار؟؟؟؟؟؟

بنده هم چنان منتظر پاسخ شما به آیات اثبات برزخ-حی بودن شهدا و پست شماره 35 هستم!!( البته اگر پاسخی باشد!)

با تشکر

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

غریبه آشنا;891962 نوشت:
شما منطقی نیستید و زوری میخواید یه چیزو تحمیل کنید

زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم یک معجزه است
حال در معجزه صدا زدن و اشاره کردن فرقی ندارد

منم میدونم وفات نیستی نیست بلکه یعنی از دنیا رفتن
کسی هم که وفات میکنه حواس دنیاییش میمیره و خاک میشه
حواس باطنی یا به قول شما برزخی هم مربوط به برزخ و موجودات برزخی است نه دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اجباری درکار نیست می توانید بپذیرید می توانید نپذیرید!

اما معجزه برای چی شما می گوید معجزه است؟

خود حضرت ابراهیم(ع) قبول داشته که مردگان زنده می شوند چه نیازی داشته که خدا برایش نشان دهد معجزه را؟
یا همان فردی که از خرابه گذشت هم برایش سوال بوده یعنی قبول داشته اون هم!

خب اینجا بحث یقین و اطمینان قلب است برای اینکه قلبش مطمئن شود!

اگر هم با این تعریف وجه اعجاز هم داشته باشه و شبیه معجزه باشد

مسئله شنوایی را کتمان نمی کند حتی اگر اشاره هم باشد باز یعنی آن درک دارد می بیند ابراهیم(ع) را که با اشاره یا با صدا می آید!

برزخ کجاست؟

حد فاصل بین دنیا و آخرت اما کمیت اش آیا در دنیا است یا عالم دیگری است فرقی ندارد

الان کلی عوالم داریم

عالم جن و ملک و امر
این ها با حواس ظاهری ما قابل درک نیستند مگر حواس ظاهری تحت تاثیر عالم امر قرار بگیرد و مشاهده شود.

شما شیاطین و جنیان را می بینید؟

ملائک را می بینید؟

خب در حالت عادی خیر اما آنها تاثیر گذار در حوادث عالم اند در ماجرای قبض رو می بینیم که ملائک جان ها را می گیرند و سخن با مردم می کنند خب این مفهوم این را ندارد که عالم ها و ادراکشون یکی شده؟

در صورتی ملائک می توانند تاثیر گذار در عالم باشند چطور ارواح مومنین خصوصا کشته شدگان در راه خدا که به تصریح آیات قرآن زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند نتوانند تاثیر گذار باشند؟

یا علی(ع)@};-[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

shahed1;891753 نوشت:
هرچند برای ما حقیقت بگونه ای دیگر باشد. یعنی برزخ افسانه ای بیش نیست و مردگان از بستر مرگ خود تکان نمی خورند تا روزی که آنها را بیدار کنند

افسانه فکر شماست نه حقیقت وجود عالم برزخ! آیات آن را هم گفتم اما شما سکوت کردید و فعلا پاسخی ندادید:


النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦غافر

(اینک هر) صبح و شام بر آتش نمایش داده می‌شوند و روزی که رستاخیز بر پا شود (فریاد می‌رسد که:) «فرعونیان را در سخت‌ترین (انواع) عذاب در آورید.»

این آیه یکی از صریح ترین و واضح ترین آیات قرآن کریم در اثبات عالم برزخ است!! اصلا به توضیح نیاز ندارد!!

فقط چند نکته: 1- در قیامت صبح و شامی وجود ندارد!! پس اینجا کجاست؟؟؟؟ 2-عرضه شدن و نمایش آتش برای مرده ای که چیزی نمیفهمد چه ارزشی و چه توجیه عقلی دارد؟؟؟؟!!!

3-چرا بعد از این نمایش و عرضه صحبت از روز قیامت میشود؟؟؟؟!!! این مکان این عالم این محیط کجاست که مابین دنیا و قیامت است؟؟؟؟؟؟!!!

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿٩٧نساء

بی‌گمان کسانی که بر خود ستمکارند (هنگامی که) فرشتگان جانشان را گرفتند (به آنان) گفتند: «در چه (حال) بودید؟» پاسخ دادند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» گفتند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است و (دوزخ) چه بد بازگشتگاهی است.

این آیه هم نشان از وجود یک عالم دیگر پس از دنیا میدهد که قیامت نیست! و هم چنین به شنوا بودن و پاسخ دادن و حرف زدن کسانی که از دنیا رفتند با فرشتگان!! نه اینکه مردند و دیگر هیچ تا قیامت!!!

http://www.ghorany.com/quran.htm

توصیه میکنم حتما بیشتر در آیات قرآن تدبر کنید!!

با تشکر

[="Tahoma"][="Navy"]

غریبه آشنا;891953 نوشت:
له قوا باقی است اما در موطن دیگر نه در حواس دنیایی !!!
پس وفات و رفتن یعنی چی؟

سلام
آن موطن در مراتب وجود محیط بر دنیاست لذا موجودات آن هم محیط اند و کافی است که توجه کنند تا مطلع گردند
یا علیم[/]

رضا ثقلین;891966 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

مچ گیری یعنی چه؟؟؟؟!!!این نوع صحبت کردن در شان یک گفتگوی دینی نیست!!!! شما گفتید در قرآن فقط به دو صورت قتل و مرگ طبیعی توفی به کار رفته بنده یک نمونه آوردم که خیر اینگونه نیست!! تعبیر مچ گیری که استفاده میکنید نشان میدهد که از منظر شما اشتباهی از خودتان صورت گرفته که بنده آن اشتباه را رو کردم!!

شما هم بهتر است مقداری در ادبیات عرب و زبان عربی کار کنید و در خود آیات دقت و تدبر بیشتری کنید!

توفی به معنای کامل ستاندن و گرفتن چیزی است که از قضا بر مرگ هم اطلاق میشود چون نوعی توفی است!! نه اینکه صرفا توفی به معنای مرگ باشد!!!!! (توصیه اکید دارم مقداری عربی بخوانید سپس درباره آیات قرآن کریم بحث کنید!!)

در آیه مورد نظر (60 انعام) خواب به نوعی به مرگ تشبیه شده اگر مقصود مرگ بود ادامه آیه را چه جواب میدهید؟

بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ ؛‏انعام 60

سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب‏] بر مى‏انگیزد

آیه میفرماید در روز با برگشتن روح به جسمتان از خواب بر می انگیزد! سوال بنده این است: اگر شخصی که خواب است را در ساعت 2 نیمه شب از خواب بیدار کنیم و حال آنکه هنوز شب است یا مثلا نیم ساعت بعد از خوابش بیدارش کنیم(مثلا ساعت 11 شب خوابید ما ساعت 12 یا 11:30 او را بیدار کنیم) او بیدار نمیشود چون روحش فقط قرار است روز برگردد؟؟؟؟؟؟!!!

تدبر در آیات و دقت در آنها باعث میشود شبهات و سوالات از بین برود! چون در آیه فوق مقصود تشبیه خواب به مرگ است و گرفتن و توفی روح انسانی! نه مرگ کلی! که اگر مقصود مرگ بود دیگر نباید شخص نیم ساعت بعد بیدار شود! یا نباید بدن او به فعالیت خودش ادامه دهد(قلب و ...)

به این منبع ذیل همین آیه حتما مراجعه کنید: http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan2

سلام

شما نوشتید:

نقل قول:

واضح است! صراحت آیه خبر از عروج مسیح علیه السلام به آسمان و عدم کشته شدن و به صلیب کشیده شدنش میدهد!!

برای شما واضح و صریح بود که مسیح نمرده چون او را نکشته اند و من در راستای نوشته شما نوشتم

نقل قول:
در قرآن توفی به دو صورت تحقق می یابد؛ یا با موت یا با قتل. عیسی را به قتل نرساندند بلکه به مرگ طبیعی مرد

من این را نوشتم تا به شما یاد آوری کنم ممکن است شخصی بمیرد اما کسی او را نکشته باشد رو ی همین حساب است که قرآن می گوید:

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می‌شوید. (بنابراین، فانی نمی‌شوید که از فنا، وحشت داشته باشید.)[3:158]

بنابر این بنده به دنبال مفهوم توفی در قرآن نبودم که شما راست رفتید سراغ مفهومی دیگر از توفی .

نقل قول:
مقصود در ترجمه خود آیه شریفه موجود است و احتیاجی به عکس و تصویر نیست!! در خود آیه تدبر کنید!

من فکر کردم شما تحت تأثیر احادیثی که آیه را تلبیس کرده اند به عروج عیسی اشره کردید ، حالا که نیست لطفاً توضیح دهید منظور از رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ چیست
اگر جواب ندهید من هم به هیچیک از سئوالات شما پاسخ نخواهم داد و مباحثه بین خودم و شما را تمام شده به حساب می آورم . آنگونه که من می بینم ؛ مطالب بعدی شما نشان می دهند شدیداً تحت تأثیر احادیث قرار دارید . نمی دانم شاید هم نظر شما بطور تصادفی با نظر احادیث یکی شده باشد.

محی الدین;892005 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
آن موطن در مراتب وجود محیط بر دنیاست لذا موجودات آن هم محیط اند و کافی است که توجه کنند تا مطلع گردند
یا علیم
[/]

سلام
این سخن فقط یک فرض فلسفیه ...صحتش معلوم نیست

بنده در منابع دینی مطلب صریحی که مردگان صدای زندگان را میشنوند ندیدم
حتی در مورد پیامبران و امامان هم تردید دارم

رستگاران;891967 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اجباری درکار نیست می توانید بپذیرید می توانید نپذیرید!

اما معجزه برای چی شما می گوید معجزه است؟

خود حضرت ابراهیم(ع) قبول داشته که مردگان زنده می شوند چه نیازی داشته که خدا برایش نشان دهد معجزه را؟
یا همان فردی که از خرابه گذشت هم برایش سوال بوده یعنی قبول داشته اون هم!

خب اینجا بحث یقین و اطمینان قلب است برای اینکه قلبش مطمئن شود!

اگر هم با این تعریف وجه اعجاز هم داشته باشه و شبیه معجزه باشد

مسئله شنوایی را کتمان نمی کند حتی اگر اشاره هم باشد باز یعنی آن درک دارد می بیند ابراهیم(ع) را که با اشاره یا با صدا می آید!

برزخ کجاست؟

حد فاصل بین دنیا و آخرت اما کمیت اش آیا در دنیا است یا عالم دیگری است فرقی ندارد

الان کلی عوالم داریم

عالم جن و ملک و امر
این ها با حواس ظاهری ما قابل درک نیستند مگر حواس ظاهری تحت تاثیر عالم امر قرار بگیرد و مشاهده شود.

شما شیاطین و جنیان را می بینید؟

ملائک را می بینید؟

خب در حالت عادی خیر اما آنها تاثیر گذار در حوادث عالم اند در ماجرای قبض رو می بینیم که ملائک جان ها را می گیرند و سخن با مردم می کنند خب این مفهوم این را ندارد که عالم ها و ادراکشون یکی شده؟

در صورتی ملائک می توانند تاثیر گذار در عالم باشند چطور ارواح مومنین خصوصا کشته شدگان در راه خدا که به تصریح آیات قرآن زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند نتوانند تاثیر گذار باشند؟

یا علی(ع)@};-

[/]

آخه عزیز من مرده زنده کردن چه ربطی به بحث ما داره؟!
و همینطور فرشتگان
شما به جای این حرفا
یک آیه بیار که خدا گفته امامان و پیامبران(عموم مردم پیش کش) بعد از حیات دنیا صدای زنده هارو میشنوند و میتوانند ترتیب اثر بدهند

غریبه آشنا;892043 نوشت:
آخه عزیز من مرده زنده کردن چه ربطی به بحث ما داره؟!
و همینطور فرشتگان
شما به جای این حرفا
یک آیه بیار که خدا گفته امامان و پیامبران(عموم مردم پیش کش) بعد از حیات دنیا صدای زنده هارو میشنوند و میتوانند ترتیب اثر بدهند

بسم الله الرحمن الرحیم
الهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

خود آیه دقت کنید متوجه می شوید
حتی اگر حس شنوایی هم نباشد اگاه می شود

این اگاهی حال به هر طریقی می خواهد باشد(شنوایی در مرتبه بعد است)

همینکه یک پیامبر(ص) برای آرامش قلبش از خدا می خواهد نشانش دهد و خدا می گوید صدایش کن یعنی آن پرنده متوجه میشود وقتی پرنده که از مرتبه پایین تری نسبت به انبیا(ع) و اهل البیت(ع) هستند قطعا می شنوند

ترتیب اثر هر چیز هم به اذن خدا است همانطور که ملائک از عالم دیگر جان افراد را می گیرند چطور اهل البیت(ع) نتوانند؟ تاثیر گذار باشند؟

class: table dr

[TR="class: P_R_Rows"]
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ(ق-17)
مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ۱۸
[/TR]
[TR="class: E_R_Rows"]
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى دارند; ۱۷انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر این که، فرشته اى مراقب و آماده (براى ضبط آن) نزد او حاضر است! ق 18
[/TR]

http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#50:null

ببیند ما ملائک را نمی بینیم اما ایشان مارا می بینند و اعمال ما را ضبط می کنند

ملائک کجایند؟
آیا همان ها که قبض روح می کنند یا به مردم سلام می کنند یکجا نیستند؟

همین ملائک نمی توانند سخن ما را به گوش مردم برسانند به اذن الله؟(از یک منظر دیگر)

غریبه آشنا;892043 نوشت:
یک آیه بیار که خدا گفته امامان و پیامبران(عموم مردم پیش کش) بعد از حیات دنیا صدای زنده هارو میشنوند و میتوانند ترتیب اثر بدهند

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ۱۶۹فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ170

(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. ۱۶۹آنها بخاطر نعمتهایى که خداونداز فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند[= مجاهدان و شهیدان آینده]، شادمانند; که نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهى خواهند داشت170 آل عمران
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#3:null

از این صریح تر؟

یا این آیه

وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ ۱۵۴
و به آنهایی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید؛ بلکه آنها زنده اند، ولی شما نمی فهمید. ۱۵۴ بقره

بفرماید

2 آیه که به صراحت می گوید مرده نپندار و مرده نگویید!

زنده هستند میشود بگویی چه ویژگی هایی دارند؟

فکر نکنم جای سوال باشه شهادت اهل البیت(ع) و کشته شدن پیامبران(ع)؟

یا علی(ع)@};-

رستگاران;892048 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
الهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

خود آیه دقت کنید متوجه می شوید
حتی اگر حس شنوایی هم نباشد اگاه می شود

این اگاهی حال به هر طریقی می خواهد باشد(شنوایی در مرتبه بعد است)

همینکه یک پیامبر(ص) برای آرامش قلبش از خدا می خواهد نشانش دهد و خدا می گوید صدایش کن یعنی آن پرنده متوجه میشود وقتی پرنده که از مرتبه پایین تری نسبت به انبیا(ع) و اهل البیت(ع) هستند قطعا می شنوند

ترتیب اثر هر چیز هم به اذن خدا است همانطور که ملائک از عالم دیگر جان افراد را می گیرند چطور اهل البیت(ع) نتوانند؟ تاثیر گذار باشند؟

class: table dr

[TR="class: P_R_Rows"]
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ(ق-17)
مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ۱۸
[/TR]
[TR="class: E_R_Rows"]
(به خاطر بیاورید) هنگامى را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت مى دارند; ۱۷انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر این که، فرشته اى مراقب و آماده (براى ضبط آن) نزد او حاضر است! ق 18
[/TR]

http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#50:null

ببیند ما ملائک را نمی بینیم اما ایشان مارا می بینند و اعمال ما را ضبط می کنند

ملائک کجایند؟
آیا همان ها که قبض روح می کنند یا به مردم سلام می کنند یکجا نیستند؟

همین ملائک نمی توانند سخن ما را به گوش مردم برسانند به اذن الله؟(از یک منظر دیگر)

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ۱۶۹فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ170

(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. ۱۶۹آنها بخاطر نعمتهایى که خداونداز فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند[= مجاهدان و شهیدان آینده]، شادمانند; که نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهى خواهند داشت170 آل عمران
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#3:null

از این صریح تر؟

یا این آیه

وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ ۱۵۴
و به آنهایی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید؛ بلکه آنها زنده اند، ولی شما نمی فهمید. ۱۵۴ بقره

بفرماید

2 آیه که به صراحت می گوید مرده نپندار و مرده نگویید!

زنده هستند میشود بگویی چه ویژگی هایی دارند؟

فکر نکنم جای سوال باشه شهادت اهل البیت(ع) و کشته شدن پیامبران(ع)؟

یا علی(ع)@};-

واقعا خسته نباشید
کدوم صراحت؟
اینکه مردگان در عالمی دیگر زنده اند و رزق میخورند چه ربطی به بحث ما داره
شما میخواید بگید مرده ها هم که مثل خدا جسم نداره ولی میشنوه..میشنوند و کار انجام میدند و بنده اینو قبول ندارم

حتی در مورد امامانی که از دنیا رفته اند کاملا تردید دارم که بشه به آنها توسل کرد
این چیزا از روضه خونا دراومده نه از دین

غریبه آشنا;892059 نوشت:
واقعا خسته نباشید
کدوم صراحت؟

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

ممنون

مرده نپندارید
مرده نگویید

(صدا کن)

این اگر صراحت نیست پس با دلیل بگویید چیست

غریبه آشنا;892059 نوشت:
اینکه مردگان در عالمی دیگر زنده اند و رزق میخورند چه ربطی به بحث ما داره

همان طور که ملائک در عالمی دیگر صدای مارا میشنوند و به اذن الله ترتیب اثر می دهند این یعنی می شنوند و مرده هم در عالم دیگر زنده است و محدودیت های موجود در این دنیا کاهش پیدا می کند
در بهشت هرچه بخواهند خدا به آنها می دهد.

شما اگر مشکلتان با تقارن عوالم است

برای شما مثال خواب را می زنم که در خواب روح به عالم دیگر می رود اما با جسم هنوز در ارتباط است واگر خدا بخواهد به جسم بر می گردد

این را رد می کنید؟

اگر مخالف هستید که این دو دنیا با هم مرتبط نیستند بفرمایید دلیلتان چیست

من برای ارتباط این دنیا و آن دنیا ارتباط ملائک با این دنیا را مثال می زنم که قبض روح می کنند اعمال بندگان را می نویسند

اما یک سوال

نزد پروردگار یعنی کجا؟

یا علی(ع)@};-

shahed1;891664 نوشت:
من مباحثه با شما را متوقف می کنم تا این کار را انجام دهید ، اگر ندادید من بعد برای اثبات شنوایی مردگان دیگر کلامی از برزخ صحبت نکن که برزخ افترایی بیش نیست و در کل قرآن حتی آیه ای پیدا نمی کنید که از این جهان خیالی حرف زده باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

شما که منکر عالم برزخ هستین، آیا عالم قیامت را قبول دارید؟
قاعدتا نمی توانید قیامت را انکار کنید. اگر این چنین است، تکلیف انسانها پس از مرگ تا قیامت چیست؟ آیا روحشان از بین می رود؟ اگر روح از بین نمی رود کجا هست و چه می شود؟

روح در فاصله بین عالم دنیا و قیامت در هر جایی به سر می برد ما به آن عالم برزخ می گوییم شما هر اسم دیگری می خواهید برای آن بگذارید.
علاوه بر اینکه آیه صریح در مورد برزخ ذکر کردم که شما نخواستین بپذیرید.

روح عزیز در مدت صد سالی که از دنیا رفته بود و دوباره به دنیا بازگشت، در کجا بود؟ آیا روحش از بین رفته بود و دوباره خداوند آن را بوجود آورد؟!

رستگاران;892065 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

ممنون

مرده نپندارید
مرده نگویید

(صدا کن)

این اگر صراحت نیست پس با دلیل بگویید چیست

همان طور که ملائک در عالمی دیگر صدای مارا میشنوند و به اذن الله ترتیب اثر می دهند این یعنی می شنوند و مرده هم در عالم دیگر زنده است و محدودیت های موجود در این دنیا کاهش پیدا می کند
در بهشت هرچه بخواهند خدا به آنها می دهد.

شما اگر مشکلتان با تقارن عوالم است

برای شما مثال خواب را می زنم که در خواب روح به عالم دیگر می رود اما با جسم هنوز در ارتباط است واگر خدا بخواهد به جسم بر می گردد

این را رد می کنید؟

اگر مخالف هستید که این دو دنیا با هم مرتبط نیستند بفرمایید دلیلتان چیست

من برای ارتباط این دنیا و آن دنیا ارتباط ملائک با این دنیا را مثال می زنم که قبض روح می کنند اعمال بندگان را می نویسند

اما یک سوال

نزد پروردگار یعنی کجا؟

یا علی(ع)@};-

اگر خواب برادر مرگ است و مثالتون از عالم خوابه
در پست های قبل گفتم که رابطه این دو دنیا عکس هم است
وقتی خوابیم از دنیا خبر نداریم وقتی بیداریم از عالم خواب خبر نداریم

وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ

و زندگان و مردگان یكسان نیستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى ‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهایند نمى ‏توانى شنوا سازى.

یاسین;892076 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

شما که منکر عالم برزخ هستین، آیا عالم قیامت را قبول دارید؟
قاعدتا نمی توانید قیامت را انکار کنید. اگر این چنین است، تکلیف انسانها پس از مرگ تا قیامت چیست؟ آیا روحشان از بین می رود؟ اگر روح از بین نمی رود کجا هست و چه می شود؟

روح در فاصله بین عالم دنیا و قیامت در هر جایی به سر می برد ما به آن عالم برزخ می گوییم شما هر اسم دیگری می خواهید برای آن بگذارید.
علاوه بر اینکه آیه صریح در مورد برزخ ذکر کردم که شما نخواستین بپذیرید.

روح عزیز در مدت صد سالی که از دنیا رفته بود و دوباره به دنیا بازگشت، در کجا بود؟ آیا روحش از بین رفته بود و دوباره خداوند آن را بوجود آورد؟!

سلام

چرا حضرت عزیر گفته که انگار نیم روزی خواب بودم
خب این پاسخ شماست
مرگ مثل خواب است و عالم موت است نه حیات
که اگر غیر از این بود یعنی عالم و زندگی برزخی در کار بود حضرت عزیر میبایست از آن خبر میداد

یاسین;892076 نوشت:

شما که منکر عالم برزخ هستین، آیا عالم قیامت را قبول دارید؟
قاعدتا نمی توانید قیامت را انکار کنید. اگر این چنین است، تکلیف انسانها پس از مرگ تا قیامت چیست؟ آیا روحشان از بین می رود؟ اگر روح از بین نمی رود کجا هست و چه می شود؟

روح در فاصله بین عالم دنیا و قیامت در هر جایی به سر می برد ما به آن عالم برزخ می گوییم شما هر اسم دیگری می خواهید برای آن بگذارید.


روح ( آنگونه که مردم به آن عقیده دارند) مانند برزخ یک باور قرآنی نیست و ریشه در کلام خدا ندارد بلکه زائیده دین مادری و میراث آباء اولین است. کلمه روح ، درقرآن غالباً به معنای وحی و علم الهی است

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
همچنين كلام خود را به فرمان خود به تو وحى كرديم. تو نمى‌دانستى كتاب و ايمان چيست. ولى ما آن را نورى ساختيم تا هر يك از بندگانمان را كه بخواهيم بدان هدايت كنيم و تو به راه راست راه مى‌نمايى،

يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را همراه وحى -كه فرمان اوست- بر هر يك از بندگانش كه بخواهد فرو مى‌فرستد تا بيم دهند كه: جز من خدايى نيست، پس از من بترسيد.
روح همان چیزی است (که انسان را که از نسل حیوانات است) به آدم تبدیل می کند و همان اسماء و آیات الهی است که به او می آموزد شاید برای این است که قرآن به آدمیان می گوید عالمین. یعنی کسانی که علمه شده اند و مورد تعلیم اسماء الهی قرار گرفته اند و آن روحی که خداوند در انسان می دمد و او را به آأم تبدیل می کند همین علم الهی است.

اگر آیه ای سراغ دارید که نشان می دهد روح

( مطابق باور مردم) همان جسم لطیف وصل شده به بدن آدمی است لطفاً معرفی کنید.

نقل قول:
علاوه بر اینکه آیه صریح در مورد برزخ ذکر کردم که شما نخواستین بپذیرید.

لطفاً از راه دور حرف نزنید: آن آیه و پاسخ خودتان را بیاورید تا ببینیم این من بودم که نخواستم بپذیرم یا شما.

این پاسخ من بود:


نقل قول:

زمان برزخی مال اهل برزخ و زمان دنیا از آن دنیاست، پس این دو را با هم مخلوط نکنید و به یک چشم نبینید. شما که معتقد به برزخ هستید گمان می کنید کسی که می میرد وارد برزخ می شود و در آنجا یک زندگی جدید را آغاز می کند در حالی که او خود این را نمی گوید و تمام مدت مرگ از نظر او ولو اینکه از نظر ما هزاران سال طول بکشد ، ساعتی یا نصف روزی بیش نیست و این یعنی کسی که می میرد مثل کسی است که می خوابد؛ دیگر گذر زمان را احساس نمی کند هرچقدر هم که به زندگان سپری شود چون او در این مدت در خواب مرگ است و هیچ چیزی را تجربه نکرده ، آن را ساعتی یا روزی بیشتر تصور نمی کند و این برای او عین حقیقت است هرچند برای ما حقیقت بگونه ای دیگر باشد. یعنی برزخ افسانه ای بیش نیست و مردگان از بستر مرگ خود تکان نمی خورند تا روزی که آنها را بیدار کنند آنجاست که خواهند گفت:

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا ۜ ۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
می‌گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»[36:52]



پاسخ شما کجاست؟

غریبه آشنا;892176 نوشت:
سلام

چرا حضرت عزیر گفته که انگار نیم روزی خواب بودم
خب این پاسخ شماست
مرگ مثل خواب است و عالم موت است نه حیات
که اگر غیر از این بود یعنی عالم و زندگی برزخی در کار بود حضرت عزیر میبایست از آن خبر میداد



بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

خداوند داستان حضرت عزیر(علیه السلام) را اینگونه بیان می کند:« أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»[1] (يا چون آن كسى كه به دهكده‏ اى گذر كرد، در حالى كه ديوارهاى آن بر روى سقف‏ هايش فرو ريخته بود [و اجساد ساكنانش پوسيده و متلاشى به نظر مى‏آمد] گفت: خدا چگونه اينان را پس از مرگشان زنده مى‏كند؟ پس خدا او را صد سال ميراند، سپس وى را برانگيخت، به او فرمود: چه مقدار [در اين منطقه‏] درنگ كرده ‏اى؟ گفت: يك روز يا بخشى از يك روز درنگ كرده‏ ام. [خدا] فرمود: بلكه صد سال درنگ كرده‏ اى! به خوراكى و نوشيدنى خود بنگر كه [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه‏] تغييرى نكرده، و به دراز گوش خود نظر كن [كه جسمش متلاشى شده، ما تو را زنده كرديم تا به پاسخ پرسشت برسى و به واقع شدن اين حقيقت مطمئن شوى‏]، و تا تو را نشانه‏ اى [از قدرت و ربوبيّت خود] براى مردم [در مورد زنده شدن مردگان‏] قرار دهيم، اكنون به استخوان‏ها [ىِ دراز گوشت‏] بنگر كه چگونه آنها را برمى‏داريم و به هم پيوند مى‏دهيم، سپس بر آنها گوشت مى‏پوشانيم. چون [كيفيتِ زنده شدنِ مردگان‏] بر او روشن شد، گفت: اكنون مى‏دانم كه يقيناً خدا بر هر كارى تواناست.)

یک روز یا بخشی از یک روز خوابیدن تصور حضرت عزیر(علیه السلام) بود، در حالیکه واقعیت صد سال بود.

آيه اشاره به سرگذشت كسى مى‏كند كه در اثناى سفر خود در حالى كه بر مركبى سوار بود و مقدارى آشاميدنى و خوراكى همراه داشت از كنار يك آبادى گذشت در حالى كه به شكل وحشتناكى در هم ريخته و ويران شده بود و اجساد و استخوانهاى پوسيده ساكنان آن به چشم مى‏خورد هنگامى كه اين منظره وحشت‏زا را ديد گفت چگونه خداوند اين مردگان را زنده مى‏كند؟

در اين هنگام خداوند جان او را گرفت و يكصد سال بعد او را زنده كرد و از او سؤال نمود چقدر در اين بيابان بوده‏ اى؟ او كه خيال مى‏كرد مقدار كمى بيشتر در آنجا درنگ نكرده فورا در جواب عرض كرد: يك روز يا كمتر! به او خطاب شد كه يكصد سال در اينجا بوده‏ اى اكنون به غذا و آشاميدنى خود نظرى بيفكن و ببين چگونه در طول اين مدت به فرمان خداوند هيچگونه تغييرى در آن پيدا نشده است ولى براى اينكه بدانى يكصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهى به مركب سوارى خود كن و ببين از هم متلاشى و پراكنده شده و مشمول قوانين عادى طبيعت گشته و مرگ آن را از هم متفرق ساخته است سپس نگاه كن و ببين چگونه اجزاى پراكنده آن را جمع‏ آورى كرده و زنده مى‏كنيم او هنگامى كه اين منظره را ديد گفت مى‏دانم كه خداوند بر هر چيزى توانا است يعنى هم اكنون آرامش خاطر يافتم و مساله رستاخيز مردگان در نظر من شكل حسى به خود گرفت.

[2]


[/HR][1] - بقره/259.

[2] -آیت الله مکارم شیرازی،تفسير نمونه، ج‏2، ص: 294-295.

shahed1;892189 نوشت:
روح ( آنگونه که مردم به آن عقیده دارند) مانند برزخ یک باور قرآنی نیست و ریشه در کلام خدا ندارد بلکه زائیده دین مادری و میراث آباء اولین است. کلمه روح ، درقرآن غالباً به معنای وحی و علم الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد روح علماء و بزرگان مطالب مختلفی بیان کردند. علامه طباطبایی(ره) معتقد است روح در قرآن به آفریده ای آسمانی اطلاق شده که نقش آن حیات آفرینی است(ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 557)

; هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، این نشان ، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است.روح موجود در فرشتگان، انسانها، حیوانات و نباتات همگی از افاضات روح مطلق است.
واژه روح 21 بار در قرآن کریم آمده است; گاهی به صورت مقید و مضاف، مانند روح القدس، روح الامین، روحی، روحنا و گاهی بدون اضافه و قید. بی تردید، در تمامی این موارد مصداق واحدی مراد نیست.با توجه به ظاهر و سیاق آیات قرآن می توان موارد کاربرد را در چند گروه جای داد.

موجودی مستقل در ردیف فرشتگان: روح در آیاتی از قرآن در کنار فرشتگان ذکر شده که به ظاهر نشان دهنده آن است که آفریده ای از آفریدگان خدا و غیر از فرشتگان است.آیات زیر از این دسته است: «تنزل الملائکة و الروح..»[1] «تعرج الملائکة و الروح..»[2] «یوم یقوم الروح و الملائکة صفا..»[3] در آیات زیر از جبرئیل با لفظ روح یاد شده است:
«نزل به الروح الامین..»[4] «قل نزله روح القدس..»[5]
به شهادت آیه «قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک »[6] مراد از روح الامین و روح القدس، جبرئیل است.
آیاتی دلالت داردکه روح مرتبه ای از وجود است که در پیکر انسان جریان یافته است.از این روح، به عنوان روح نفخه ای یاد می شود.این آیات عبارتند از: «...و نفخت فیه من روحی..»[7]
«...و نفخ فیه من روحه..» [8]«...فنفخنا فیها من روحنا..»[9]
این روح در همه انسانها مشترک است، چه حضرت آدم علیه السلام که از پدر و مادر متولد نشده و چه حضرت عیسی علیه السلام که پدر نداشته است و چه انسانهای عادی که دارای پدر و مادر هستند.نیز مؤمن و کافر از این روح بهره یکسان دارند.
در امالى شيخ از ابن ظبيان روايت كرده كه گفت: نزد امام صادق (ع) بودم، ايشان پرسيدند: مردم در باره ارواح مؤمنين بعد از مرگ چه ميگويند؟ من عرضه داشتم ميگويند ارواح مؤمنين در سنگدان مرغانى سبز رنگ جا ميگيرند فرمود: سبحان اللَّه خداى تعالى مؤمن را گرامى‏تر از اين ميدارد.

بلكه در دم مرگ مؤمن، رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين ع، در حالى كه ملائكه مقرب خداى عز و جل ايشان را همراهى مى‏كنند، به بالينش حاضر ميشوند، اگر خداى تعالى زبانش را به شهادت بر توحيد او و نبوت رسول خدا (ص) و ولايت اهل بيت آن جناب، باز كرد كه بر اين معانى شهادت ميدهد، و رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين ع و ملائكه مقرب خدا با ايشان گواه ميشوند و اگر زبانش بند آمده باشد، خداى تعالى رسول گرامى خود را باين خصيصه اختصاص داده كه از ايمان درونى هر كس آگاه است، و لذا بايمان درونى مؤمن گواهى ميدهد و على و فاطمه و حسن و حسين- كه بر همگى آنان بهترين سلام باد- و نيز ملائكه‏اى كه حضور دارند، شهادت رسول خدا (ص) را گواهى مى‏كنند.
و اين مؤمن وقتى روحش گرفته ميشود، او را بسوى بهشت ميبرند، البته با بدنى و صورتى نظير صورتى كه در دنيا داشت، و مؤمنين در آنجا ميخورند و مى‏نوشند، بطورى كه اگر كسى از آشنايانشان از دنيا به نزدشان بيايد، ايشان را مى‏شناسد، چون گفتيم به همان صورتى هستند كه در دنيا بودند.[10]



[/HR][1]-قدر/4.

[2] -معارج/4.

[3] - نبأ/38.

[4] -شعراء/193.

[5] -نحل/102

[6] - بقره/97.

[7] -ص/72.

[8] - سجده/9.

[9] -انبیاء/91.

[10] - شیخ صدوق،امالى ،ج 2 ص 33


[SPOILER]

غریبه آشنا;892162 نوشت:
اگر خواب برادر مرگ است و مثالتون از عالم خوابه
در پست های قبل گفتم که رابطه این دو دنیا عکس هم است
وقتی خوابیم از دنیا خبر نداریم وقتی بیداریم از عالم خواب خبر نداریم

وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ

و زندگان و مردگان یكسان نیستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى ‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهایند نمى ‏توانى شنوا سازى.

[/SPOILER]

غریبه آشنا;892162 نوشت:
اگر خواب برادر مرگ است و مثالتون از عالم خوابه
در پست های قبل گفتم که رابطه این دو دنیا عکس هم است
وقتی خوابیم از دنیا خبر نداریم وقتی بیداریم از عالم خواب خبر نداریم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لویک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

آیا شما تا بحال نخوابیدید یا اینکه همه خوابهاتون رو فراموش می کنید؟ آیا اینگونه است؟

در همه سطوح خواب متوجه اطراف نمی شوید؟

آیا اصلا ماجرای حضرت یوسف(ع) حضرت ابراهیم(ع) حضرت رسول الله(ع) و دو زندانی و پادشاه مصر را خواندید؟

ابتدا آیه ایی که در آن خواب نوعی مرگ استنباط میشود را می آورم، و در ادامه آیاتی را که ارتباط عالم خواب و عالم دنیا را نشان میدهد قرار می دهم

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ( الزمر42)خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند، و روح کسانى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد; سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مى دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سر آمدى معیّن; در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که مى اندیشند. 42
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#39:42

در بخش سورمه ایی رنگ سخن از گرفتن روح کسانی که نمرده اند به زبان می آید و کسانی که فرمان مرگشان صادر شده نگه می دارد(برداشتی که می شود خواب نوعی از قبض روح است که اگر کسی بنا باشد بمیرد روحش به بدنش بر نمی گردد)

بر اساس استنباط این آیه خواب نوعی مرگ است

حال برای نحوه ارتباط دو عالم مصادیق روشنی از آیات را می آوریم:
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ102صافات
هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش (و حد رشد) رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى کنم، پس بنگر رأى تو چیست؟» گفت: «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.» 102صافات
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#37:102
در این آیه در قسمت سورمه ایی رنگ حضرت ابراهیم(ع) می گویند من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم و در قسمت بنفش رنگ حضرت اسماعیل(ع) گفتند به آنچه دستور داری اجرا کن

چند تکته:

1-حضرت ابراهیم (ع) در خواب دستور گرفتند
2-خوابشان یادشان بود
3-مامور به کاری در عالم دنیا شدند
4-حضرت اسماعیل(ع) گفتند انجاب بده

بنظر همین یک آیه کافی است

و ماجرای حضرت یوسف(ع) در سوره یوسف(ع) را طالبان بخوانند تا چند نمونه از خواب های دیگر را هم ببینند و در واقعه صلح حدیبه هم مطالعه شود تا رویای حضرت رسول الله(ص) در این امر مشاهده شود ان شلء الله

اما دلیل دیگری هم که آورده شد

رابطه ملائک با دنیا است با اینکه دیده نمی شوند اما تاثیر گذارند

غریبه آشنا;892162 نوشت:
وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ

و زندگان و مردگان یكسان نیستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى ‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهایند نمى ‏توانى شنوا سازى.

(لطفا آیات را به طور کامل یا مترجم و شماره آیه سند گذاری کنید ممنون)

وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ ۱۹وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ۲۰وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ۲۱وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ۲۲إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ ۲۳

اما چیزی که جست و جو کردم این آیه است
بدانید) نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، ۱۹و نه تاریکى ها و روشنایى، ۲۰و نه سایه (آرام بخش) و باد داغ و سوزان. ۲۱و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مى رساند، و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور (خفته)اند برسانى. ۲۲تو فقط انذارکننده اى، (اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفه ات را انجام ده.)23 فاطر
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#35:20

حتی اگر این آیه را که سند قرار دادید نگاه کنیم و صرف نظر کنیم از سخنانی که می خواهد بگوید

قسمتی که سورمه ایی رنگ شده در آیه و قهوه ایی رنگ در ترجمه آیه

سخن از این است که خداوند هرکه را بخواهد شنوا می کند

هرکه بخواهد یعنی قید که بر خواست خدا است و ما هیچ چیزی را بی اذن و خواست خدا نمی دانیم.

یا علی(ع)@};-

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


shahed1;892022 نوشت:
برای شما واضح و صریح بود که مسیح نمرده چون او را نکشته اند

نه جناب شاهد! برای هر کس که قرآن بخواند و اهل تدبر باشد یقین حاصل میشود که حضرت مسیح علیه السلام وفات نکرده اند!


shahed1;892022 نوشت:
من این را نوشتم تا به شما یاد آوری کنم ممکن است شخصی بمیرد اما کسی او را نکشته باشد رو ی همین حساب است که قرآن می گوید:

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می‌شوید. (بنابراین، فانی نمی‌شوید که از فنا، وحشت داشته باشید.)[3:158]

بله! ولی این یک مطلب بسیار بدیهی و ساده است نیازی به بیان ندارد! نوع مرگ عقلا و منطقا خارج از دو حال مرگ طبیعی و کشته شدن نیست! این که دیگر نیازی به بیان ندارد بیان این مطلب نوعی تحصیل حاصل است!!


shahed1;892022 نوشت:
بنابر این بنده به دنبال مفهوم توفی در قرآن نبودم که شما راست رفتید سراغ مفهومی دیگر از توفی .

یکبار دیگر نوشته خود را بنگرید:(( در قرآن توفی به دو صورت تحقق می یابد؛ یا با موت یا با قتل. )) دقت فرمودید؟ شما دقیقا سخن از توفی و مفهوم آن در قرآن کردید! واقعا شما به نوشته های خودتان دقت میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس پذیرفتید که توفی فقط 2 تا نیست؟؟!! به نظر که پذیرفتید! خوب همین هم جای شکر دارد!

shahed1;892022 نوشت:
من فکر کردم شما تحت تأثیر احادیثی که آیه را تلبیس کرده اند به عروج عیسی اشره کردید ، حالا که نیست لطفاً توضیح دهید منظور از رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ چیست

شما اگر به جای فکر کردن درباره دیگران به نوشته و کارهای خودتان دقت کنید مطمئنا خطایتان کمتر و نظراتتان پخته تر و بهتر خواهد شد!

اما اینکه رفعه الله الیه یعنی چه؟ ترجمه خود آیه معنا را مشخص میکند! خدا او را به سوی خود بالا برد! آیا بالا رفتن فقط به معنای مرگ و بالا رفتن روح است؟؟ پس در این صورت معراج حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم بدون جسم بوده؟؟؟! مسلم است که پاسخ خیر است! بلکه معراج حضرتش با بدن مادی به آسمان ها خود دلیل بر این مطلب است که صعود الی الله فقط مخصوص روح نیست بلکه با جسم و روح هر دو هم میشود پرواز کرد!(آیات سوره اسرا و سوره نجم خود دلیل بر معراج جسمانی و روحانی رسول الله علیه و آله صلوات الله است)

وانگهی اگر مقصود مرگ حضرت عیسی بود چرا خدای سبحان به صراحت از لفظ توفی استفاده نکرد؟؟؟؟؟؟!!!! یعنی خدا نمیتوانست بگوید او را توفی کردم؟؟؟؟!!!

در ضمن آیه 159 سوره نسا دلیل واضح و صریح بر زنده بودن حضرت مسیح است! و قابل انکار هم نیست!(که در پست های قبل گفتم)

shahed1;892022 نوشت:
اگر جواب ندهید من هم به هیچیک از سئوالات شما پاسخ نخواهم داد و مباحثه بین خودم و شما را تمام شده به حساب می آورم .

اولا تهدید کردن آن هم در یک گفتگوی دینی خلاف ادب و شرع است!! بهتر است تهدید نکنید! چون در این صورت ممکن است به شما و تفکرات شما و احتمالا عدم توان علمی و پاسخ گویی شما شک کنند!!

ثانیا شما اگر جوابی برای سوالات قبلی بنده داشتید تا به حال ارائه میدادید دیگر نیازی به شرط گذاشتن و تهدید کردن نبود!! (توصیه میکنم به جای تهدید و اینگونه صحبت کردن مطالعه عمیق تر و دقیق تر بر روی آیات و ادبیات عرب انجام دهید)

ثالثا بنده پاسخ دادم شما هم به قول خود در پاسخ دادن وفا کنید! بسم الله!


shahed1;892022 نوشت:
نگونه که من می بینم ؛ مطالب بعدی شما نشان می دهند شدیداً تحت تأثیر احادیث قرار دارید .

شما اگر نوشته های بنده را بار دیگر مرور کنید خواهید دید که بنده دائما دارم از آیات صحبت میکنم! نمیدانم یا شما نوشته های بنده را ندیده و نمیخوانید یا به یک نحوی قصد دیگری برای عدم جواب دادن به مطالب قرآنی بنده دارید! خدا میداند!

در ضمن این را هم عرض کنم شما نمیتوانید منکر وجود سنت و احادیث صحیح شوید! چون در این صورت باید 10 ها آیه از قرآن کریم را حذف کنید!!!!! باید تاریخ را کنار بگذارید! و اصلا صحبتی از تاریخ نکنید! عکس هم نگذارید! کسانی که منکر احادیث صحیح و سنت باشند در اصل دارند آیات صریح و فراوانی را از قرآن منکر میشوند!!

با تشکر

سلام دوستان

پست هاتون را خواندم ولی کمی گیج شدم.

آیا ارواح مرده ها می توانند دنیای مادی را حس کنند؟ مثلا زنده ها را ببینند و یا صدایشان را بشنوند؟

چه دلیلی هست چنانچه جواب مثبت است؟

البته نظر خودم اینه که جسم برزخی انسان از جسم مادی برتر است و طبعا این جسم برزخی علاوه بر اینکه حقایق عالم برزخ را درک می کند حقایق دنیای مادی را هم می تواند درک کند.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

امن;892325 نوشت:
آیا ارواح مرده ها می توانند دنیای مادی را حس کنند؟ مثلا زنده ها را ببینند و یا صدایشان را بشنوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اگر ابزار و اجازه داشته باشند می توانند.

امن;892325 نوشت:
چه دلیلی هست چنانچه جواب مثبت است؟

همانطور که خودتان گفتید جسم برزخی ویژگی های برتری نسبت به این جسم دارد

یک برهان عقلی مشاهده سلول های دست با چشم غیر مسلح و چشم مسلح
چشم مسلح دقیقتر درک می کند و بهتر متوجه می شود

امن;892325 نوشت:
البته نظر خودم اینه که جسم برزخی انسان از جسم مادی برتر است و طبعا این جسم برزخی علاوه بر اینکه حقایق عالم برزخ را درک می کند حقایق دنیای مادی را هم می تواند درک کند.

بنظرم تعریف درستی است

اگر کسی ایرادی دارد بگوید.

یا علی(ع)@};-[/]

سلام و تشکر

رستگاران;892343 نوشت:
اگر ابزار و اجازه داشته باشند می توانند.

این ابزار چه هستند؟

رستگاران;892343 نوشت:
یک برهان عقلی مشاهده سلول های دست با چشم غیر مسلح و چشم مسلح
چشم مسلح دقیقتر درک می کند و بهتر متوجه می شود

چشم مسلح و غیر مسلح هر دو مادیند و یک سنخند.پس می توانند هر دو سلو های بدن را که مادیند درک کنند.اما صحبت ما بدن برزخی و عالم طبیعت است.اینجا بدن برزخی از سنخ ماده و طبیعت نیست با این وجود چگونه می تواند عالم طبیعت از جمله رویت انسانهای زنده و شنیدن صدای آنها را داشته باشد.

رستگاران;892343 نوشت:
بنظرم تعریف درستی است

اگر کسی ایرادی دارد بگوید.

یا علی(ع)


آری منم موافقم

امن;892366 نوشت:
این ابزار چه هستند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

اینطور که من می بینم

ابزار برای هدفی که می خواهد استفاده شود میتواند متفاوت باشد، ما وقتی می خواهیم چیزی را ببنیم ابزار خاص دیدن آن را باید استفاده کنیم تا محدودیتمان کم شود این ابزار هرچیزی که از سنخ دیدن در آن محیط است فرق می کند.(دیدن درک کردن و...)

ما در این عالم برای دیدن سلول ها از ابزار میکروسکوپ استفاده می کنیم برای دیدن بیشتر(دقیق تر) از میکروسکوپ دقیق تر

ما می توانیم سلول ها را ببینیم حال در چه سطحی و با چه ابزاری می تواند فرق کند مثلا در عالم، عمل صالح فکر کنم یکیش باشد.

همان طور که در این عالم حجاب هایی در پس چشمان ما هست که با ابزار خاص خودش طبق شواهد می شود دارای چشم برزخی و گوش برزخی و.. شد.
در ان عالم هم بر حسب عمل بنظرم می تواند فرق کند.(یا شاید حتی وظیفه)

امن;892366 نوشت:
اینجا بدن برزخی از سنخ ماده و طبیعت نیست با این وجود چگونه می تواند عالم طبیعت از جمله رویت انسانهای زنده و شنیدن صدای آنها را داشته باشد.

ماده نیست یا جنس ماده فرق می کند؟

بنظرم برای فهم مطلب باید فرق قائل شویم
چون نور هم ماده است
اشعه فرا بنفش هم ماده است(اگر ماده را اینها بدانیم)
اما جنس ماده با جنس سنگ و چوب فرق دارد

و برای قابل شهود کردن آن برای جنس دیگر باید ابزار لازمش به کار گرفته شود.

تا در عالم دیگر بکار بیاید.(حال در عالم هایی که از جنس هم هستند یا غیر هم جنس)

در عالم رویا برای اینکه در این دنیا استفاده شوند گفته میشود از تمثیل استفاده می شود تا حقایق با تعابیر این دنیا هم سنخ شود.

امیدوارم روشن باشد اگر ایراد یا ابهامی هست بفرمایید

یا علی(ع)@};-

یاسین;892199 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد روح علماء و بزرگان مطالب مختلفی بیان کردند. علامه طباطبایی(ره) معتقد است روح در قرآن به آفریده ای آسمانی اطلاق شده که نقش آن حیات آفرینی است(ترجمه تفسير الميزان، ج‏1، ص: 557)

; هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، این نشان ، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است.روح موجود در فرشتگان، انسانها، حیوانات و نباتات همگی از افاضات روح مطلق است.
واژه روح 21 بار در قرآن کریم آمده است; گاهی به صورت مقید و مضاف، مانند روح القدس، روح الامین، روحی، روحنا و گاهی بدون اضافه و قید. بی تردید، در تمامی این موارد مصداق واحدی مراد نیست.با توجه به ظاهر و سیاق آیات قرآن می توان موارد کاربرد را در چند گروه جای داد.

موجودی مستقل در ردیف فرشتگان: روح در آیاتی از قرآن در کنار فرشتگان ذکر شده که به ظاهر نشان دهنده آن است که آفریده ای از آفریدگان خدا و غیر از فرشتگان است.آیات زیر از این دسته است: «تنزل الملائکة و الروح..»[1] «تعرج الملائکة و الروح..»[2] «یوم یقوم الروح و الملائکة صفا..»[3] در آیات زیر از جبرئیل با لفظ روح یاد شده است:
«نزل به الروح الامین..»[4] «قل نزله روح القدس..»[5]
به شهادت آیه «قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک »[6] مراد از روح الامین و روح القدس، جبرئیل است.
آیاتی دلالت داردکه روح مرتبه ای از وجود است که در پیکر انسان جریان یافته است.از این روح، به عنوان روح نفخه ای یاد می شود.این آیات عبارتند از: «...و نفخت فیه من روحی..»[7]
«...و نفخ فیه من روحه..» [8]«...فنفخنا فیها من روحنا..»[9]
این روح در همه انسانها مشترک است، چه حضرت آدم علیه السلام که از پدر و مادر متولد نشده و چه حضرت عیسی علیه السلام که پدر نداشته است و چه انسانهای عادی که دارای پدر و مادر هستند.نیز مؤمن و کافر از این روح بهره یکسان دارند.
در امالى شيخ از ابن ظبيان روايت كرده كه گفت: نزد امام صادق (ع) بودم، ايشان پرسيدند: مردم در باره ارواح مؤمنين بعد از مرگ چه ميگويند؟ من عرضه داشتم ميگويند ارواح مؤمنين در سنگدان مرغانى سبز رنگ جا ميگيرند فرمود: سبحان اللَّه خداى تعالى مؤمن را گرامى‏تر از اين ميدارد.

بلكه در دم مرگ مؤمن، رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين ع، در حالى كه ملائكه مقرب خداى عز و جل ايشان را همراهى مى‏كنند، به بالينش حاضر ميشوند، اگر خداى تعالى زبانش را به شهادت بر توحيد او و نبوت رسول خدا (ص) و ولايت اهل بيت آن جناب، باز كرد كه بر اين معانى شهادت ميدهد، و رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين ع و ملائكه مقرب خدا با ايشان گواه ميشوند و اگر زبانش بند آمده باشد، خداى تعالى رسول گرامى خود را باين خصيصه اختصاص داده كه از ايمان درونى هر كس آگاه است، و لذا بايمان درونى مؤمن گواهى ميدهد و على و فاطمه و حسن و حسين- كه بر همگى آنان بهترين سلام باد- و نيز ملائكه‏اى كه حضور دارند، شهادت رسول خدا (ص) را گواهى مى‏كنند.
و اين مؤمن وقتى روحش گرفته ميشود، او را بسوى بهشت ميبرند، البته با بدنى و صورتى نظير صورتى كه در دنيا داشت، و مؤمنين در آنجا ميخورند و مى‏نوشند، بطورى كه اگر كسى از آشنايانشان از دنيا به نزدشان بيايد، ايشان را مى‏شناسد، چون گفتيم به همان صورتى هستند كه در دنيا بودند.[10]


سلام

بنده چند آیه به شما معرفی کردم که نشان می داد آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است و به معنای یک جسم لطیف که با بدن انسان تلفیق شده باشد نیست. آدم اولین موجودی است که نفخه روح شده اما اولین انسان نیست یعنی حیات ربطی به روح ندارد بلکه نفخه روح آدم به منزله تعلیم اسماء و کلمات الهی است که نسلهای بعد از او نیز آن را به ارث برده اند شاید علت اینکه درمورد عیسی لازم بوده نفخه روح تکرار شود ، این بوده که ارث آدم به او نمی رسیده چراکه عیسی بدون پدر متولد شده است. در قرآن کریم تنها دونفر تحت نفخه روح قرار گرفته اند که یکی آدم و دیگری عیسی مسیح بوده است.
بنابر این شما از طریق روح ( آنگونه که در روایات آمده و در اهواء مردمان وجود دارد ) نمی توانید عالم خیالی برزخ را اثبات کنید و در قرآن هم که اثری از عالم برزخ وجود ندارد پس باید به فکر چاره ای دیگر باشید.
یکی از ایراداتی که قوم پیامبر می گرفتند این بود که وقتی خاک و استخوان شدند و نیست گردیدند چگونه و چه کسی آنها را به حیات باز می گرداند . خداوند در پاسخ آنها می گفت: هم او که اولین بار و از عدم خلقتان کرده است.
دقت کنید هر چند باری که قوم پیامبر این را پرسیده اند هیچ صحبتی از روح نشده و خداوند نیز به آن استدلال نکرده و فقط گفته همانگونه که بار اول از عدم خلقتان کردم دوباره همان می کنم و هیچ صحبتی از روح به میان نیاورده است چون چنین روحی اصلاً وجود نداشته است.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


shahed1;892398 نوشت:
نمی توانید عالم خیالی برزخ را اثبات کنید و در قرآن هم که اثری از عالم برزخ وجود ندارد پس باید به فکر چاره ای دیگر باشید.

عالم برزخ خیالی نیست فکر شما مشکل دارد!

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦غافر

(اینک هر) صبح و شام بر آتش نمایش داده می‌شوند و روزی که رستاخیز بر پا شود (فریاد می‌رسد که:) «فرعونیان را در سخت‌ترین (انواع) عذاب در آورید.»

این آیه یکی از صریح ترین و واضح ترین آیات قرآن کریم در اثبات عالم برزخ است!! اصلا به توضیح نیاز ندارد!!

فقط چند نکته: 1- در قیامت صبح و شامی وجود ندارد!! پس اینجا کجاست؟؟؟؟ 2-عرضه شدن و نمایش آتش برای مرده ای که چیزی نمیفهمد چه ارزشی و چه توجیه عقلی دارد؟؟؟؟!!!

3-چرا بعد از این نمایش و عرضه صحبت از روز قیامت میشود؟؟؟؟!!! این مکان این عالم این محیط کجاست که مابین دنیا و قیامت است؟؟؟؟؟؟!!!

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿٩٧نساء

بی‌گمان کسانی که بر خود ستمکارند (هنگامی که) فرشتگان جانشان را گرفتند (به آنان) گفتند: «در چه (حال) بودید؟» پاسخ دادند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» گفتند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است و (دوزخ) چه بد بازگشتگاهی است.

این آیه هم نشان از وجود یک عالم دیگر پس از دنیا میدهد که قیامت نیست! و هم چنین به شنوا بودن و پاسخ دادن و حرف زدن کسانی که از دنیا رفتند با فرشتگان!! نه اینکه مردند و دیگر هیچ تا قیامت!!!

http://www.ghorany.com/quran.htm

توصیه میکنم حتما بیشتر در آیات قرآن تدبر کنید!!

با تشکر

رضا ثقلین;892286 نوشت:

اما اینکه رفعه الله الیه یعنی چه؟ ترجمه خود آیه معنا را مشخص میکند! خدا او را به سوی خود بالا برد! آیا بالا رفتن فقط به معنای مرگ و بالا رفتن روح است؟؟ پس در این صورت معراج حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم بدون جسم بوده؟؟؟! مسلم است که پاسخ خیر است! بلکه معراج حضرتش با بدن مادی به آسمان ها خود دلیل بر این مطلب است که صعود الی الله فقط مخصوص روح نیست بلکه با جسم و روح هر دو هم میشود پرواز کرد!(آیات سوره اسرا و سوره نجم خود دلیل بر معراج جسمانی و روحانی رسول الله علیه و آله صلوات الله است)




سلام

لطفاً درباره چیزی مثال بزن که بین من و شما مشترک است .من به قضیه معراج عقیده ندارم و آن را دروغی بیش نمی دانم و در قرآن نیز اثری از آن یافت نمی شود.
او که در حدیث معراج از زبان رسول به دروغ گفت: در آسمان هفتم به فرشته ای برنخوردم جز اینکه گفت ای محمد حجامت کن و به امتت بگو حجامت کنند ، به نظرم یک دلاک و حجامتچی بوده و خواسته با این سخن کذب ، مشتریان خود را زیاد کند.
شما اگر بخواهید این عبارت «رفعه الله الیه» را به عروج جسم به آسمان معنا کنید هیچ چاره ای ندارید جز اینکه اول خداوند را در ورای آسمان هفتم یا کمی بالاتر روی تختش بنشانید تا بالارفتن عیسی به سوی او را معنا کنید. درضمن آنهایی که عیسی را در آسمان چهارم نشاندند گمان می کردند در بالای سر ما هفت آسمان وجود دارد که اولین آنها از سقف ستاره ای شروع می شود و به فاصله پانصد سال پانصد سال بالا می رود تا به عرش خدا برسد آیا شما نیز روی همین حساب قدما می خواهید عیسی را با جسمش بالا ببرید؟!
یکی از مفسرین معروف که هنوز زنده است و نمی خواهم اسمش راببرم برای توجیه قصه معراج نوشته که مشکل محدود بودن سرعت برای عروج و طی مسافت زمین تا آسمان هفتم حل شده چون تئوری نسبیت انیشتین متزلزل گردیده است! جایی که وهابیت این حرفها را می زنند ، شیعیان مسخره اش می کنند پس چرا خودتان آن را می گویید؟!
من منتظر می مانم ببینم شما چگونه آیه مورد بحث را به وسیله آیات قرآن توجیه می کنید.
اگر نتوانستید آنگاه نظرم را به وسیله آیات قرآن خواهم داد.



رضا ثقلین;892450 نوشت:

عالم برزخ خیالی نیست فکر شما مشکل دارد!

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ﴿٤٦غافر

(اینک هر) صبح و شام بر آتش نمایش داده می‌شوند و روزی که رستاخیز بر پا شود (فریاد می‌رسد که:) «فرعونیان را در سخت‌ترین (انواع) عذاب در آورید.»

این آیه یکی از صریح ترین و واضح ترین آیات قرآن کریم در اثبات عالم برزخ است!! اصلا به توضیح نیاز ندارد!!

حالا من برایت توضیح می دهم :

قبل از آن به شما توصیه می کنم هیچگاه آیات قرآن را بصورت منفرد نگاه نکنی و حتماً نگاهی به بستر آن آیه و آیات قبل و بعدش نیز بیندازی. اگر اجازه دهی من این کار را می کنم و آیه 45 را که قبل از آیه فوق است ، به آن می چسبانم:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

حالا قسمت قرمز رنگ را از آن جدا می کنم.

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»
انگار نه انگار که اصلاً قسمت قرمز رنگی وجود داشته است! این قسمت درواقع یک جمله معترضه است که دارد توضیحی درباره عذابی که قرار است در قیامت به فرعونیان برسد، می دهد.

نظیر آن آیات 32 و 33 سوره کهف است:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

اجازه دهید دوباره قسمت قرمز رنگ را از این دو آیه برداریم ببینیم چه می شود:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم.

آیا شما جای خالی جمله حذف شده را احساس می کنید؟ انگار نه انگار که اصلاً وجود داشته است . من این را فقط برای نشان دادن اینکه جمله معترضه است می گویم و الا هر کلمه ای در قرآن جایگاه خودش را دارد و قابل حذف نیست. به عبارت دیگر ، جمله قرمز رنگ حالت و وضعیت دوباغ را توضیح می دهد ویک جمله معترضه است .
اگر توضیح فوق شما را قانع نمی کند تا آیات دیگری معرفی کنم که مشابه دو آیه سوره غافر هستند.

فعلاً روی همین آیه تمرکز کنیم تا بعد

shahed1;892398 نوشت:
بنده چند آیه به شما معرفی کردم که نشان می داد آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است و به معنای یک جسم لطیف که با بدن انسان تلفیق شده باشد نیست. آدم اولین موجودی است که نفخه روح شده اما اولین انسان نیست یعنی حیات ربطی به روح ندارد بلکه نفخه روح آدم به منزله تعلیم اسماء و کلمات الهی است که نسلهای بعد از او نیز آن را به ارث برده اند شاید علت اینکه درمورد عیسی لازم بوده نفخه روح تکرار شود ، این بوده که ارث آدم به او نمی رسیده چراکه عیسی بدون پدر متولد شده است. در قرآن کریم تنها دونفر تحت نفخه روح قرار گرفته اند که یکی آدم و دیگری عیسی مسیح بوده است.
بنابر این شما از طریق روح ( آنگونه که در روایات آمده و در اهواء مردمان وجود دارد ) نمی توانید عالم خیالی برزخ را اثبات کنید و در قرآن هم که اثری از عالم برزخ وجود ندارد پس باید به فکر چاره ای دیگر باشید.


بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی جالبه که شما حرفای دیگران را حرفای عوامانه و افکار دیگران را تقلیدی از پدر و مادر و عقاید خودتان را کاملا صحیح و منطقی و مطابق قرآن می دانید.
خوب بود برای ادعاهای عجیب خودتان در مورد اینکه علوم الهی و وحی با روح یک چیز است و سایر ادعاهاتون دلیلی ذکر می کردین.
آیا این روحی که شما ادعا می کنید علم الهی است، یک چیز است یا برای هر انسانی مختلف است؟ ظاهرا منظورتان این است که روح یک چیز است و مختلف و متفاوت نیست!

اگر این چنین است، پس چرا انسانهای مختلف در علم و معرفت متفاوتند؟! چگونه می شود روح مساوی با علم باشد و برای همه یکسان باشد و در عین حال افراد از نظر علم و معرفت مختلف باشند؟!

می فرماید روح، علم الهی و وحی است و یک جسم لطیفی است که با بدن انسان تلفیق می شود؟! یعنی روح، جسم است؟! تلفیق شدن روح با بدن به چه معنی است؟! آیا با از بین رفتن جسم و متلاشی شدن بدن انسان روح او نیز متلاشی می شود؟! آیا این فرمایشات شما بر اساس آیات قرآن است یا اینکه چون روح را علم الهی و وحی می دانید مدعی هستین که به شما وحی می شود؟!

یاسین;892477 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی جالبه که شما حرفای دیگران را حرفای عوامانه و افکار دیگران را تقلیدی از پدر و مادر و عقاید خودتان را کاملا صحیح و منطقی و مطابق قرآن می دانید.

بنده در قلمرو دین و شریعت فقط آن حرفهایی را میراث آباء اولین و سنت پیشینیان می دانم که ریشه در علم الهی ، که همانا قرآن است، ندارند. حرفهایی که فقط بعضی از بعضی دیگر شنیده اند و خداوند هیچ برهان و سلطانی برایشان نازل نکرده است .

نقل قول:
خوب بود برای ادعاهای عجیب خودتان در مورد اینکه علوم الهی و وحی با روح یک چیز است و سایر ادعاهاتون دلیلی ذکر می کردین.

من دلیل ذکر می کنم منتهی شما دقت نمی کنید.
دوباره ذکر می کنم: عرض کردم در قرآن کریم ،
آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است
دلیل قرآنی :

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.

در آیه فوق روحی که به پیامبر وحی شده به چه معنا شده؟ قرآن
قرآن چیست؟ علم الهی. اگر قبول نداری تا هرچه خواستی برایت آیه معرفی کنم.

یک دلیل دیگر:

نَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را همراه وحى -كه فرمان اوست- بر هر يك از بندگانش كه بخواهد فرو مى‌فرستد تا بيم دهند كه: جز من خدايى نيست، پس از من بترسيد.

حالا منتظر می مانم تا نظرتان را درباره دو آیه فوق بشنوم

نقل قول:
اگر این چنین است، پس چرا انسانهای مختلف در علم و معرفت متفاوتند؟! چگونه می شود روح مساوی با علم باشد و برای همه یکسان باشد و در عین حال افراد از نظر علم و معرفت مختلف باشند؟!

چون بعضیها از علم الهی که به آنها ارزانی داشته شده استفاده می کنند و بهرمنده می شوند و بعضی نیز آن را آکبند تحویل عزرائیل می دهند.

نقل قول:
می فرماید روح، علم الهی و وحی است و یک جسم لطیفی است که با بدن انسان تلفیق می شود؟! یعنی روح، جسم است؟! تلفیق شدن روح با بدن به چه معنی است؟!

دیدی گفتم در خواندن مطالب دقت نمی کنید!
چیزی که من نوشتم این بود:

نقل قول:
آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است و به معنای یک جسم لطیف که با بدن انسان تلفیق شده باشد

نیست

.

نقل قول:
آیا این روحی که شما ادعا می کنید علم الهی است، یک چیز است یا برای هر انسانی مختلف است؟ ظاهرا منظورتان این است که روح یک چیز است و مختلف و متفاوت نیست!

روحی که در آدمی دمیده شده یک چیز است و همان است که خداوند در موردش می گوید : وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا و همان است که می گوید:

وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ( = فَإِذَا سَوَّيْتُهُ)

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ( = وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا

وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا

روح آدمی برای همگان یکسان است منتهی یکی آن را تزکیه می کند و رستگار می شود و یکی دیگر آلوده اش می سازد و از رحمت الهی محروم می گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


shahed1;892463 نوشت:
لطفاً درباره چیزی مثال بزن که بین من و شما مشترک است .من به قضیه معراج عقیده ندارم و آن را دروغی بیش نمی دانم و در قرآن نیز اثری از آن یافت نمی شود.

اولا مثال باید صحیح باشد ولو اینکه مشترک بین من و شما نباشد! این چه استدلالی است؟؟؟؟؟؟؟!!!! یعنی فقط آنچه از منظر شما صحیح است باید مورد تمثیل قرار گیرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!

ثانیا به نظر میرسد دست به انکار شما خیلی قوی است!! و هرچه مخالف فکر شما باشد در قرآن هم یافت نمیشود!! به نظرم بهتر است یک مقداری از این جمود فکری و انکار بیرون بیایید و اندیشه ورزی را پیشه قرار دهید! نص آیات ابتدایی سوره اسرا و سوره نجم دلالت صریح بر معراج حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم دارد!

shahed1;892463 نوشت:
شما اگر بخواهید این عبارت «رفعه الله الیه» را به عروج جسم به آسمان معنا کنید هیچ چاره ای ندارید جز اینکه اول خداوند را در ورای آسمان هفتم یا کمی بالاتر روی تختش بنشانید تا بالارفتن عیسی به سوی او را معنا کنید.

اینجا که بحث توحید و خداشناسی نمیکنیم که!!(خدا در کجاست و در آسمان و ...) بحث بر سر این مقامات و مراتب آسمان ها نیست! بحث بر سر زنده بودن یا وفات حضرت مسیح علیه السلام است!! بنده هم گفتم اگر مقصود وفات بود خدای سبحان چرا به جای رفعه الله الیه از واژه توفی و مشتقات آن استفاده نکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! که شما پاسخی ندادید!!!


shahed1;892463 نوشت:
درضمن آنهایی که عیسی را در آسمان چهارم نشاندند گمان می کردند در بالای سر ما هفت آسمان وجود دارد

به همین دلیل بارها اعلام کردم که بیشتر تدبر و مطالعه کنید درباره قرآن کریم و ادبیات عرب! شما این آیات را ندیده اید:

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ ۚ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَـٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿٤٤اسرا

آسمان‌های هفتگانه و زمین‌ها و هرکس که در آنهاست برای او تسبیح می‌نمایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه (خدا را) با ستایش او تسبیح می‌نماید، ولی شما تسبیحشان را نمی‌توانید بفهمید. به‌راستی او بردباری پوششگر بوده است. (۴۴)

قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿٨٦مومنون


بگو: «پروردگار آسمان‌های هفت‌گانه و پروردگار عرش بزرگ کیست‌؟» (۸۶)

http://www.ghorany.com/quran.htm


shahed1;892463 نوشت:
یکی از مفسرین معروف که هنوز زنده است و نمی خواهم اسمش راببرم

چرا؟ اسمشان را بگویید!


shahed1;892463 نوشت:
من منتظر می مانم ببینم شما چگونه آیه مورد بحث را به وسیله آیات قرآن توجیه می کنید.

آیه و دلیل بنده واضح است! آیه 159 سوره نساء را هم 2 بار در پست های مختلف قرار دادم اما شما به آنها پاسخ ندادید!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


shahed1;892476 نوشت:
قبل از آن به شما توصیه می کنم هیچگاه آیات قرآن را بصورت منفرد نگاه نکنی و حتماً نگاهی به بستر آن آیه و آیات قبل و بعدش نیز بیندازی.

این مطلبی است که خود بنده بارها به شما توصیه کرده ام! اما شما فقط آنچه موافق فکر خودتان است را درست میدانید!!

shahed1;892476 نوشت:
فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

حالا قسمت قرمز رنگ را از آن جدا می کنم.

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»
انگار نه انگار که اصلاً قسمت قرمز رنگی وجود داشته است! این قسمت درواقع یک جمله معترضه است که دارد توضیحی درباره عذابی که قرار است در قیامت به فرعونیان برسد، می دهد.

واقعا که عجیب است!! شما برای رسیدن به مقصود خودتان هر طور که بخواهید با آیات قرآن کریم بازی میکنید!! چه کسی به شما اجازه داده اینگونه و به صورت دلبخواهی هر جا که مد نظر خودتان است را حذف کنید و آیات قبل و بعد را به هم بچسبانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این چه حرکتی است؟؟؟!!!!؟!؟؟!!؟؟ با این استدلال دیگر هیچ چیزی از قران باقی نخواهد ماند!! هر کس میتواند هر طور که بخواهد آیات را تقطیع کرده و نظر خود را اثبات کند!!!

کار شما مصداق بارز و صریح تقطیع است! و این خلاف مشی عقلی و ادبی و قرآنی است!!

خدای سبحان آیه را آنگونه نازل کرده شما حق نداری به دلخواه خودت یک بخش را حذف کنی و یک بخش دیگر به آن بچسبانی!!!

خدای سبحان قرآن را آنگونه نازل کرده هیچ کس حق ندارد با تقطیع آیات نظر خود را به قرآن کریم تحمیل کند!!

این مشی شما بسیار حرکت نادرست و ناشایستی است! توصیه اکید دارم این مشی را ترک کنید!!

شما اگر پاسخ علمی دارید به آیه فوق بفرمایید و الا با این تقطیعات و حرکات ناشایست! نشان میدهد شما از منظر علمی بی پاسخ هستید!!

وانگهی آیه بعد از این آیه در پست قبلی را هم جواب ندادید!!!


إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿٩٧نساء

بی‌گمان کسانی که بر خود ستمکارند (هنگامی که) فرشتگان جانشان را گرفتند (به آنان) گفتند: «در چه (حال) بودید؟» پاسخ دادند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» گفتند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است و (دوزخ) چه بد بازگشتگاهی است.

این آیه هم نشان از وجود یک عالم دیگر پس از دنیا میدهد که قیامت نیست! و هم چنین به شنوا بودن و پاسخ دادن و حرف زدن کسانی که از دنیا رفتند با فرشتگان!! نه اینکه مردند و دیگر هیچ تا قیامت!!!

http://www.ghorany.com/quran.htm

توصیه میکنم حتما بیشتر در آیات قرآن تدبر کنید!!

با تشکر

رستگاران;892220 نوشت:
[SPOILER][/SPOILER]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لویک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

آیا شما تا بحال نخوابیدید یا اینکه همه خوابهاتون رو فراموش می کنید؟ آیا اینگونه است؟

در همه سطوح خواب متوجه اطراف نمی شوید؟

آیا اصلا ماجرای حضرت یوسف(ع) حضرت ابراهیم(ع) حضرت رسول الله(ع) و دو زندانی و پادشاه مصر را خواندید؟

ابتدا آیه ایی که در آن خواب نوعی مرگ استنباط میشود را می آورم، و در ادامه آیاتی را که ارتباط عالم خواب و عالم دنیا را نشان میدهد قرار می دهم

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ( الزمر42)خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند، و روح کسانى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد; سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مى دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سر آمدى معیّن; در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که مى اندیشند. 42
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#39:42

در بخش

سورمه ایی رنگ سخن از گرفتن روح کسانی که نمرده اند به زبان می آید و کسانی که فرمان مرگشان صادر شده نگه می دارد(برداشتی که می شود خواب نوعی از قبض روح است که اگر کسی بنا باشد بمیرد روحش به بدنش بر نمی گردد)

بر اساس استنباط این آیه خواب نوعی مرگ است

حال برای نحوه ارتباط دو عالم مصادیق روشنی از آیات را می آوریم:
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ102صافات
هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش (و حد رشد) رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى کنم، پس بنگر رأى تو چیست؟» گفت: «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.» 102صافات
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#37:102
در این آیه در قسمت

سورمه ایی رنگ حضرت ابراهیم(ع) می گویند من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم و در قسمت بنفش رنگ حضرت اسماعیل(ع) گفتند به آنچه دستور داری اجرا کن

چند تکته:

1-حضرت ابراهیم (ع) در خواب دستور گرفتند
2-خوابشان یادشان بود
3-مامور به کاری در عالم دنیا شدند
4-حضرت اسماعیل(ع) گفتند انجاب بده

بنظر همین یک آیه کافی است

و ماجرای حضرت یوسف(ع) در سوره یوسف(ع) را طالبان بخوانند تا چند نمونه از خواب های دیگر را هم ببینند و در واقعه صلح حدیبه هم مطالعه شود تا رویای حضرت رسول الله(ص) در این امر مشاهده شود ان شلء الله

اما دلیل دیگری هم که آورده شد

رابطه ملائک با دنیا است با اینکه دیده نمی شوند اما تاثیر گذارند

(لطفا آیات را به طور کامل یا مترجم و شماره آیه سند گذاری کنید ممنون)

وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ ۱۹وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ۲۰وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ۲۱وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ۲۲إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ ۲۳

اما چیزی که جست و جو کردم این آیه است
بدانید) نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، ۱۹و نه تاریکى ها و روشنایى، ۲۰و نه سایه (آرام بخش) و باد داغ و سوزان. ۲۱و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مى رساند، و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور (خفته)اند برسانى. ۲۲تو فقط انذارکننده اى، (اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفه ات را انجام ده.)23 فاطر
http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#35:20

حتی اگر این آیه را که سند قرار دادید نگاه کنیم و صرف نظر کنیم از سخنانی که می خواهد بگوید

قسمتی که

سورمه ایی رنگ شده در آیه و قهوه ایی رنگ در ترجمه آیه

سخن از این است که خداوند هرکه را بخواهد شنوا می کند


هرکه بخواهد یعنی قید که بر خواست خدا است و ما هیچ چیزی را بی اذن و خواست خدا نمی دانیم.

یا علی(ع)@};-

اینکه خدا هرکه را بخواهد شنوا میکند مثل این است که هرکه را بخواهد زنده میکند
یعنی معمول نیست که مرده بشنود
باز شما معجزه را دارید میارید وسط

و اما صحبت ما در مورد فرشتگان نیست که مثال میزنید
صحبت در مورد اموات آدمی است
چه کار داریم به فرشتگان که میشنوند یا نه..ربطی نداره

رویای حضرت یوسف و ابراهیم هم که ربطی نداره
این صد بار

غریبه آشنا;892505 نوشت:
اینکه خدا هرکه را بخواهد شنوا میکند مثل این است که هرکه را بخواهد زنده میکند
یعنی معمول نیست که مرده بشنود
باز شما معجزه را دارید میارید وسط

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

قید زدن به یک حکم اصلی الزاما معجزه است؟

مثلا من شرط می کنم هیچ کس حق ندارد غذا بخورد مگر کسانی که دستانشون را می شویند

خب طبیعی است هرکس شرط من را رعایت کند می تواند غذا بخورد!
حال ما بگوییم جسمی که مرده داره تجزیه میشه
شروع کند به حرف زدن بر اساس معیار عالم خودمان صحبت کنیم

اینجا میشه گفت معجزه هست و این وجه هم تصور کرد

اما تصور اولی هم انکار نمی شه درسته؟

غریبه آشنا;892505 نوشت:
و اما صحبت ما در مورد فرشتگان نیست که مثال میزنید
صحبت در مورد اموات آدمی است

فکر کردم منظورتان و سوالتان در مورد آن دنیا باشد؟

عالم اموات آدمی و فرشته ها از یک سنخ نمی شود؟

ببیند عالم را غیب و شهادت در نظر بگیرید

آدم وقتی می میرد جسمش هنوز در عالم شهاده است
اما روحش به عالم غیب ملحق می شود

و هر کدام برای خودشان ابزار خاص دیدن و شندین دارند که اگر اجازه باشد و ابزار هم باشد خب میشنوند!

غریبه آشنا;892505 نوشت:
رویای حضرت یوسف و ابراهیم هم که ربطی نداره
این صد بار

بی ربط بودنش رو روشن بیان کنید
ببیند

روح در خواب طبق آیه ایی که آوردم گرفته می شود و خدا هر روحی را که قرار نباشد بمیرد به جسم بر می گرداند(اینجا خواست خدا محرز است درسته؟)

با این تعریف حال بگوییم روح به عالم غیب ملحق شده و شرایط عالم غیب را درک کرده و وقایعی را که قرار است اتفاق بیافتد را دیده است(ببینید وقایعی را دیده که مدتها بعد قرار است اتفاق بیافتد)
حال این رویا در موقع باز گشت به جسم در ذهنش مانده و رویای صادقه بوده و بر اساس ابزار دنیا و تمثیل های دنیایی در ذهن باقی مانده و کسی که از عالم غیب مطلع هست به اذن الله تعبییر صحیح آن را گفته

مثلا حضرت ابراهیم(ع) مامور به قربانی حضرت اسماعیل(ع) شدند
حضرت یوسف دیدند چند سال بعد برادران و پدر و مادرش سجده می کنند
یا دو زندانی یکی آزاد و دیگری کشته میشه
و قحطی مصر هم از رویای پادشاه مصر

روح در عالم ارواح و رویا حوادث جلوتر را به اذن الله می بیند و می شنود و درک می کند و موقع باز گشت با تمثیل در ذهنش می ماند ----> وقتی آینده را می تواند درک کند آیا عقلا حال ثابت نمی شود؟ چه یادش بماند چه نماند.

یا علی(ع)@};-

رضا ثقلین;892501 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

این مطلبی است که خود بنده بارها به شما توصیه کرده ام! اما شما فقط آنچه موافق فکر خودتان است را درست میدانید!!

واقعا که عجیب است!! شما برای رسیدن به مقصود خودتان هر طور که بخواهید با آیات قرآن کریم بازی میکنید!! چه کسی به شما اجازه داده اینگونه و به صورت دلبخواهی هر جا که مد نظر خودتان است را حذف کنید و آیات قبل و بعد را به هم بچسبانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این چه حرکتی است؟؟؟!!!!؟!؟؟!!؟؟ با این استدلال دیگر هیچ چیزی از قران باقی نخواهد ماند!! هر کس میتواند هر طور که بخواهد آیات را تقطیع کرده و نظر خود را اثبات کند!!!

کار شما مصداق بارز و صریح تقطیع است! و این خلاف مشی عقلی و ادبی و قرآنی است!!

خدای سبحان آیه را آنگونه نازل کرده شما حق نداری به دلخواه خودت یک بخش را حذف کنی و یک بخش دیگر به آن بچسبانی!!!

خدای سبحان قرآن را آنگونه نازل کرده هیچ کس حق ندارد با تقطیع آیات نظر خود را به قرآن کریم تحمیل کند!!

این مشی شما بسیار حرکت نادرست و ناشایستی است! توصیه اکید دارم این مشی را ترک کنید!!

شما اگر پاسخ علمی دارید به آیه فوق بفرمایید و الا با این تقطیعات و حرکات ناشایست! نشان میدهد شما از منظر علمی بی پاسخ هستید!!


نقل قول:
وانگهی آیه بعد از این آیه در پست قبلی را هم جواب ندادید!!!

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

رستگاران;892509 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

قید زدن به یک حکم اصلی الزاما معجزه است؟

مثلا من شرط می کنم هیچ کس حق ندارد غذا بخورد مگر کسانی که دستانشون را می شویند

خب طبیعی است هرکس شرط من را رعایت کند می تواند غذا بخورد!
حال ما بگوییم جسمی که مرده داره تجزیه میشه
شروع کند به حرف زدن بر اساس معیار عالم خودمان صحبت کنیم

اینجا میشه گفت معجزه هست و این وجه هم تصور کرد

اما تصور اولی هم انکار نمی شه درسته؟

فکر کردم منظورتان و سوالتان در مورد آن دنیا باشد؟

عالم اموات آدمی و فرشته ها از یک سنخ نمی شود؟

ببیند عالم را غیب و شهادت در نظر بگیرید

آدم وقتی می میرد جسمش هنوز در عالم شهاده است
اما روحش به عالم غیب ملحق می شود

و هر کدام برای خودشان ابزار خاص دیدن و شندین دارند که اگر اجازه باشد و ابزار هم باشد خب میشنوند!

بی ربط بودنش رو روشن بیان کنید
ببیند

روح در خواب طبق آیه ایی که آوردم گرفته می شود و خدا هر روحی را که قرار نباشد بمیرد به جسم بر می گرداند(اینجا خواست خدا محرز است درسته؟)

با این تعریف حال بگوییم روح به عالم غیب ملحق شده و شرایط عالم غیب را درک کرده و وقایعی را که قرار است اتفاق بیافتد را دیده است(ببینید وقایعی را دیده که مدتها بعد قرار است اتفاق بیافتد)
حال این رویا در موقع باز گشت به جسم در ذهنش مانده و رویای صادقه بوده و بر اساس ابزار دنیا و تمثیل های دنیایی در ذهن باقی مانده و کسی که از عالم غیب مطلع هست به اذن الله تعبییر صحیح آن را گفته

مثلا حضرت ابراهیم(ع) مامور به قربانی حضرت اسماعیل(ع) شدند
حضرت یوسف دیدند چند سال بعد برادران و پدر و مادرش سجده می کنند
یا دو زندانی یکی آزاد و دیگری کشته میشه
و قحطی مصر هم از رویای پادشاه مصر

روح در عالم ارواح و رویا حوادث جلوتر را به اذن الله می بیند و می شنود و درک می کند و موقع باز گشت با تمثیل در ذهنش می ماند ----> وقتی آینده را می تواند درک کند آیا عقلا حال ثابت نمی شود؟ چه یادش بماند چه نماند.

یا علی(ع)@};-

آخه خبر از آینده چه ربطی داره به اینکه اموات صدای مارو میشنوند؟

غریبه آشنا;892524 نوشت:
آخه خبر از آینده چه ربطی داره به اینکه اموات صدای مارو میشنوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

آنجا آگاهی و حواس قوی تر از اینجا است و از اینجا استنباط میشه که آنها که توانسته اند چند روز جلو تر حوادث را بفهمند خب بهتر از ما حوادث این دنیا را درک می کنند در نتیجه اگر ما صداشون کنیم می فهمند

مثلا من بخواهم آب بخورم می شود گفت در عالم دیگر آنها زود تر می فهمند که من قرار است آب بخورم

حتی در مورد خبر آوردن از آسمان ها هم فکر کنم روشن باشد.

مسئله سر آگاه شدن است حال به وسیله شنوایی یا هر حس و طریق دیگر در آن عالم.

اگر ایرادی هست بفرمایید.

یا علی(ع)@};-

shahed1;892481 نوشت:
دوباره ذکر می کنم: عرض کردم در قرآن کریم ، آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است
دلیل قرآنی :

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.

در آیه فوق روحی که به پیامبر وحی شده به چه معنا شده؟ قرآن
قرآن چیست؟ علم الهی. اگر قبول نداری تا هرچه خواستی برایت آیه معرفی کنم.

بسم الله الرحمن الرحیم

شما مطالب صحیح و ناصحیح را با هم مخلوط می کنید و میخواهید نتیجه دلخواه خودتان را بگیرید.

«روح» در قرآن به معانی متعددی ذکر شد که در پست صفحه 8 این تاپیک به آن اشاره شد، با این حال مجددا ذکر می کنم؛
1-موجودی مستقل در ردیف فرشتگان 2-جبرئیل 3-روح مرتبه ای از وجود است که در پیکر انسان جریان یافته است.
علاوه بر این موارد در یک مورد«روح» در مورد قرآن به کار رفت«وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا»[1](همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم‏).

بنابراین تنها معنی«روح» قرآن نمی باشد تا شما بخواهید برای ادعای خود به آن استناد کنید.

چرا «روح» برای قرآن بکار رفت؟
یکی از احتمالات در مورد معنی «روح» در آیه شریفه این است که منظور از آن «قرآن مجيد» است كه مايه حيات دلها و زندگى جانها است‏.[2]

چگونه" قرآن" به منزله" روح" نباشد، در حالى كه در آيه 24 انفال مى‏خوانيم: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ‏:" اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اجابت كنيد دعوت خدا و پيامبرش را هنگامى كه شما را به سوى چيزى فرا مى‏خواند كه مايه حيات شما است"! تفسير دوم اينكه منظور" روح القدس" است (و يا فرشته‏ اى كه حتى از جبرئيل و ميكائيل برتر بوده و همواره پيامبر اسلام را همراهى مى‏كرد).
علاوه بر معنی قرآن ، احتمال دیگری نیز برای کلمه«روح» در آیه« وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» ذکر شد. مطابق اين تفسير" اوحينا" به معنى" انزلنا" (نازل كرديم) مى‏باشد يعنى" روح القدس" يا آن فرشته عظيم را بر تو نازل كرديم (گرچه اوحينا به اين معنا در آيات ديگر قرآن ديده نمى‏شود).[3]

به نظر می رسد این احتمال هم دور از واقع نباشد. اگر«روح» را به معنی قرآن بدانیم و از طرفی آن را مساوی با علم الهی بدانیم، و آن را در مورد همه انسانها بدانیم که خداوند به همه انسانها «روح» به معنی علم الهی داد! این ادعا چگونه با وحی کردن بر پیامبر(ص) صحیح می باشد؟! این وحی به هر معنی که باشد، به تصریح قرآن تنها بر پیامبر(ص) می باشد پس نمی توان آن را به معنای روحی که به همه انسانها تعلق می گیرد معنی کرد.



[/HR][1] -شوری/52.

[2]-آیت الله مکارم شیرازی،تفسير نمونه، ج‏20، ص: 503.

[3] -همان.

یاسین;892533 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

شما مطالب صحیح و ناصحیح را با هم مخلوط می کنید و میخواهید نتیجه دلخواه خودتان را بگیرید.

«روح» در قرآن به معانی متعددی ذکر شد که در پست صفحه 8 این تاپیک به آن اشاره شد، با این حال مجددا ذکر می کنم؛
1-موجودی مستقل در ردیف فرشتگان 2-جبرئیل 3-روح مرتبه ای از وجود است که در پیکر انسان جریان یافته است.



سلام

اگر بجای ذکر مجدد ایات مربوط به روح ، کمی به نقل بنده دقت می کردید کار تمام بود. ببینید من چه نوشتم:

نقل قول:
دوباره ذکر می کنم: عرض کردم در قرآن کریم ، آن روحی که به انسان تعلق می گیرد ؛ علوم الهی و وحی است

سئوال اول شما این بود که وقتی انسان می میرد روحش به کجا می رود ( شما قصد داشتید به این وسیله برزخ را ، که اثری از آن در قرآن نیست ، ثابت کنید) و من نوشتم آن روحی که به انسان تعلق می گیرد و ملازم اوست مانند آن روحی که در اهواء و تصورات مردمان است نیست، روحی که ملازم انسان است علم الهی است نه یک جسم شفاف و لطیف مانند چیزی که در تصویر می بینید:



بنابراین لزومی ندارد به دیگر اشکال روح که در قرآن بکار رفته اشاره کنید.

نقل قول:
علاوه بر این موارد در یک مورد«روح» در مورد قرآن به کار رفت«وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا»[1](همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم‏).

ولی من دو مورد ذکر کرده بودم که یکی را گفتید و دیگری را از قلم انداختید:

نَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را همراه وحى -كه فرمان اوست- بر هر يك از بندگانش كه بخواهد فرو مى‌فرستد تا بيم دهند كه: جز من خدايى نيست، پس از من بترسيد.

اپیامبر به وسیله همین روح است که مردم را انذار و تبشیر می کند


نقل قول:
به نظر می رسد این احتمال هم دور از واقع نباشد. اگر«روح» را به معنی قرآن بدانیم و از طرفی آن را مساوی با علم الهی بدانیم، و آن را در مورد همه انسانها بدانیم که خداوند به همه انسانها «روح» به معنی علم الهی داد! این ادعا چگونه با وحی کردن بر پیامبر(ص) صحیح می باشد؟! این وحی به هر معنی که باشد، به تصریح قرآن تنها بر پیامبر(ص) می باشد پس نمی توان آن را به معنای روحی که به همه انسانها تعلق می گیرد معنی کرد.


در قرآن هرجا به عبارت :
مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ و نظیر آن بر می خوریم ، منظور از العلم همان وحی و کتاب آسمانی است. روحی که در آدم دمیده شد کنایه از علم الهی و همان اسمائی است که به او تعلیم داده شد و همه بنی آدم را شامل می شود اما روحی که به پیامبر وحی می گردد اگرچه باز هم علم الهی و اسماء الله است و در کتابهای آسمانی به اسم الله ثبت گردیده . اما علاوه بر آن هم ذکر است و هم دین ، یعنی مجموعه قوانین الهی است که برای اقوام پیامبران فرستاده شده است.

رستگاران;892529 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

آنجا آگاهی و حواس قوی تر از اینجا است و از اینجا استنباط میشه که آنها که توانسته اند چند روز جلو تر حوادث را بفهمند خب بهتر از ما حوادث این دنیا را درک می کنند در نتیجه اگر ما صداشون کنیم می فهمند

مثلا من بخواهم آب بخورم می شود گفت در عالم دیگر آنها زود تر می فهمند که من قرار است آب بخورم

حتی در مورد خبر آوردن از آسمان ها هم فکر کنم روشن باشد.

مسئله سر آگاه شدن است حال به وسیله شنوایی یا هر حس و طریق دیگر در آن عالم.

اگر ایرادی هست بفرمایید.

یا علی(ع)@};-

سلام
مطلع شدن از غیب را سرایت ندهید به احوال اموات
این مخصوص افراد خاص است تازه وقتی که در حیات دنیا بودند
وقتی رفتند دیگر از کجا بفهمیم که احاطه بر دنیا دارند؟ باید آیات صریحی باشد که نیست

سخن شما تحت تاثیر استنباط های فلسفی است و بس

فلسفه حرف زیاد داره اما اثبات نداره
اگه شما بخوای دنبال حرف فلاسفه باشی باید به معاد روحانی ، وحدت وجود و خیلی چیزای دیگه معتقد بشی که هیچ کدومشون با قرآن بر حسب ظاهر مطابقت نداره

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


shahed1;892520 نوشت:
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

عدم ارائه استدلال صحیح برای نظر خودتان و خلف وعده کردن شما( قرار بود به مطالب و سوالات بنده پاسخ دهید) و تقطیع کردن آیات قرآن کریم و در نهایت نوشتن جمله فوق که دقیقا مصداقی است برای خود شما نشان دهنده میزان علم شما نسبت به قرآن کریم و مناظره و ادبیات عرب است!!!

اگر پاسخی داشتید تا به حال ارائه داده بودید شما یا خود را به ندانستن زدید یا واقعا نمیدانید! امیدوارم از این ندانستن ها به سوی حقیقت و دانایی حرکت کنید!


موضوع قفل شده است