شهاب سنگ

هدایت برای که!؟

انجمن: 

سلام
تو بحث های زیادی که درباره ی قران داشتم، اغلب یه جواب مشترک گرفتم! منظور قران یه چیز دیگه ست!!
سوالی که مدتیه ذهن منو مشغول کرده، اینه که چطور ممکنه موجودی که خردمند باشه، خیرخواه باشه، و از همه چیز آگاه باشه، نتونه برای چیزی که فرق میکنه، یه واژه ی جدید درست کنه و از یه واژه ی دیگه که برای مخاطبانش معنای دیگه ای میده، استفاده کنه!!؟
بذارید مثالی بزنم! من یه دوست چینی دارم که میخواد برای من یه نامه بنویسه! خب اون قطعا میدونه که من چینی رو نمیفهمم!(به فرض وجود نداشتن مترجم چینی!) اون مثلا اون نامه رو به زبان انگلیسی مینویسه! چون متداوله و ترجمه ش راحتتره! اگه اون قصد داشته باشه که من نامه شو بفهمم، قطعا از واژه های چینی استفاده نمیکنه(حتی با حروف انگلیسی!)! چون من نمیتونم چینی بخونم!
در مورد قران مواردی هست که ادعا میشه منظور قران یه چیز دیگه ست، مثل قلب و شهاب سنگ!
برای این بحث لازمه برای اثبات اینکه منظور از این واژه ها یه چیز دیگه غیر از خود واژه شه، اثبات کنید که موجودی خردمند، آگاه و خیرخواه توانایی استفاده از این ویژگیهاشو نداشته و نتونسته یه واژه ی جدید ایجاد کنه که با واژه های مخاطبش مشابه نباشه!!(مخاطبش عربه! پس زبان عربی) یا اینکه اثبات کنید که انسان با قلبی که در سینه ش هست فکر میکنه و شهاب سنگا هم تیر فرشته ها هستن، نه اجرام سنگیی که به حریم سیارات وارد میشن!
قطعا اگه من بدونم که مخاطبم انگلیسی بلد نیست و باهاش انگلیسی حرف بزنم، بدور از خرده!!

شهاب سنگ؛ از قرآن تا واقعیت

سلام
در آیاتی از قران درباره ی شهاب سنگا چیزایی نوشته که قابل تامله!

تفسیر المیزان(خلاصه) آیات 8 و 9 سوره ی جن!
" Dirol (و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا):(و ما با آسمان تماس گرفتیم و دیدیم پر از نگهبانان قوی و شهابها گشته است )
9) (و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا):(بااینکه ما قبلا براحتی در آسمان بگوش می نشستیم ولی حالا هر کس بخواهد چیزی بشنود، شهابها را در کمین می بیند)جنیان در ادامه می گویند ما به آسمان نزدیک شده و به آن صعود کردیم و دیدیم که آسمان مملو از نگهبانان قدرتمندی است که بوسیله شهابها مانع از استراق سمع شیاطن می شوند و این مسأله اخیرا پیش آمده و قبلا چنین نبود، بلکه جنیان آزادانه به آسمان بالا می رفتند و کلام ملائکه را استراق سمع می کردند، اما بعد از حدوث یک حادثه آسمانی جدید(که همان نزول قرآن و بعثت خاتم الانبیاء است )در حال حاضر هر کسی که بخواهد اخبار غیبی را استراق سمع کند شهابهائی را در کمین می بیند. "

در کل آیات دیگه ایم هست و همینطور نهج البلاغه هم مهر تاییدی به مادی بودن این شهابا زده!(خطبه 90)
شهاب از نظر علمی اشیاء فضاییه که با سطح اتمسفر زمین برخورد میکنن! این برخورد باعث میشه که سطحشون در اثر اصطکاک داغ بشه و باعث بشه که دیده بشن! این اجرام ممکنه در اثر انفجار ستاره ها به طرفی حرکت کنه و نهایتا به زمین برسه و جذبش بشه!
اما از منظر قران، این اجرام از طرف فرشته ها به طرف جن هایی که قصد استراق سمع دارن شلیک میشه!! جدای از اینکه چرا خدا باید از استراق سمع جنا بترسه، یعنی شهاب سنگا فقط از زمان تولد تا مرگ پیامبر اسلام بودن!!؟؟
از طرفی این مطلب که شهاب چیزیه که به سطح اتمسفر زمین برخورد میکنه و این تعریف قرانو اگه کنار هم بذاریم، معنیش این نیست که بارگاه الهی همین نزدیکیاست!!؟؟

شهاب سنگي به يكباره به زمين برخورد ميكند...

چهره من با شما متفاوت است،درختان به صورت كج ومعوج رشد ميكنند،شهاب سنگي به يكباره به زمين برخورد ميكند،اينها نشانه بي نظمي در دنيا نيست؟
این که در عالم نظم های قطعی بسیار عجیب و سهمگینی وجود دارد، جای تردید برای هیچ کس ندارد. اساس دانس بشری بر اعتقاد به وجود نظم استوار است. دانشمندی که برای کشف یک فرمول علمی تجربی سالیان درازی را با امیدواری تلاش می کند و در بسیاری موارد هم به قانون های بسیار عمیم و گسترده ای می رسد، جز نشان از وجود و اعتقاد به وجود نظم ندارد.
پس انکار کلی نظم در عالم ممکن نیست؛ بلکه می توان گفت غالبا در زندگی خود نظم را می بینیم. همه انسانها چنینند و دانشمندان بیشتر به این نظم رسیده اند. تا اینجا وجود اجمالی نظم در غالب موارد اثبات شد.
بله، مواردی هست که ما در آن نظمی را احساس نمی کنیم؛ مثل همان مواردی که دوستتان به آن اشاره کرده است. البته دوست شما هم احتمالا می پذیرد که نمی توان اثبات بی نظمی در این موارد کرد؛ که چه بسا نظمی در آنها باشد، ولی دانش ما به آن نرسیده است. مگر ما همه فرمول های حاکم بر عالم را کشف کرده ایم که اگر در موردی چیزی نیافته باشیم بتوانیم بگوییم پس نظم نیست؟! همین که دانشمندان دارند در باره زلزله مطالعه علمی می کنند برای این است که نظمی را در آن انتظار دارند و تلاش می کنند آن نظم را کشف کنند.
پس ما به وجود نظم در بسیاری موارد علم داریم و آن را احساس می کنیم، و در بسیاری دیگر از موارد نمی توانیم ادعای نظم کنیم، چرا که آن را هنوز احساس نکرده ایم، ولی انتظار نظم در آنها را داریم و لذا برای کشف آن تلاش کی کنیم.
ما به عنوان یک موحد معتقدیم همان مقدار از نظم که می شناسیمش و درکش می کنیم کافی است تا نشان از وجود خالقی ناظم و مدبر داشته باشد. بر این اساس، می توانیم حکم کنیم که علی القاعده بقیه موارد هم از نظمی برخوردار هست و دیر یا زود به کمک تجربه، شهود و یا توجه به تعلیم انبیاء و اولیاء کشف می شود.
به عبارت دیگر، ایمان دینی مبتنی بر همین مقدار از نظمی که کشف شده، می تواند پایه صحیحی بر اعتقاد به نظم در همه موارد باشد؛ ولو برای ما هنوز کشف نشده باشد.

منبع:تبيان