وسواس

از خواندن رساله دچار وسواس شدم!

انجمن: 
سلام خسته نباشید . من در رابطه سخت گیری مراجع در دین توصیه ای داشتم .راستش سخت گیری های مراجع و مطالعه ی رساله سبب وسواس من شدند . من دلیل این همه سخت گیری ها را نمی فهمم . با مثال عرض میکنم : مراجع میفرمایند هنگام غسل اگر نقطه ای به اندازه ی سر سوزن اب نرسد غسل باطل است . فقط کافی است یک فرد سالم بطور ۱۰۰ درصد به این حکم عمل کند که وسواسی شود ‌‌. مگر رساله وسواس زاست؟ ما مقلد مراجع تقلید هستیم و وظیفه ی ما تقلید ۱۰۰ درصدی است . اگر من به دستورات مرجعم بطور کامل عمل نکنم در آن دنیا مواخذه خواهم شد .خیلی جالب است من اینگونه از احکام مراجع برداشت میکنم که برداشت خدا از اعمال ما صفر و یکی است یا قبول است یا قبول نیست . یا ثواب دارد یا ثواب ندارد . یا باطل است یا صحیح . 

دوباره وسواس فکری به سراغم آمد!

سلام  لطفا خواهشا کمکم کنید و ارجاعم ندین به لینکهای دیگه. چون واقعا نیاز به کمک دارم و مبتلا به وسواس فکری هستم. من سابقه وسواس فکری دارم مجرد هستم 23 ساله ام و سابقه وسواس و افسردگی هم دارم ، قبلا حدود دو سال قرص ضد افسردگی میخوردم و الان هم تحت نظر روانپزشک و روانشناسم. این اطلاعات رو دادم تا بهتر بتونید کمکم کنید  فقط لطفا هر راهنمایی که میدونید از من دریغ نکنید چون وسواس من از افکار مذهبی ام هم ریشه میگیره و باورهایی دارم که شاید درست نباشند و شما بتونید کمکم کنید اصلاحش کنم. من مدتیست  دوباره  به وسواس فکری دچار شده ام  چند بار از کارشناس شما کمک گرفتم و نکات خوبی گفتن که کمکم کرد. ولی در زمینه های دیگری همچنان وسواس فکری دارم مثلا سرگذشت یک شخصیت تاریخی و معاصر با عاشورا را به طور اتفاقی میخوانم و بعد نمیفهمم که شخصیت تا چه حد منفی و خاکستری است مثلا شخصیت عبیدالله بن حر جعفی بعد یه لحظه از ذهنم میگذره که لعنش کنم و بعد نمیدونم آیا واقعا حقش هست یا نه و میترسم یوقتی نا حق باشه لعن و نفرینم در حقش. بعد میگم نکنه واقعا لایق لعن بوده و من با پشیمانی از لعن فرستادنم گناه کردم و وظیفه داشتم وقتی به ذهنم میرسه یکی رو لعن کنم که در روز عاشورا امام حسین رو تنها گذاشته و دریغ میکنم ، برایم گناهی نوشته بشه و کارم درست نباشه‌. بعد از طرفی میترسم  که نکنه لعنی که از ذهنم گذشته همان بار اول اثر کرده و چون که اون شخصیت بعد از عاشورا پشیمان شده بود ، سوا از عاقبتی که داشت شاید لایق لعن من نبوده و اگر لعن من اثر کرده باشه من گناهی مرتکب شدم که باید در اون دنیا جوابگوش باشم. اصلا نمیدونم چی درسته و چی غلطه و خیلی سردر گم هستم. به خدا میگم خدایا اگر اون شخص لایق لعنه اشکال نداره لعن من اثر کرده باسه ولی اگه لایق لعن من نیست من کاری ندارم و نظری ندارم. و لعنم رو پس میگیرم. ولی باز هم در دلم نگرانم و اضطراب دارم که حالا چی میشه و من چیکار کنم و اون دنیا چطور جوابگو باشم اگه لعن نا حقی کرده باشم و همین الان هم اضطراب دارم نکنه با این تاپیک باعث بدآموزی بشم یا مثلا نوشتن کلماتم به خاطر بار معنایی واقعا تاثیر بدی بر اعمالم بگذارند و آن لعن اثر کند و از طرفی میگم نکنه لعن من مستحب باشه و اگه ازش امتناع کنم خدا ازم ناراحت بشه. خواهش میکنم کمکم کنید من از این قبیل وسواس ها دارم و حتی روم نمیشه به روانشناسم بگم و حتی الان اسم کاربریم هم اسم واقعیم نیست و خجالت میکشم از بیان مشکلم.  

وسواس در حق الناس آموزشی

انجمن: 
سلام علیکم، من مدتی هست که به وسواس حق الناس مبتلا هستم معلم هستم و امسال سال اولی بود که به مدرسه رفتم،مدام مسائلی پیش می آمد که مرا حساس میکرد و فکر میکردم حقوقم حرام میشود، مثلا پیش آمد به دلیل بی تجربگی یک جلسه از کلاسم بابت گروهبندی بچه ها رفت، یا مثلا وقتی چند دقیقه دیر به مدرسه میرسیدم همش فکر میکردم حقوقم حرام میشود، این فکر ها با من بود تا اینکه کرونا آمد و دیگر امیدی برای جبران ندیدم و به همین دلیل حساسیتم بیشتر و بیشتر شد، باورتان میشود تا چند ماه پیش حتی من با لباسی که با حقوقم خریده بودم نماز نمیخواندم؟ یکبار پیش مشاور مذهبی رفتم ولی درمان نشدم و هنوز که هنوز است گاهی به خاطر مسائلی ذهنم درگیر میشود. مثلا خودکار دانش آموز دستم مانده و الان همش ذهنم درگیر میشه یا مثلا در جریانید که یکماه آموزش حضوری برای جبران تعطیلات گذاشتند، من هم در حد توانم مدرسه رفتم اما یک دانش آموز بود که دسترسی نداشت و حقش بود که تا آخر وقت تعیین شده به مدرسه بیاید ، من هم در کلاس های رفع اشکال او را خبر کردم و به او گفتم اگر سوالی داری با به مدیر خبر بده و بیا مدرسه تا من هم بیام، و به مدیر هم گفتم اگر این دانش آموز خواست بیاد من مشکلی ندارم و میام، اما الان همش ذهنم درگیره که آیا من روز تعیین کردم برای آمدن این بچه ؟ و نکند که در روزی که من گفتم ایشون نتونسته بیاد و حقی به گردن من مانده باشه، چون این دانش آموز نتوانسته بود از اول در کلاس های حضوری جبرانی تعطیلات بیاد یعنی میخواسته بیاد ولی از زمان کلاس من خبر نداشته(در اینجا هم نمیدانم من مقصرم یا مدیر) ولی به هر حال من این دانش آموز را سر یک جلسه رفع اشکال فرا خواندم و به او گفتم اگر میخواهی بیا دوباره، الان درگیری ذهنی من سر این است که برای کلاس روز خاصی را به مدیر گفتم یا نه  این پایان ماجرای من نیست و هر روز یک مسئله و درگیری ذهنی جدید برایم درست میشود، از شما خواهش میکنم به حق مولود این روز کمکم کنید
موضوعات مشابه: 

طهارت و وسواس

انجمن: 
سلام من دچار وسواس فکری شدم.اینجوریم نیستم اگه بهم بگن فلان چیز پا که بگم دلم راضی نیست یعنی وسواس عملی ندارم خیلی...مشکلم اینه به وسواس هام یقین دارم....مثلا یادم میاد در گذشته فلان جا نجس شده و واقعا خیلی سخت میشه برام اگه بخوام به این فکر بها بدم و همه جاهایی که فکر میکنم رو بشورم...مثلا نجاست گوشی و از طریق اون به جاهای دیگه...چند تا سوال دارم۱.میشه فقط  وقتی عین نجاست رو دیدم اون رو بشورم و به این افکار توجه نکنم؟۲.میشه  حتی در صورت یقین درباره مسائل گذشته بهشون اعتنا نکنم ؟ واقعا خیلی این مسئله اذیتم میکنه،با اینکه میدونم اصل بر طهارت همه چیزه تا نجاستش ثابت بشه ولی این مسئله برام کافی نیست... ممنون میشم جواب بدین و راهنمایی کنین

وسواس در پاکی و نجاست

انجمن: 
با سلام خدمت کارشناسان محترم.....مرجع تقلید آیت الله خامنه ایی دوستان اگه میشه شما هم نظر بدید. بنده حقیر 16 سالمه و نزدیک به 2 سال وسواس دارم  , البته از شک و گمان های کوچیک شروع شد و همینطور بزرگ و بزرگ تر شد تا جایی که الان 1 ماه نماز نخوندم  وغسل جنابت انجام ندادم!!!درد دوری از خدا و درد از دست دادن زندگیم  من رو نابود کرده و از طرفی به خاطر اینکه دیگه نمیتونم عبادتی بکنم  , عمدی و غیر عمدی دست به گناهانی از جمله اذیت کردن خانوادم میکنم (منظورم اینه به خاطر وسواس خونوادم خیلی اذیت میشن ) مخصوصا مادرم , همین هم باعث میشه گناهان دیگه ایی هم بکنم ( البته اسراف اب و اسراف وقت بماند چون همدم من شدن) . دوران وسواسی ,  چند بار نماز و چند بار وضو میگرفتم , غسل که بماند مثل جن ازش وحشت دارم .متاسفانه همین عبادت های وسواسی هم در حال حاضر نمیتونم انجام بدم . ادم های زیادی منو نصیحت کردن ولی من میترسم که شاید اونا اشتباه بگن... دیگران میگن اعتنا نکن ولی پشت همین اعتنا نکن هزاران سوال دیگه برام به وجود میاد. من وسواس دارم ولی نمیدونم توی کدوم قسمت وسواسی هستم تا رعایت کنم و باعث شده همین آش و همین کاسه همینجوری ادامه دار باشه.  دستگیره شیراب خونمون (خانه) نجس شده و این دستگیره یه برامدگی های روش داره که هی حس میکنم اب به همه جاش نرسیده و از طرفی امام خامنه ایی گفتن که چیز نجس رو که شک پاک شده یا نه نجس حساب میشه , همین باعث شده تسلیم بشم و نتونم کاری انجام بدم از طرفی نمیدونم این وسواسه یا معمولیه !!!sad البته ناگفته نماند کل خونمون نجس شده از جمله: فرش ,موکت, یخچال ,ظرف ها ,گوشی, لپ تاب و ... بعد جالبیش اینجسات که خونه های فامیل و 2 تا مسجد رو هم نجس کردم surprise. این  باعث شده اگه فرش های مسجد یا چیز های دیگه ایی رو بشورم , کل خونوادم با توجه به اینکه وسواسی هستم , از پاک کردن من بدشون میاد وهی منو سرزنش میکنن تا جایی که دنیا برام تنگ و تاریک میشه , از طرفی درسته من تو اون دنیا نرفتم ولی خوب میدونم خدا برام تو جهنم چی گذاشتهcrying.    به خدا قسم میخورم که قصد بدی ندارم! من فقط میخوام مثل بقیه مسلمان ها نماز بخونم  و عبادت کنم , زندگیم مثل گوشت سگ حرام شده و خدا شاهده زندگی حیوان که چی بگم , فرش زیر پام ارزشش از من بیشتره چون میتونه خدا رو عبادت کنه. من از دین اسلام فقط احکام نجساتش رو به ارث بردم و بقیه ی احکام از من فرار کردن . یاعلی  خداحافظ التماس دعا    

شروع دوباره وسواس

انجمن: 
سلام وقت بخیر  من مدتی هست که احساس میکنم وسواسی شدم ولی مطمئن نیستم احکام وسواس برای من صدق میکنه یا نه ولی من سعی میکنم به احکام وسواس عمل کنم( چون قبلا هم دچار بودم )و سعیم اینه بهش بی تفاوت باشم ،ولی بعضی وقتا واقعا شک میکنم شاید من الان در تشخیص نجاست (غالبا خون) اشتباه کرده باشم،واقعا حس میکنم الان شیطون به شدت بهم وسوسه میکنه و همیشه اتفاقاتی میوفته که درگیر میشم ...مثلا اگر جایی فقط احساس کنم یه خراش کوچیک (به حدی که مردم عادی شاید اصلا محل هم بهش ندن) روی بدنم ایجاد میشه دستمال میذارم و گاهی بعدش احساس میکنم یه نقطه ریز قرمز میبینم که خب گاهی واقعا مطمئن میشم خونه ولی گاهی نمیتونم تشخیص بدم که خونه یا از قبل بوده روی دستمال (چیزایی که توی فکرم میگذره این که احساس میکنم دارم کم کاری میکنم و خودمو گول میزنم با این حکم رو بر طهارت گذاشتن و حکم بر خون نذاشتن،چون یه نقطه قرمز چه جوری میتونه روی دستمال باشه و شاید فقط همون اول که دستمال گذاشتم اومده و بعدش بند اومده و من جای زخم ندیدم،شاید واقعا خون بوده باشه  البته من تا حالا دیدم از این جور چیزا روی دستمال های کاغذی (رنگ هایی که شک بر انگیزه) ولی بازم مگه چقدر احتمال داره نزدیک همونجا یه همچین چیزی باشه که برای من اتفاق میوفته!!!! )    

عبادت اجباری لذت بخش نیست!

سلام خسته نباشید  چند روز فکرم مشغوله نمیدونم چی غلطه چی درسته کلا احساس میکنم از اول باید احکام بخونم.....خیلی تو عبادتهام سخت گیر هستم اسلام احکام راحت گرفته من خودم میگم اگه راحت بگیرم احساس گناه میکنم نمیدونم چکار کنم  چکار کنم با این افکار همه عبادتهام شده اجباری مثلا اگه وقت نماز خسته باشم یا گرسنه یا خوابم بیاد باید حتما نماز بخونم میگم خدا گفته نماز اول وقت....  چکار کنم راهنمایی کنید

وسواس در نگاه به نامحرم

بنده در نگاه به نامحرم، دچار وسواس ریبه شده ام؛ یعنی چون میدانم که اگر در اثر نگاه، تحریکی صورت بگیرد، حکم ریبه است، مدام این فکر که مبادا نگاهت موجب تحریک شود، مرا اذیت میکند. و آنچه که مشکل من است، اینست که همین مدام فکر کردن باعث میشود تا چشمان و ذهن بنده بیش از حد حساس شود.

وسواس و یقین

انجمن: 

سلام علیکم.
بنده بیش از یک سال هست که دچار وسواس هستم و وسواس بنده در طی ۷ ماه اخیر شدت گرفته.بنده مشکلی که دارم بعلاوه وسواس ، احکام فرد وسواس و مشکلاتی که به همراه داره هست که عرض میکنم.اولین مشکل بنده این هست که از هرکسی نمی تونم احکام رو بپذیرم.حتی مراکزی که تایید شده هستند برای برخی ، بنده به پاسخ احکام شرعی این افراد نمی تونم اعتماد کنم.بنده می دونم فرد وسواس نباید به یقینش در طهارت و نجاست اعتنا کنه اما اینکه هر یقینی رو بهش اعتماد نکنه نمی تونم بپذیرم.بنده مثالی عرض می کنم.بنده با چشم خود دارم خون لخته شد زیر پوست رو می بینم و در همین رابطه سوالی از یکی از آقایون پرسیدم و ایشون ندیده اصرار داشتند به بنده بیان کنند که ممکن هست رب گوجه فرنگی یا هندوانه باشه! و بنده با توجه به محدودیت هایی که دارم نمی تونم از دفتر مرجعم هر زمان که نیاز داشتم سوالات خودمو بپرسم.بنده به روانشناس بالینی به صورت حضوری مراجعه داشتم اما تاثیر چشم گیری نداشته.مشکل دیگری که دارم این هست که افرادی که می تونم بهشون اعتماد کنم بیان کردند که به یقین خود اعتماد نکن و بنده یقین هایی که با فکر کردن حاصل میشه رو به صورت کامل کنار گذاشتم و اعتنا نمیکنم.اما یقین هایی که با چشم می بینم رو واقعا نمی تونم زیر پا بذارم!چطور بنده یقینم رو کنار بذارم؟به تازگی هم از شدت وسواس در بینایی و بویایی ظاهرا دچار مشکل شدم به این صورت که بنده با چشم خون رو می بینم و وقتی به افرادی که وسواس ندارند همون خون رو نشون میدم بیان می کنن که نه تنها خونی نمی بینن بلکه اصلا رنگ قرمزی هم وجود نداره.دفتر مرجع تقلید بنده هم فرمودن یقین هایی که به صورت وجدانی هست رو که نمیشه اعتنا نکرد و روانشناس بنده هم در طریقه خوندن نماز و وضو حکم فقهی می دادن که دفتر مرجع تقلید بنده برخی رو پذیرفت و برخی رو نپذیرفت و این بر عدم اعتماد بنده به افراد اضافه کرد.بنده حجت رو دفتر مرجع تقلیدم قرار دادم و هر چیزی خلاف در احکام فقهی خلاف بیان دفتر مرجع تقلیدم باشه حکم به اشتباه بودنشون میکنم ولو اینکه از معتمدین این احکام رو بشنونم.در واقع وسواس یک بی اعتمادی برای بنده به همراه داشته که حاصل این بی اعتمادی این شده که بنده حتی گاهی نمی تونم به افرادی که با دفتر مرجع در تماس هستند و از شاگردان برجسته مرجع تقلید هستند اعتماد کنم در احکام فقهی.از طرفی بنده خودم میدونم که اگر به برخی از یقین ها اعتنا نکنم قطعا درمان میشم و در واقع بین فتوای مرجع تقلید و نظر روانشناس و تشخیص خودم دچار تضاد شدم و این تضاد باعث میشه این وسواس شدت پیدا کنه.ممنون میشم اگر از بُعد فقهی و روانی این موضوع رو بررسی و راهنمایی بفرمایید

دغدغه ی وسواس فکری

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


سلام روزتون بخیر طاعات و عباداتتون قبول
من یکم خجالت میکشم که مشکلم رو مطرح کنم به همین خاطر از مدیر ارجاع سوالات خواستم تا سوال منو مطرح کنند
من دختری ۲۱ ساله هستم و الان تقریبا ۵ ماهه که دارم بخاطرش عذاب میکشم و فقط میخوام نتیجه بگیرم و تموم بشه.چندسال پیش من اینجارو پیدا کردم و راجب مسئله ای خیلی کمکم کردین و الان هم به اینجا امیدوارم.
راستش نمیدونم اصلا کسی حرفمو باور میکنه یا نه چون من این مدلی هستم که اصلا خودم رو آدم خوبی نمیدونم.پدر و مادرم و همه ی خانواده همیشه فکر میکنن که من دختر خوبی هستم و یکی از ترسهام همینه که اشتباهی کنم که همه یکدفعه ازم بدشون بیاد.من وسواس دارم بطوری که انقدر به مسئله ای فکر میکنم که حتی من اون گناه رو انجام ندادم اما چون خودم رو خوب نمیدونم حس میکنم که قراره براش تنبیه بشم.مشکل من الان این شده جدیدا که توی سایت ها مطالبی رو خوندم راجه به اینکه برای ازدواج بعضی از خانواده ها میگن که باید دختر رو ببرن دکتر تا معاینه کنند و من از این موضوع خیلی میترسم بدون هیچ دلیلی.روز و شب با خودم حرف میزنم میگم این ترس و استرس برای کسی باید باشه که اتفاقی براش افتاده باشه نه تو.از دکتری پرسیدم حتی که منی که گناهی در اینباره نکردم ممکنه آبروم بره و همه قضاوتم کنن و ایشون زیاد جالب به من جواب ندادن.من رو کلمات حساسم و ایشون به من گفتن که همه ی دخترا قبل از ازدواج این ترس رو دارن و راهش اینه که بری پیش دکتری تا معاینت کنه.همین جمله ی معاینت کنه هم منو ترسوند که نکنه واقعا ممکن باشه و ازون طرف پیش دکتر رفتن واقعا اضطراب خیلی زیادیه برام.
متنی رو توی کتابی برای وسواس فکری خوندم که میگفت این افکار افکار شیطانه و مال شما نیست و به خدا توکل کنید.چند روزی حالم رو خوب کرد اما دوباره برمیگردن.راستش با پسری هم آشنا شدم توی دانشگاه که دارن از طریق خانواده جلو میان و من هم ازشون خوشم میاد و میترسم که از دستش بدم بخاطر گناهی که نکردم.
من فکر میکردم راهش نزدیک شدن و توکل کردن به خداست اما حس میکنم این راه رو بلد نیستم.جلسات مشاوره هم جایی رو پیدا کردم به اسم زندگی برتر اما هم گرونن هم روم نمیشه رو در رو راجب این مسئله حرف بزنم
شما راهکاری برای مشکل من دارید؟من تقریبا بعد هر نمازم دارم التماس میکنم که خدا بهم آرامش بده اما تاثیر انچنانی نداشته
خواهش میکنم راجع به من بد فکر نکنید من فکرام عجیبه و به خودم شک میکنم همش.



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید