وسواس

دردهای انساني كه به ياري خداوند اميد دارد

سلام

نمی دونم نوشتن این حرفا و مشکلاتم سودی داره یا نه
ته دلم هیچ میگه هیچ فایده ای نداره و درد تو درمون نداره
ولی باز می نویسم
یه دختر 34 ساله مجرد هستم
شغلی ندارم و تا ضرورتی پیش نیاد از خونه هم بیرون نمی رم
دچار وسواس شدید پاکی و نجسی و افسردگی شدید و اضطراب هستم
جوری که شب ها از شدت اضطراب یک ساعت به یک ساعت بیدار میشم و استرس دارم و خوابم نمی ره
گاهی هم این طوریه که از شدت خستگی و کم خوابی حدود ساعت 12 تا 3 شب خوابم می ره از اون به بعد از شدت استرس و حال بد چند دقیقه به چند دقیقه بیدارم و زجر می کشم
روزها هم همش بیدارم و درگیر وسواس یا در حال گریه و اشک ریختن یا از شدت اضطراب احساس خفگی می کنم
انقدر وسواس نجسی و پاکی آزارم میده که خیلی وقتا می گم فقط با مردن از این عذاب رها میشم و چقدر خوبه که دیگه تو جهنم این دغدغه مسخره رو ندارم که این نجس شد و اون نجس شد و حالا چکنم...

مدام با خانوادم دعوام میشه و صدام بلند میشه
همه خانواده ازم بدشون میاد و شاید ازم متنفر باشن که البته حق دارن .. من موجود تنفر انگیزی شده ام
با پدر و مادرم زیاد دعوام میشه و سرشون حتی داد می کشم و دلشون ازم خونه
(پدر و مادرم پیر و ناتوان هستن و هفتاد و خرده ای سن دارن)

علاوه بر بیماری های روانی ام مشکلات و بیماری های جسمی زیادی هم دارم
پوستم مشکلات زیادی داره جوری که وقتی وضو می خوام بگیرم پوست صورتم خون می افته و همه جا نجس میشه بخاطر همین حتی نماز هم نمی خونم
پوست بدنم هم بخاطر مشکل کیست تخمدان جوش می زنه و خون میفته و همین باعث میشه نتونم راحت و بدون وابستگی برم و حمام و هر وقت می خوام برم حمام خواهرم باید خونه ما باشه که کمکم کنه و چک کنیم جایی از بدنم خون نیفتاده باشه که بتونم بیام بیرون از حمام
دستگاه گوارش و روده ام هم مشکلات زیادی داره و از یه طرف غذا خوردن کلی برای معده ام مشکل درست می کنه و از طرف دیگه توی دفع مشکل دارم و یه سری مشکلاتی که سخته اینجا برام در حضور عموم بگم (بخصوص که مشکلاتی برای وسواس و حساسیتم به پاکی و نجسی برام ایجاد می کنه)
آلرژی و زانو درد و کیست تخمدان و عوارضش و یه سری مشکلات کوچیک دیگه باقیمونده مشکلات جسمی ام هست

از طرف دیگه آینده ای ندارم. نه خانواده ای نه شغلی نه امیدی نه چیزی
برای هر کاری (از یه آبکشی ساده گرفته تا حمام کردن) محتاج خواهرم هستم که ازدواج کردن و سر خونه زندگیشون هستن ..
حالا بخاطر پیری و احتیاج مادر و پدرم میان منزل ما و یکی شون کلا با ما زندگی می کنه ولی بعد از فوت مادر و پدرم مطمئنم تنها می مونم و احتمالا دیگه هیچ وقتی برای کمک به من ندارن.
چند تا رشته دانشگاهی عوض کردم اما نتونستم به انتها برسونمشون و الان بیکار و بی سواد و بیهوده و بی حاصل تو خونه نشستم و دیگه بخاطر مشکلات جسمی و روانی ام نمی تونم وضعیت شغلی و تحصیلی ام رو برای آینده تغییری بدم.

هیچ فایده ای برای اطرافیانم و جامعه ام و دنیایی که دارم توش زندگی می کنم ندارم. البته کلی ضرر دارم از اسراف آب و دستمال کاغذی و کیسه گرفته تا غذایی که بیهوده می خورم و هوایی که بیهوده نفس می کشم و ...
بخاطر وسواسم هم که مدام رو اعصاب خانوادم راه میرم و زجرشون میدم و دور از ذهن نیست اگه ته دلشون آرزوی مرگ و نیستی ام رو داشته باشن.

همیشه این طوری نبودم.
تا حدود 25 ، 27 سالگی دختر فعالی بودم و دنیایی با اینی که الان هستم فرق داشتم
اما همون موقع هم ظاهرا خیلی به دردبخور نبودم که با اینکه مشکلات الان رو نداشتم نتونسته بودم همراه و شریکی برای ادامه زندگیم پیدا کنم...


چرا این ها رو گفتم؟
برای اینکه بدونید تو چه جهنم درونی و بیرونی ای دارم زندگی می کنم
من دیگه نه می تونم و نه می خوام که این زندگی رو ادامه بدم
لحظه به لحظه تحمل این زندگی برام طاقت فرسا و غیرممکن شده
دلم می خواد نه تنها از زندگی تو این دنیا بلکه کلا از وجود داشتن، از هستی، انصراف بدم.
تو دبیرستان تو کتاب های دینی مون نوشته بود روز قیامت بدکارا و جهنمی ها می گن: یا لیتنی کنت تراب
من همین حالا و تو همین دنیا و قبل از مرگم از ته دل می گم ای کاش خاک بودم
ای کاش انسان نبودم
اصلا ای کاش هیچ وقت "هست" نمیشدم

برای منی که تو این دنیا فقط دارم زجر می کشم و تو اون دنیا چه با مرگ طبیعی بمیرم و چه با خودکشی در هر دو صورت جهنمی ام و مستحق عذاب، وجود داشتن چه فایده ای داره؟
برای عذاب خلق شده ام؟؟؟
هر کاری می کنم و از هر راهی می رم به هیچ امیدی نمی رسم
علی رغم اینکه دیگه دنیا برام هیچ ارزشی نداره و هی به خودم می گم فقط به فکر آخرتت باش و اونو درست کن مدام برای اون هم به در بسته می خورم و این روزها فقط دارم با خودم می جنگم که خودمو نکشم...
اما دیگه توان این مبارزه رو هم دارم از دست می دم دارم تسلیم می شم و ته وجودم می گه تو که داری یه سری اینجا عذاب می کشی و بعد 60 ، 70 سال زندگی به درد نخور و پر رنجت باید بری عذاب اونجا رو تحمل کنی خب خودت رو بکش و یه دفعه الان برو همون عذاب رو بکش و خلاص

دیگه نمی دونم باید چیکار کنم

به ته خط رسیدم




از وسواس دیگه خسته شدم! نمی تونم نماز بخونم!!!

انجمن: 

سلام
من علیرضا هستم 17سالمه دوبار مکه رفته ام
حدودا دو ساله ک وسواس در چیزای دینی و پاکی گرفتمه نیت نمیتونم بکنم چه در غسل چه در نماز و چه در وضو غسلم حدودا یک ساعت طول میکشه هی احساس میکنم به کل بدنم آب نرسیده قبل از غسل هم باید نیت کنم نمیتونم باید برای خودم تلقیم کنم ک مثلا میخام غسل جنابت کنم برای چی چرا تا غسلو شروع کنم ک این حدودا نیم ساعت تا رب ساعت وقت میبره توی غسلم هم ک دیگه بدتر دوساعت طول میکه هی فکر میکنم ک حتما ب اینجا آب نرسیده یا ن ..توی وضو هم ک همین طور اول نیت نمیتونم کنم مثلا اول باید سه تا صلوات بدم ک توی همینم وسواسم بعدش بسم الله .یه دفعه میگم بسم الله نگفتم حتما وضوم باطله توی وضو هم ک دیگه بدتر دوساعت طول میده:تا بخاد برسم ب مس پا آب صورتمم خشک شده ک توی همینم وسواس دارم
توی نمازم ک دو ساعت باید قبله رو تنظیم کنم هی فکر میکنم رو ب رو قبله نیستم توی نیت اینجا هم مشکل دارم باید برای خودم تلقین کنم ک مثلا سه رکعت نماز مغرب برای امروز این ساعت میخوانم ن قضا برای امروز ک این خیلی جزراوره نیم ساعت همین جا فقط برای تلقین خودم. توی نماز مشکل ندارم فقط همینجا برای نیت و وقتی رو ب روی قبله می ایستن میگم باید حتما حتما خشک خشک وایسم بسم الله کنم اگه بسم الله هم نگم نمازم باطله نیت کنم سه رکعت نماز مغرب میخوانم قربتا عندلله ..بیشتر مشکلم اینه ک فکر میکنم باید خشک خشک وایسم صاف صاف نیت کنم. بعد قبلشم بسم الله بگم ک همین وسواس شدم تازه گی ها سه تا صلواتم قبلشم باید بدم که وسواوسم شده ..
به خاطر همین چیزا منی که نمازمو با اشتیاق میخوندم خیلی عصبی و افسرده شده به نماز خیلی علاقه دارم جوری ک اگه نخونم انگار از نظر روحی پر هستم وقتیم هم ک میخام بخونم خودمو زجر میدم.حدودا یک ماه نماز برگردنمه فقط ب خاطر همین وسواس..
برای رضای خدا کمکم کنید ایشالله توی اجرش سهیم بشین
دلم میخاد نماز بخونم ولی این وسواس نمیزاره صبح میتونم بلند شم ولی وقتی میبینم وسواس دو ساعت وضو دو ساعت قبله دو ساعت نیست نماز میگم ولش دیگه خسته شدم کمکم کنید لطفا خواهشا دیگه راهی ندارم.
وسواس از نماز برام ی کابوس درست کرده ...
چه قدر دلم میخاد مثل قبلنا بشم راحت نماز میخوندم راحت وضو و راحت غسل نماز عشق بود ولی الان کابوسم شده....
اگه نماز نخونم ارامش ندارم.اگه هم بخام بخونم جزر خودمو میدم دیگه کلا بریم ی دو سه روز ترک نماز کردم ولی ارامشم خیلیی کم شده بود تا همین امروز نمازمو خوندم ک جزر اور بود.اغا کمکم کنید دلم میخاد مثل دو سال سه سال قبل بشم ک راحت نماز بخونم..تو رو خدا کمکم کنید...خیلی نیاز به کمک دارم ..

برچسب: 

آیا فرد وسواسی حق الناس به گردنش است؟

انجمن: 

با سلام

اگر فردی در شست و شو دچار وسواس باشد ، با توجه به اینکه آب ، یک سرمایه ملی است ، ایا این فرد ،بابت آب اضافی که هدر میدهد ، حق الناس به گردنش است ... اگر حق الناس به گردنش است ، زمانی که وسواسش را ترک کرد ، چگونه این دین را باید ادا کند؟

منظور از رسیدن به حد وسواس در قرائت نماز

سلام

می خواستم بدانم اینکه میگویند اگر تکرار به حد وسواس برسد نماز باطل میشود یعنی چه؟ ینی اگر از روی وسواس یک بار هم تکرار کرد نماز باطل میشود؟ آیا مرجعی هست که بگوید تکرار از روی وسواس موجب بطلان نمیشود؟

برچسب: 

سگ در خانه و وسواس به خانه

انجمن: 

سلام خسته نباشید

من دختر 20ساله هستم که به مدت چندماه یه سگ کوچیک تو یه اتاق جداگونه داشتیم اما من شدید وسواس پیدا کردم نسبت به خونه.سگ رو بیرون کردیم و همه چیزو شستیم.اما باز احساس کثیفی میکنم و با نصرف دارو اروم میگیرم.چیکار کنم این احساس از ذهنم بیرون بره....خسته شدم ازبس وسایلامو شستم پوست پشت دستم زخم شدن...

برچسب: 

وسواس یا فراموشی

انجمن: 

با سلام

در کارهای تکراری یه شکلی کاملا غیر عادی دچار عدم اطمینان هستم. مثلا قبل از نماز همیشه دست می‌زنم ببینم آیا موهایم خیس است که مطمئن شوم وضو گرفته‌ام. بقیه کارها را هم می‌نویسم. مثلا بعد از دستشویی رفتن می‌نویسم که طهارت انجام شد گاهی با جزئیات.
اگر بگویند نماز خوانده‌ای یا نه به نوشته‌هایم نگاه می‌کنم تا مطمئن شوم. شاید یک تصویر از نماز خواندن را به یاد بیاورم اما نمی‌دانم این نصویر از امروز بود یا روزهای قبل.

گاهی حین غسل نمی‌دانم دارم طرف چپ را می‌شویم یا راست. یا یادم نمی‌آید غسل به چه نیتی بود. یا شاید موقع غسل یک جا را چند بار بشویم چون یادم نمی‌آید واقعا آنجا را شسته‌ام یا نه هر چند گمان دارم که شسته باشم. یا موقع خروج از حمام از خودم می‌پرسم آیا غسلی را که انجام دادی تمام شد یا نیمه کاره رهایش کردی؟ و جوابی ندارم مگر آن که نوشته باشم تمام شد. یا در وضو قبل از شروع مسح پا می‌پرسم سرت را مسح کردی یا نه و یادم نمی‌آید و وضو را تمام می‌کنم و بررسی می‌کنم ببینم سر خیس هست یا نه. نمازی را اگر بخوانم یادداشت می‌کنم ولی اگر جایی باشم که نشود یادداشت کرد ممکن است چند بار نماز را بخوانم. حتی وقتی صبح نماز می‌خوانم و دوباره می‌خوابم هنوز به خواب نرفته می‌پرسم نماز خواندی یا نه و هر چه فکر می‌کنم چیزی یادم نمی‌آید. گاهی نمی‌دانم در نماز در سجدۀ اول هستم یا دوم مگر آن که حواسم پرت باشد و وقتی یادش یبفتم که نماز تمام شده باشد. یعنی ناخودآگاه خیلی کارها را درست انجام می‌دهم اما ظاهرا درست در حافظه ضبط نمی‌شود طوری که به انجامش یقین کنم.

یک وقت‌هایی یک مغازه دار که طلب دارد و طلبش را می‌دهم بعد از چند ماه یادش می‌افتم و شک دارم که طلبش را داده‌ام یا نه. جالب است این را که طلب داشت به خوبی در ذهن دارم اما این که طلبش را داده‌ام یا نه اصلا. مگر آن که موقع گرفتن طلبش چیز خاص و تازه‌ای گفته باشد که یادم مانده باشد. تازه اگر شک نکنم این چیزی که گفته برای همان طلب بود یا چیز دیگر. به همین خاطر سعی می‌کنم کسی طلب کار نشود. حتی ممکن است کسی که 100 تومان پول خرد ندارد از 900 تومان بگذرم تا بعدا شک نکنم.
گاهی اگر زیاد خرید کنم موقع بیرون آمدن از مغازه یادم نمی‌آید پولش را داده‌ام یا نه. یه خصوص اگر مغازه شلوغ باشد و خود فروشنده هم دقت نداشته باشد. به همین خاطر گاهی موقع خرید ضبط صدای مبایلم را روشن می‌کنم که بعدا اگر نیاز شد بتوانم چک کنم.

این موارد، به خصوص وقتی خسته باشم تشدید می‌شود. اما گاهی هم آثارش کم می‌شود اما همیشه کارهای مذهبی را باید یادداشت کنم.

اما چون اغلب (95 در صد) به خاطر مسائل مذهبی است فکر می‌کنم وسواس باشد. اما موارد نادری هم هست که خارج آن است مثلا سریال‌هایی که قسمت‌های زیاد دارند روز بعد اصلا یادم نمی‌آید دیشب در سریال چه گذشت مگر آن که بخشی از آن را یادآوری کنند. یا بعضی بازی‌های حافظه دفعۀ اول و دوم خوب انجام می‌دهم اما دفعه‌های بعد کم کم قاطی می‌کنم مگر یه مدت بگذرد و بعد دوباره امتحان کنم. یا اگر قرار باشد صفحه‌های یک دفنر رو شماره گذاری کنم اگه بی توجه باشم بعد از 30 یا 40 صفحه ممکن است بعضی شماره‌ها دو بار تکرار شده باشند و به همین خاطر مدام چک می‌کنم و کم کم برام یه کار عذاب آور می‌شود. البته یک نفر دیگر را هم دیده‌ام که شماره گذاریش این جوری شده بود و شاید طبیعی باشد. مواردی هم پیش آمده که نمی‌دانستم فلان اتفاق را در خواب دیدم یا واقعا اتفاق افتاده بود.

با این حال در مسائل غیر مذهبی مشکلی ندارم. آیا این وسواس است؟

قبلا چندین سال پیش در این مورد از پایگاه آقای فضل لنکرانی در این مورد پرسیدم این طور پاسخ دادند:

نقل قول:

درمورد غسل اگر کسي وسواس دارد که غسل کرده يانه؟ چنانچه گمان داشته باشد که غسل کرده است کفايت مي کند
اماگر گمان به غسل کردن نداشته باشد و نداند که غسل کرده يانه بايد دوباره غسل کند.

الان می‌خواهم از نظر رهبری حکم کارهای من چیست.

با تشکر

برچسب: 

وسواس و دقت در حق الناس

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:


بسمه تعالی
سلام بر استاد حامی
بنده مدتی است که دچار دقت در انجام امور مربوط به حق الناس شده ام. یعنی وقتی کاری انجام می دهم به صورت سلسله وار به عواقب آن نگاه می کنم و می گویم اگر این کار درست انجام نشود در آینده تمام کارهایم مسئله دار می شود و چون حق الناس است خدا هم نمی بخشد. چند مثال عرض می کنم:

1- چند روز پیش برای پرسیدن سوالی از استادم به دانشگاه قبلی خود رفتم و در دانشگاه از سرویس رایگان آن استفاده کردم بعد از دیدن استاد و ... وقتی به خانه بازگشتم با خود گفتم نکند چون از سرویس دانشگاه استفاده کرده ام و پول آن را به طور غیرمستقیم دانشجویان پولی دانشگاه می دهند از این کار من راضی نباشند و بالتبع وقتی من با راهنمایی استاد طرحی را انجام دهم و از عواقب آن طرح مزیتی نصیب من شود آن درست نباشد و همین طور کل زندگیم را تحت الشعاع قرار دهد.

2- یا مثلا هنگامی که در کافی نت مشغول خرید اینترنت برای خانه بودم صاحب آن موسیقی روشن کرده بود و بعد از ثبت نام و واریز پول با خود گفتم نکند چون که موسیقی حرام است کاری که کرده ام نیز محل ایراد شده باشد و یا برکت نداشته باشد این بود که زنگ زدم به شرکت و گفتم پولم را پس دهید و بعدا از شما خواهم خرید و حالا بعد از مدتی از شرکتی دیگر اینترنت خریده ام و باز وسواس آمده به سراغم که تو که به آن شرکت قول داده ای چرا از شرکت دیگر خریده ای و استفاده از این اینترنت محل اشکال است!

3- و یا در زندگی ام مثلا اگر از خط عابر پیاده عبور نکنم و یا هنگامی که چراغ سبز نشده برای عابرین، حرکت کنم دچار وسواس می شوم و با خود می گویم کلیه کارهایی که بعد از آن انجام می دهی محل ایراد است چون قبلش قانون را اجرا نکرده ای!

4- پول یارانه و یا سودهای بانکی را استفاده نمی کنم و همین امر در بعضی موارد موجب ناراحتی والدینم شده است و ... .

خلاصه اینکه با اینکه اطرافیانم من را آدم مذهبی ای می پندارند خودم از کارهایم لذت نمی برم و همواره مشغول این چنین موضوعاتی هستم. می خواستم ببینم اینگونه زندگی کردن دینی است مثلا چون امامان ما سختی دیده اند ما نیز باید سختی ببینیم و در آن دنیا لذت ببریم؟ کتابی که معرفی فرموده بودید را دانلود کردم اما چون در ابتدایش نوشته اید که برای مبلغین است ادامه ندادم به خواندنش.

در ضمن وقتی از دفتر مرجع خود در رابطه با سوالاتم استفتاء می کنم برایم عین متن رساله را ارسال می کنند که این را خود می دانم ولی دردی از من دوا نمی کند.
ممنون که توجه می کنید.



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

مرز بین وسواس و دقت چیست؟

انجمن: 

سلام

اگر مواقع اگر سعی کنیم کاری رو با دقت انجام بدیم ممکنه به وسواس کشیده بشیم

بعضی مواقع به این نتیجه می رسیم که نمی شه کاری رو انجام داد مگر با وسواس. مثلا لباس خیسی نجس شده بوده و ما خبر نداشتیم و صد جای زندگی مون باهاش تماس پیدا کرده و ظاهر قضیه اینه که باید صد تا وسیله کوچیک و بزرگ رو آب کشید تا از پاک بودنشون مطمئن شد در این شرایط راه چاره چیه؟

از کجا بفهمیم داریم دقت به خرج می دیم یا این که وسواس پیدا کردیم ؟

پرسش و پاسخ هاي مرتبط با فضاي سايبري

سلام بر شما بزرگوران
در اين تاپيك
پرسش و پاسخ هاي مرتبط با فضاي سايبري است
لينك مي شود ان شاالله مفيد واقع شود.
دوستان! لطف كنيد و از پرسيدن سؤال يا درج نظرات تان در اين تاپيك خودداري فرماييد
متشكرم

دانلود جلد اول كتاب بي خيال درماني( نگاهي فقهي روان شناختي به وسواس)

[=Tahoma]

بي خيال درماني( نگاهي فقهي روان شناختي به وسواس)
تا الان متن بحث كه به تدريج در سايت قرار داده شده بود حدود [HL]76 هزار[/HL] بازديدكننده داشته است
از همه بزرگوارني كه بنده را تشويق كردند تا متن اين كتاب را در سايت بارگذاري كنم متشكرم
از همه شما خوبان به دليل تأخيري كه تنظيم و تدوين و تقديم كتاب شد عذرخواهي مي كنم
از خداوند متعال مي خواهيم كه اين كتاب مفيد واقع شود
از مؤلف نيز تشكر مي كنم كه كتابشان را در اختيارم گذاشتند
محتاج دعاي شما



[=persian-kordi] استفاده از مطالب اين كتاب
با ذكر مـنبـع بلا اشـــكال و موجب امتنان اســـت

[/]
از پيوست زير به صورت آنلاين مطالعه كنيد يا اينجا كليك كنيد


[/]