' قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی هنرمندان انجمن گفتگوی دینی

تب‌های اولیه

207 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم

سومین دلنوشته ی بسیار زیبای استاد عرفان بزگوار در تاپیک

http://www.askdin.com/post191846-524.html

می گفت: شب تاريك و سياه است



چشم متنفراز شب است چون نمی تواند ببيند



دل در شب آرام نيست چون از شب می ترسد



عقل خسته است و اصلا نمی خواهد استدلال كند



برای همين همه می خوابند



اما من می گويم : بيا يك شب بيدار بمانيم و بيشتر شب را بشناسيم



شب چه موقع می آيد؟



وقتی خورشيد از آسمان می رود؟!



وقتی كار های مردم تمام می شود و يا از کار روزانه خسته می گردند؟!



شايد شب وقتی می آيد كه ساعت ها می گويند؟!



برایت می گويم: شب وقتی می آيد كه ماه زيبا و با وقار می آيد و با تمام شكوه و آرامش ش خورشيد را شرمنده ی بزرگواريش می كند و با مهربانی جای او را می نشیند



و نور آرامش بخش مهتاب همه جا را فرا می گيرد



وقتی ماه می آيد همه آرام می شوند



از کار دست می کشیم و ماه می شود معلم کلاس درس شب و همه ما شاگردانش



ماه است که لباس شب را بر تن آسمان می کند



کلاس درس ، آماده تدریس ماه است



اولین درس او



ماه : عزیزانم! گذشت بهترین خصلتیست که می توانیم کسب کنیم



چرا گذشت اولین درس ماه است؟!!!



تعجب کردید؟



باز هم هست



سخاوت و بخشندگی دومین درس اوست



این دو دیگر چرا ؟!



وقتی ماه می آید خورشید می رود



آسمان قاب و ماه می شود ، تصویرش



اما وقتی که ستاره ها هم خود را در چهار چوب این قاب قرار می دهند ماه گذشت می کند و هیچ نمی گوید



حتی سخاوتمندیش باعث می گردد نور خود را کم بتابد تا آنها هم دیده شوند



می دانید چرا مردم هر چه که زیباست به ماه تشبیه می کنند؟



بخاطر همین سخاوت و بخشندگی اوست



نمی دانند که چرا خدا ماه را اینقدر عزیز خلقش کرده



اما بگویم: خدا هر که را بخواهد عزیز می کند



ماه خود خواه نیست



نه اینکه می گذارد ستاره ها و سیارات خود نمایی کنند بلکه آنها را کنار خود جای می دهد



و دست به زیر ستاره ها می برد و آنها را با شادی به دور سر خود می گرداند



ابری گوشه بالش را بر رخ ماه انداخته ، مثل اینکه دارد از روی ماه تبرک می جوید



ماه و ابر با هم زیبا شده اند، ابر زینت ماه و ماه مشتاق ابر



انگار خدا قلموی خود را به رنگ ابری آغشته کرده و کم رنگ و ملایم بر گونه ماه کشیده است



چهره ماه را نگاه کنید



با دقت که می نگری ، ماه مثل آیینه ایست که سعی دارد شکل خدا را به ما نشان دهد



آخر تمام وجودش خداست


کلامش ، نگاهش ، رفتش ، آمدش ، فکر و ذکرش ، شده خدا



پس این رنگ مهتابی خداست در رخ او ؟؟؟!!!



شب پره ها با اینکه چشمان ضعیفی دارند اما برای شنیدن نوای مناجاتی او بیرون می آیند



جیرجیرک ها شب را خلوتی برای عاشقی کردن می دانند



نیمه های شب است و شبنم همچو اشک شوق از گونه و مژگان گلبرگ ها پایین می آیند



نسیم ملایم وزیدن دارد و آهسته کنار گوش درختان "ربّنا .... یاربّنا" می گوید



سکوت است اما سکوتی معنا دار



عارفان گفته اند: ذکر سکوت از بهترین روشها برای مناجات است



حتی درندگان هم برای شنیدن نوای دل نشین داوودی ماه شب ها نمی خوابند، چون از اجداد خود شنیده اند داوود نبی چنان مناجات می کرد که حتی سنگ ها و کوه ها و درختان هم به نجوی با خدا در می آمدند



دریا در شب مَد دارد



چرا ؟!



می خواهد پیشانیش را به زمین برساند تا به خدا سجده کند



کار هر شب ش است



او هم درس گرفته کلاس ماه است



شب تاب ها برای اینکه این انجمن دلدادگان خدا را روشن کنند، شب ها نور می دهند



بال های کوچک شان تا به صبح خسته می شود



برکه ی پر از آب سعی دارد عکس ماه را در خود نگاه دارد



آخر او دیده که ماه جلوه ای از رخ خداست



ماه در کلاس درس از استادش برای شاگردان می گوید:



عزیزانم ! استاد و پیر و مرادم ؛ علی ، عاشق بی مثال رحمان متعال بود



معرفت و شناختش از پروردگار ، او را بی تاب عروج کرده بود



برای اصحابش می گفت: متقی کسیست که اگر امر پروردگارش به ماندن نبود ، هرآیینه قفس سینه را می گشود و همچو مرغکی می پرید



گاه با کمیل درد دل می کرد



از بی معرفتی دنیا می گفت



از ضعف بال ها که نمی توانند ما را به نوک قله عشق برسانند می گفت



گاه در نخلستان با چاه شکوی می کرد



گاه به صحرا راز دل می گفت



به قدری مهربان بود که نقش اسب را بازی می کرد تا دل طفلی را شاد کند



وقتی یتیمی را می دید مروارید اشک برگونه هایش می غلتید



همو که شیر بیشه رزمگاه بود



همو که قدرتمندان دشمن را بر زمین ذلت کوبیده بود



همو که ذولفقارش مَثََل قوم شده بود



همو که فرماندارش را به جرم همنشینی با ثروتمندان و بی اعتنایی به فقرا عزل نموده بود



همو که علمش از زمین فراتر رفته بود و آسمان را در نظرش کوچک جلوه می داد



مناجات و



نغمه و نوا



عشق بازی با معبودش بین مردم معروف بود



ماه دیده بود که شب هنگام دستان علی به دامان درگاه خدایش رسیده



زهرا ی مطهره ، دیگر می دانست که علی اش ، شیدای سرمست کیست؟



سلمان و بوذر و مقداد نجوای او را دوست داشتند



مرد بود



ای مرد ! دستانت را سر پناه ما کن



ماه شاهد همه اینها بوده



گوش فرا دهید ، کلاس درس ادامه دارد



ببینیدش نام علی را که می برد



همچو دریا ، خروشان می شود



همجو عقاب ، بلند پرواز میدان عشق الهی می گردد



همچو کودکی در آغوش مادر احساس امنیت می کند



اما نه ، نگاه کنید ، چرا به یک باره منقلب شد؟!!!



چرا رنگش به سرخی خون گرایید؟!



چرا طوفانی شد؟!



چرا ابر را به صورت کشید و پنهان شد؟!



شاید دوباره یاد آن شبی افتاده که شب خداحافظی با علی بود



شب فراق تلخ



آن شبی که علی به ماه و دریایی از ستارگان نگاه می کرد و دلش به حال شیعیان که بدون او تنها می مانند ، می سوخت



آن شب ماه توانسته بود در چشمان علی نگاه کند



چه چشمان زیبایی!!!



همانند کهکشانی بزرگ و بی انتها !!!



اما غمی در آن چشمان موج می زد



غمی که جز علی کسی طاقت تحملش را نداشت



ولی نه کمی هم شادی



بیایید بپرسیم چه غمی؟ چه شادی ؟



ماه: عزیزانم ! آن شب من شاه جمله خلقت را از علی شنیدم



وقتی ضربتی بر سرش خورد که ضامن دیدار او با معشوقش بود



وقتی حس کرد سالهای بی تابی و دل تنگی به پایان رسیده است



زمانی که فرشته نورانی الهی ؛ جبرئیل آمد و گفت : علی ! خدا می گوید : بیا



با شادمانی و غرور فریاد زد:



به خدای کعبه رستگار شدم


عرفان


رحمت بیکران;192192 نوشت:
سلام و عرض ادب

دلنوشته ی بسیار زیبای استاد عرفان بزرگوار در تاپیک

حرف دل با خدا(او جواب خواهد داد)


به نام خدا
عرض سلام ودرود
با تشکر از رحمت بیکران بزرگوار
امروز فرصتی شد در خدمت استاد بزرگوار عرفان باشم
این دلنوشته های زیبا همراه با بیان استاد
حقیقتا به دل می نشست
چرا که:
هر آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
بیان زیبای پروردگار و سایر آموزه های دینی قطعا در این قالب احساسات اشرف مخلوقات را به هیجان وغلیان در می آورد
حظ فراوان بردیم
انشاءالله سایر کاربران و بزرگواران با این بیان ما را به فیض برسانند

یک اربعین اشک
یک اربعین اسارت
یک اربعین زنجیر
نه... نه...
یک اربعین ندیدن تو ! مرا پیر می کند.
التماس دعا

مدیر فرهنگی;192275 نوشت:

به نام خدا
عرض سلام ودرود
با تشکر از رحمت بیکران بزرگوار
امروز فرصتی شد در خدمت استاد بزرگوار عرفان باشم
این دلنوشته های زیبا همراه با بیان استاد
حقیقتا به دل می نشست
چرا که:
هر آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
بیان زیبای پروردگار و سایر آموزه های دینی قطعا در این قالب احساسات اشرف مخلوقات را به هیجان وغلیان در می آورد
حظ فراوان بردیم
انشاءالله سایر کاربران و بزرگواران با این بیان ما را به فیض برسانند


سلام و عرض ادب و احترام
از اینکه دوستان به حقیر لطف دارند خدا را شاکرم اک بیشتر مایلم که به نقد دل نوشته های بنده بپردازید و با این کار خوشحالم کنید چون این نقدها بهترین هدیه شما به بنده اند.

به نام حق

سلام آقا
خوبی ؟؟؟

آقا جان باز هم منم
باز هم همان محب آمده
محبی که امسال یک چند ساعتی مهمان تو بود
مهمان لبخندت در جمکران
مهمان تو بود به دو رکعت نمازی که در آنجا خواند

آقا جان
نمیدانم از چه رو بود
این همه حست کردم
انگار آنجا بودی
نگاهم میکردی
نگاهت غمناک بود
پریشان بود
دل را میلرزاند

خبر از کمی یار میداد
خبر از تنهایی
خبر از 12 قرن خون دل

حضورت دلم را ترکاند
حضورت معنای چشم به راهی میداد
حضورت معنای همه شب بیداری را داشت

میدانم دلت از چه خون است آقا
دلت از ما خون است
دلت از این همه ادعا و پوچی خون است
دلت از این که برای مادرت زهرا گریه میکنیم و بعد گناه خون است

آقا
خیلی دلت خون کردین
مارا ببخش

moheb

الهم عجل لولیک الفرج

غزلی تقدیم به امام زمان(ع) روحی له الفدا:

[=times new roman]تا به كي ماندن سر راهت براي يك نگاه

[=times new roman]تا به كي جان را كنم هر دم فداي يك نگاه

[=times new roman]اين همه ناز تو را بايد كشيدن تا به كي

[=times new roman]پشت بر من كرده اي آخربه جاي يك نگاه

[=times new roman]بر رخ زردم چو سيل اشك جاري شد چرا

[=times new roman]خنده كردي جان من در لابه لاي يك نگاه

[=times new roman]بر كوير سينه ا م تنها بگو آيا بس ا ست

[=times new roman]هرچه مي خواهي نثارت در بهاي يك نگاه

[=times new roman]آفرين بر چهره ي لبريز از مهر و صفات

[=times new roman]چون مرا آخر تو كردي دلرباي يك نگاه

[=times new roman]تا تبسم مي كني از گونه ي ياقوت رنگ

[=times new roman]چهره ات پر مي شود ازلاله هاي يك نگاه

[=times new roman]گر بيا يي سوي باغ آ شنا يي ها ي ما

[=times new roman]من شقايق ها بچينم در هواي يك نگاه

[=times new roman]سيد علي كرامتي مقدم

[=times new roman]دوحه ی قطر-ابریل2012

فکر کنم این رباعی را حدود 10 سال پیش گقتم. تا به حال جایی منتشر نشده و به نظر خودم خیلی زیباست

من حدیث خسته و بی خوابیم
من حدیث تشنه و بی آبیم

من حدیث حیدرم بی فاطمه
من حدیث کوثر بی ساقیم


[=B Zar]صبح عاشورا که سر از خواب شب برداشتیم


[=B Zar]با غم و اندوه او صد دیدة تر داشتیم

[=B Zar]سر به زانوی غم از نامردمی چون آن زمان [=Times New Roman]

[=B Zar]آیه های بندگی در خون شناور داشتیم

[=B Zar]ما زآغوش پدر یک غنچه شش ماهه را

[=B Zar]تشنه لب تر از پدر دریای خون برداشتیم

[=B Zar]هم زهفتاد و دو گل بر نیزه های دشمنان[=Times New Roman]

[=B Zar]دسته های یاس را بی هیچ پیکر داشتیم

[=B Zar]تا ابر مرد خدا برپای بود و استوار

[=B Zar]آیه های زندگی با عشق، از برداشتیم

[=B Zar]دیده را هرگز نیامد خواب خوش تا آن زمان[=Times New Roman]

[=B Zar]از برای منتقم ما چشم بر در داشتیم

[=B Zar]آیه لاتیأسوا من رحمه الله را بخوان

[=B Zar]تا بیاید منتقم بینی که یاور داشتیم

[=B Zar]آن زمان می آید وفریاد خواهی زد مرا[=Times New Roman]

[=B Zar]عاقبت للمتّقین را نیز باور داشتیم.

[=B Lotus]سید علی کرامتی مقدم[=Times New Roman]


طلوع فجر با نور هدایت
ولادت از رسالت تا امامت
محمد آمد و جهل از جهان برد
چو خورشیدی که ظلمت از میان برد
زعرش حق ندا آمد مبارک
نزول آیه ی فخر و تبارک
خدا بر خلق احمد، فخر ورزید
فلک در رشک آمد، عرش لرزید
چو نور حق به فرش از عرش تابید
ز رحمت جلوه ای بر فرش تابید
ز وحشت طاق کسری ناله سر داد
که عمر شاه وساسان رفت بر باد
ز موسیقی اجرام سماوی
بیا بشنو تو اسرار الهی
«محمد معجزه ی خلق الهی است
که بی نورش سیاهی در سیاهی است»
«ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر این یک میم غرق است»
محمد رمز اسرار جهان است
به محشر او شفیع انس و جان است
مقامش قاب قوسین جلال است
شفیع خلق در حد کمال است
نگاهش بهر هر مومن، بشیر است
ز بهر کافران نطقش، نذیر است
ز امر حق، نخست کاینات است
نخستین جلوه اش در نور ذات است
رسالت را ز نسل پاک آمد
به شأنش آیه ی لولاک آمد
ز احمد تا به صادق شد عنایت
ولایت از نبوت تا امامت
ز احمد مکتب و مذهب ز صادق
گرامی باد میلاد دو صادق

سیدعلی کرامتی مقدم

دوحه- 2012

[=B Lotus]
[=B Lotus]روز و شب مرد خدا، واله و شیدای علی است
[=B Lotus] جنت و و روضه ی حق،«جلوه و سیمای علی»است
[=B Lotus]شهر علم است نبی ، خازن آن است علی
[=B Lotus]حکمت و دانش حق در دل دانای علی است
[=B Lotus]به جهان آمده در کعبه، عروجش محراب
[=B Lotus]مسجد و کعبه ی حق بهر مصلای علی است
[=B Lotus]راز عالم که از آن بیش سخن می گویند
[=B Lotus]بی تکلف بشنو بهر معمای علی است
[=B Lotus]ای تهی دست به بازار حقیقت و معاد
[=B Lotus]چشمه ی جود و کرم در ید بیضای علی است
[=B Lotus]ای کسانی که غضب گشته ی درگاه حقید
[=B Lotus] چاره ی خشم خدا دست تمنای علی است
[=B Lotus]قلب هایی که در این وادی پر گنه است
[=B Lotus]چاره ی بخشش آن نفس مسیحای علی است
[=B Lotus]روز محشر که همه از خود و خویشان برمند
[=B Lotus] قلب و جانم همه محتاج تماشای علی است

[=B Lotus] سیدعلی کرامتی مقدم
[=B Lotus] مشهد مقدس

[=B Lotus]
[=B Lotus]:Gol:تقدیم به مهدی موعود حضرت ولی عصر (ع)
[=B Lotus]چشم هایم زفراق رخ تو گشت پر آب
[=B Lotus]قلبم از فاجعه ی هجر چنین گشته کباب
[=B Lotus]هر چه خواهم که نگویم سخن از سوز فراق
[=B Lotus]باز بینم که کند پرده دری این تب و تاب
[=B Lotus]چهره ات جام و نگاهت شکرین باده ی ناب
[=B Lotus]بده ای ساقیِ رحمت، قدحی زان می ناب
[=B Lotus]پرده از چهره گشا تا که بدانند همه
[=B Lotus]عشق بر یوسف ما نیست سزاوار عتاب
[=B Lotus]من که دیری است به ناز تو نیاز آوردم
[=B Lotus]لحظه ای چند بیفشان ز رخت مشک و گلاب
[=B Lotus]من در این گستره ی سرد در این فصل خزان
[=B Lotus]رفتم از دست تو ای راه نجاتم بشتاب:Sham:
[=B Lotus]سیدعلی کرامتی مقدم
[=B Lotus]دوحه-آوریل2012

[=B Lotus]

به نام علي اعلي

شايد همه اينطور فكر كنند كه وقتي انسان دچار يك گرفتاري و بلا و مصيبتي بشه، بيشتر به ياد خدا مي افته

اما من اين حرف رو قبول ندارم

بلكه بر عكس توي لحظات شادي و خوشي ، نبودش بيشتر نمود داره

اون لحظات كمبودش رو توي وجودم حس مي كنم

شايد وا‍ژه كمبود صحيح نباشه اما گاهي وقتها واژه ها هم در برابر احساس انسان سر تعظيم فرود ميارن

توي اون لحظات شايد كمتر كسي به ياد خدا باشه اما من توي اون لحظات به ياد غربت خدا مي افتم!!!

تعجب نكنيد

بله خدا غريبه

ميون بنده هاش خدا چقدر غريبه!

بياييم در اين ماه پر از خير و بركت، ماه خوب خدا ، با خودمون عهد و پيمان ببنديم كه هميشه و هرجا خدا رو در نظر داشته باشيم.

اون كسي رو كه هيچوقت تنهامون نميذاره

اون كسي رو كه خيلي دوستمون داره

هرگز فراموش نكنيم

خيلي مهربوني خدا جون:ok:

بنده گنهكارت


بی تو چقدر تنها بودم!

روزی با خود می اندیشم که خدا چقدر بزرگ است؟
حتما از من بزرگتر است
از دنیای من بزرگتر است
اما چقدر؟

با خود می اندیشیدم دلم چقدر است؟
چقدر گنجایش دارد؟

چقدر از حجم و ظرفیتش را می توانم به خدا بدهم؟
چقدر می توانم از گنجایش دلم را به خدا بسپارم؟

و چه راحت و ساده جواب دادم: همه اش را!

اندکی گذشت و من بزرگتر شدم
دلم هم کمی بزرگتر شد

دیدم که خودم را دوست دارم
خانواده و اطرافیانم را هم دوست دارم
همکلاسی ام را هم دوست دارم
پست و مقامم را دوست دارم

سرشماری کردم
دیدم که هیچ جایی برای دوست داشتن تو نگذاشته ام
هیچ جایی!

بچه که بودم فکر می کردم اگر بزرگ شوم چقدر تو را دوست خواهم داشت
اما الان

الان که بزرگ شده ام می بینم که
بدون تو چقدر تنهایم

درد بی تو بودن را احساس کردم
درد دور بودن از تو

تویی که همیشه همراه من بودی
در شبهایی که خوابم نمی برد تو بودی که آغوش محبتت را برایم می گشودی و من در آن آرامش می گرفتم

در روزهایی که از درد بی کسی به کنج خلوت پناه می آوردم باز تو بودی که خلوت تنهایی هایم را پر می کردی و نمی گذاشتی تنها بمانم.

در آن زمان که از تن های بی مروت و نامرد اطرافم فرار می کردم تو بودی که مهربانانه دستم را می گرفتی و به سوی خودت هدایت می کردی

و اینک من به دنبال توام ای خدا
تمام حجم دلم را تقدیمت می کنم
تا تو
پاک کنی تمام حجمش را از هرچه که جز توست
و سرشار کنی اش از هر چه که توست

از خودت
از مهربانی ات

ای مهربون!
تمام دلم تقدیم تو ای خدا!


بچه ها اين شبه شعري كه پايين نوشتم يه روز از ذهنم ميگذشت خواستم شما هم ببينينش و البته بررسي..

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
اللهم عجل لوليك الفرج / اللهم ارزقنا شفاعه الحسين يوم الورود

ميدونم نه وزن داره نه قافيه ولي شما موضوعشو بررسي كنين البته خودم هم واسه اين حرفهايي كه آوردم دليل دارم ، خوبش هم دارم ولي دوست دارم شما هم درستي يا نادرستي اون و در كل همه چيزشو نقد كنين.

باتشكر

الهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود

فاطمه مصطفی زاده;266591 نوشت:
الهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود

خواهشا نظر بدين نه اينكه اشكال دربيارين در ضمن من هميشه وتوي اكثر دعاها سعي ميكنم از ضمير ((نا)) استفاده كنم چون اونوقت دعا زودتر مستجاب ميشه.
حالا شما بشين اشكال در بيار!!!!!!!

سلام
من شعرتونو قبول دارم :ok:
چون اسایش این دنیامون بخاطر وجود حجت خدا (امام زمان) هست چون که اگه زمین از حجت خدا خالی بود معلوم نبود چی به سر بنده های خدا میومد... و فقط بخاطر وجود اقامونه که خشم خدا نسبت به بنده هاش کمتر میشه وگرنه ....( این برای "اللهم عجل لولیک الفرج")
برای رسیدن به سعادت اخروی و بخشیده شدن گناهامون باید شفاعت معصومین (ع) شامل حالمون بشه پس :
(اللهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود)

اگه ظهور کرده بودن حرفتون درست ولی حالا که نیست چی؟؟؟؟؟
به نظر من شعر و خراب نکنین و ارزش تقدسات رو هم پایین نیارین.
هر چیزی سرجاش خوبه باشه.
به نظر من هرکسی سعادت پیدا نمیکنه کار نیک بکنه سعدات پیدا نمیکنه از رهروان امام باشه یا امام حسین شفاعتش کنه.
اسلام دین عملی هستش و عمل یعنی اخلاق پیامبر اکرم (ص) هم به فرمایش خدای متعال اگر خلق نیکو نداشتند نمی تونستند موفق باشن.
انسان باید عمرش رو بیهوده تلف نکنه و در صورت عمل به اینهاست که میتونه هر دو سعدات بالا رو نصیب بشه.

kocholo;266981 نوشت:
اگه ظهور کرده بودن حرفتون درست ولی حالا که نیست چی؟؟؟؟؟
به نظر من شعر و خراب نکنین و ارزش تقدسات رو هم پایین نیارین.
هر چیزی سرجاش خوبه باشه.
به نظر من هرکسی سعادت پیدا نمیکنه کار نیک بکنه سعدات پیدا نمیکنه از رهروان امام باشه یا امام حسین شفاعتش کنه.
اسلام دین عملی هستش و عمل یعنی اخلاق پیامبر اکرم (ص) هم به فرمایش خدای متعال اگر خلق نیکو نداشتند نمی تونستند موفق باشن.
انسان باید عمرش رو بیهوده تلف نکنه و در صورت عمل به اینهاست که میتونه هر دو سعدات بالا رو نصیب بشه.

[="black"]خوب هركس نظري داره ولي منظور من از اللهم عجل لوليك الفرج اين نبود كه سعادت پيداكنم كه رهرو اون حضرت باشم.
انشاالله دوستان ديگر نظر بدن منم منظور خودمو خواهم نوشت اون موقع شما حال كن.
ولي ممنونم كه نظرتونو صادقانه گفتين خيلي نظر جالب و درستي بود.[/]

مدیر فرهنگی;175962 نوشت:
ای اسک همه بهانه از توست
برگردان:
ای عشق همه بهانه از توست
زیباترین اشعار شما با این مطلع تقدیم به اسک دین

با سلام
این اشعار با همین مطلع در مسنجرم رویت نمودم:

08:32 ب.ظ
12/24
ای اسک همه بهانه از توست

وین مصرع عاشقانه از توست

ما همچو کوزت :khandeh!: خموش و گمنام

این شهرت جاودانه از توست

اندر خم کوچه تو گيريم

دشواری بی کرانه از توست

فریاد و فغان ز امتحانات

مشروطی بی بهانه از توست

پانزده دی ماه 90

ای اسک همه بهانه از توست
تغذیه صبحانه ام از توست
ناهار لذیذ شد فراموش
غم نیست شام شبانه از توست
از بس که نشینم پایت ای اسک
این ثواب بی بهانه از توست
گشتم لاغر و رنجور غم نیست
چون شادی عارفانه از توست
ما را چه نیاز ساز و تنبور
این لذت شادمانه از توست
نرم افزارهای گل لیلا را
آوازه در جهانه از توست:Cheshmak:
فرهنگی و اجرایی و مدیر را
گمنامی خادمانه از توست
همکار چه اجرایی و علمی را
این خدمت خالصانه از توست
طراحی این قالب زیبا را
فنی و هنرمندانه از توست
سیل کاربر و مهمان فرهیخته
این دعوت عاشقانه از توست:Kaf:

شاعر: جناب گل لیلا


تقدیم به اول چله نشین مصیبت کربلا، بانوى صبر

آب نوشیدن من ، بى تو محالست حسین
خواب بر چشم ترم خواب و خیالست حسین
خواهرت را تو ببین بعد چهل روز ولى
الف ِ قامت ِ من بعد تو دالست حسین

صوفيا(افسانه اكبرزاده مقدم)

[="purple"][="indigo"]...من از دیارحبیبم...[/][/]
درغم دوری حضرت ولی عصر ارواحنا فداه

"[="royalblue"]من از دیار حبیبم "، غریب جاماندم
به کوچه های سراسر فریب جاماندم

کسی دیار تو را گم نمی کند اما
مقصرم که زغفلت عجیب جاماندم

دلم پراز تو، وجود از خدای پر میبود
دلی که از تو تهی ،بی نصیب جاماندم

منم رها شده ی خود ،گرفته ای دستم
ومن که همدم امن یجیب جاماندم

هنوز منتظرم کین صراط بنمایی
همیشه منتظر آخر شکیب جاماندم

زمانه زخمی خَلقیست پر ریا،پر آز
زمان مرگ جهان بی طبیب جاماندم

میان غلغله ی شهر عاشقان دورو
من از دیار تو و بی حبیب جاماندم[/]

اگر روزگار جاهلیت، چندخدایی بود و لات و منات و عزی داشت، روزگار من و تو

بی خدایی هست و اندیشه هایی به رنگ اومانیسم...
اگر آن روزگار، ز ن ا بود و رابطه های ٍ ج ن س ی ٍ به ظاهر مضحک، روزگار ٍ من و تو
صحنه ی م ع ا ش ق ه ی ٍ ه م ج ن س بازان است و معامله های ٍ تن ف ر و ش ی...
آن روزها، دخترانشان را زنده به گور میکردند و این روزها، دین و ایمانشان را...
آن روزگار، درد ٍ ندانستن داشت و این روزگار، درد ٍ نفهمیدن....!!
آن روزگار را دستان ٍ آسمانی محمد) نجات داد و این روزگار را.....................
آقا جان، هنوز هم وقت آمدنت نیست...؟

کودکی شش ماهه ام سمت شهادت می روم ...
باکی از لشکر ندارم با شهامت می روم ...
مادرم بانو رباب است و پدر جانم حسین ...
شیر مردم سمت دشمن با شجاعت می روم...
تشنگی من را به حال احتضار انداخته ...
اندکی جان دارم و سوی سعادت می روم ....
کربلا "قربانگه مظلوم آل احمد" است ...
در پی تفسیر حق این عبارت می روم ...
من فدایی میشوم در راه بابا، عمه جان...
همچو اکبر از سر شوق و رضایت می روم ...
عمه قربانت شوم درد اسیری میکشی ...
سر به روی نیزه با تو؛تا اسارت می روم ...
(نرگس)

دوستان این یکی از دل نوشته های خودمه:
"ای صبا از من به یاس فاطمه پیغام رسان...
گو به آن غربت زده،گل تاب سیلی خوردن از دشمن ندارد"

[="Purple"]اینم یکی دیگه از سروده هام: نمیگویم که من اهل دل هستم/نمیگویم که من یار گل هستم/فقط خارم که بهر حقظ یک گل/به روی ساقه ی آن گل نشستم (یا مهدی )[/]

[="Navy"]ساده میگویم آقا:به زبان نام تو بردن لیاقت میخواهد...ورنه هر کوردلی نام تو میدهد آواز...گرچه من اهل گناهم لیک...خانه ی دل من با ندبه ی تو جلا میگیرد!در قنوت نمازم...ذکر صلوات،با گلاب فرج تو عطرآگین میشود...من نمازم با شمع دعایت روشن است!!!چون تو هستی مقتدایم،هم امیری هم امامم،ضامن روح دعایم،آمدم جانا ای صاحب زمانم...دستم بگیر...[/]

[="seagreen"][="comic sans ms"]من طالب حق و دایم به خطا /کج میروم و خیال حقم به خطا
ای صاحب حق اگر به حق می نروم/ اصلاح نما به حق آن عفو و عطا
[/][/]

بگو شاه عالم و آدم که علی است
بگو بهار صبح اول و آخر که علی است
بگو مسلمان حقیقی که علی است
بگو زاده ی کعبه که علی است
بگو محرم سر محمد که علی است
بگو عاشق و مست خدا که علی است
بگو حاکم عادل که علی است
بگو عاشق عاشق که علی است
بگو درد و رنج کش که علی است
بگو از ترس خدا غش کرده علی است
بگو شهامت و عقل و خرد که علی است


با سلام خدمت دوستان
شعر زیر تقدیم به همه فعالان در اسک دین

[="Green"]
اسک دین
بگویم تو را من یکی داستان/ سراسر نباشد به جز راستان
که چندین گهی پیش از کنون/ که گشتم همی نت، بی چند و چون؛
یکی سایت دیدم بسی پر فروغ/ ندیدم در آن من ریا و دروغ
که آوازه اش پر نموده جهان/ بود ساکنانش همه از مهان
صفا و صداقت در آن یافتم/ حیا و نجابت در آن یافتم
همه یکدگر را کنند احترام/ سرآغاز هر حرف باشد سلام
کنند بحث اما نگردد جدل/ در آن بحث وارد نگردد دغل
در آنجا بدند واعظانی عزیز/ علیم و خردمند و شیطان ستیز
صبورانه پاسخ بگویند و نیک/ بپرهیزند از خشم و حرف رکیک
دهند به سوالات تک تک جواب/ سراسر بگویند حرف حساب
مدیرش بباشد بسی محترم/ به فکر جوانان و اهل کرم
مدیران و یاران ، با هم و غم/ هرس کرده از سایت هر اس و پم *
ندارند جز رب به کس چشمداشت/ خدایا نما اجرشان یادداشت
بگفتم یکی پرتو از آفتاب / که شرحش نگنجد به صدها کتاب
تو خود آی وبین شرح این قصه را/ که اینجا بری یاد، هر غصه را
فراموش کردم برم نام این/ همه هم صدا یک صدا [="Purple"]اسک دین[/][/]

*مراد اسپم است که به لحاظ قافیه اینگونه شده:khaneh:

سلام

تشکر از دوستان خوش ذوق اینجا

البته شعرهای نوشته شده اغلب مشکل وزن دارند که اگر دوستان تمایل داشتند ایراد آنها را بیان می کنیم.

به نظرم بهتر است این دوستان یا به سجع و نثر سپید بنویسند یا شعرها را در یکی دو مرحله به تکامل برسانند. چون واقعاً حیف است شعرهای به این خوبی از نظر وزنی بلنگند. مثل آقای خوش تیپی با کت و شلوار که وقتی به راه می افتد لنگیدن او را از ابهت و زیبایی می اندازد.

خلاصه به عنوان ایرادگیر حرفه ای در خدمتیم. :khaneh:

مؤمن;350893 نوشت:
سلام

تشکر از دوستان خوش ذوق اینجا

البته شعرهای نوشته شده اغلب مشکل وزن دارند که اگر دوستان تمایل داشتند ایراد آنها را بیان می کنیم.

به نظرم بهتر است این دوستان یا به سجع و نثر سپید بنویسند یا شعرها را در یکی دو مرحله به تکامل برسانند. چون واقعاً حیف است شعرهای به این خوبی از نظر وزنی بلنگند. مثل آقای خوش تیپی با کت و شلوار که وقتی به راه می افتد لنگیدن او را از ابهت و زیبایی می اندازد.

خلاصه به عنوان ایرادگیر حرفه ای در خدمتیم.

سخت نگیرید به عنوان یه مهندس فکر کنم خیلی ضایع نباشه شعرم. در هر حال بنده جنبه انتقاد ندارما حواستون را جمع کنین:looti::gangester:
شوخی کردم .

[="Tahoma"][="Navy"]

حق دوست;350888 نوشت:
فراموش کردم برم نام این/ همه هم صدا یک صدا اسک دین

سلام
بسیار زیبا سرودین
ممنون از لطف شما
یا علی:Gol:[/]

گل ليلا;350998 نوشت:
سلام
بسیار زیبا سرودین
ممنون از لطف شما
یا علی

علیک سلام و رحمه الله
:chakeretim:
خوشحالم که مورد پسند واقع شد.
علی یارتون:Gol:

سلام خدمت دوستان
شعر زیر را تقدیم می کنم به امام زمان
گرچه شاعرش نا قابله ولی اون چیزی که شعرا قابلش میکنه اینه که در ارتباط با ایشونه.
حتما حتما حتما اگه ایرادی داره بگید اصلاح کنم (آخه اولین شعر مذهبیمه)
نظرتون را هم بفرمایین
با تشکر


ز چه بی تو مانده باشیم

هر جمعه که رفت با صد افسوس/ پرسم ز چه بی تو مانده باشیم
آه از ته جان کشم که حتما / غم بر دلتان نشانده باشیم
با جور و گناه و فسق هر دم/ ما خواب ز تو ستانده باشیم
ما شیعه ایم و ولیک نم نم / بر دیده ات اشک رانده باشیم
با ظلم و ستم به یارانت / خونین جگرت نموده باشیم
یا که به سکوت بر چنین ظلم/ در این جهان چو برده باشیم
پرسم ز خودم اگر بیایی/ در لشکرتان رونده باشیم؟
یا همچو گذشتگان دوباره/ بر لشکرتان زننده باشیم؟
گردد ز طلب دلم گهی چون/مقتل ز حسین خوانده باشیم
بازا طلبت کنم گهی بعد/ از عدل علی شنیده باشیم


سلام
ممنون از شعرهای زیباتون.
من دراین زمینه صاحب نظر نیستم ولی چیزی که درنگاه اول به چشم میخوره موارد زیره:

نقل قول:
ز چه بی تو مانده باشیم

هر جمعه که رفت با صد افسوس/ پرسم ز چه بی تو مانده باشیم
آه از ته جان کشم که حتما / غم بر دلتان نشانده باشیم
با جور و گناه و فسق هر دم/ ما خواب ز تو ستانده باشیم
ما شیعه ایم ولیک هر دم / بر دیده ات اشک رانده باشیم
با ظلم و ستم به یارانت / خونین جگرت نموده باشیم
یا که به سکوت بر چنین ظلم/ در این جهان چو برده باشیم
پرسم ز خودم اگر بیایی/ در لشکرتان رونده باشیم؟

یا همچو گذشتگان دوباره/ بر لشکرتان زننده باشیم؟
گردد ز طلب دلم گهی چون/مقتل ز حسین خوانده باشیم
بازا طلبت کنم گهی بعد/ از عدل علی شنیده باشیم

توی همه ی ابیات منظورتون رو واضح بیان کردید، ولی توی این دوبیت غیر مستقیم منظورتون رو رسوندید، اگه این دوبیت رو هم واضح تر بیان کنید شعر یکدست میشه. ولی در کل به عنوان اولین شعر مذهبی خیلی خوبه.
انشاءالله که در این زمینه موفقیت بیشتری کسب کنید.

حق دوست;350901 نوشت:
سخت نگیرید به عنوان یه مهندس فکر کنم خیلی ضایع نباشه شعرم. در هر حال بنده جنبه انتقاد ندارما حواستون را جمع کنین:looti::gangester:
شوخی کردم .

سلام

بنده کی باشم که بخوام به شعر مهندسا انتقاد کنم!

کلاً ما مخلص هر چی مهندس فوق لیسانس ادیب مبادی آداب با لهجه اصفهانی که مخفف نام کاربریش ح.د. با شه هم هستیم.:ok:

از شعرهاتون هم مستفیض شدیم. بخصوص همون شاه بیت مثنوی اسک دینتون. امیدوارم خدا به طبع شعرتون برکت بده.

مهدیسا;351382 نوشت:
سلام
ممنون از شعرهای زیباتون.
من دراین زمینه صاحب نظر نیستم ولی چیزی که درنگاه اول به چشم میخوره موارد زیره:

توی همه ی ابیات منظورتون رو واضح بیان کردید، ولی توی این دوبیت غیر مستقیم منظورتون رو رسوندید، اگه این دوبیت رو هم واضح تر بیان کنید شعر یکدست میشه. ولی در کل به عنوان اولین شعر مذهبی خیلی خوبه.
انشاءالله که در این زمینه موفقیت بیشتری کسب کنید.

سلام
خواهش می کنم اختیار دارید.همگی اینجا صاحب نظر هستند. و از نظرات و انتقادات همه استقبال میشه و باعث تشویق و بپیشرفتم میشه.
این دو بیت معناش را از بیت های قبلیش میگیره. بیت قرمز اول که واضحه دارم میگم که مرددم که اگه حضرت ظهور کنند در لکشکر ایشان خواهیم بود یا مثل تاریخ که نشون داده مدعیان دوستی امام، بر علیه امام قرار گرفتن ما هم همینگونه خواهیم بود.
بیت آخر هم داره میگه با تمام این تفاسیر که کردم به خاطر عدلی که حضرت خواهند آورد (مانند پدر گرامیشان علی (ع)) دوباره درخواست ظهور ایشان را می کنم.
میدونم مستقیم نمیرسونه ولی نمیدونم چیکارش کنم آخه :Gig:

مؤمن;351388 نوشت:
سلام

بنده کی باشم که بخوام به شعر مهندسا انتقاد کنم!

کلاً ما مخلص هر چی مهندس فوق لیسانس ادیب مبادی آداب با لهجه اصفهانی که مخفف نام کاربریش ح.د. با شه هم هستیم.:ok:

از شعرهاتون هم مستفیض شدیم. بخصوص همون شاه بیت مثنوی اسک دینتون. امیدوارم خدا به طبع شعرتون برکت بده.


سلام
شرمنده کردید
گفتم پاسخ ندم که همون پستای قبلی هم اگه صلوات جناب مدیر پاش نبود تا الان به عنوان اسپم پاک می شد. (با شعر جواب میدم که پاک نشه)
ما هم چاکر (شاکر) همه کاربران سایت به خصوص اوناییکه جزو والذین امنوا هستند هستیم.
جناب مومن مومن تو اکنون /خجالت داده ای ما را و گلگون:khejalati:*
مهندس یا که دکتر لا نفرق/ اساس، تقوای آن باشد که افزون

یکمی معر شد ولی شما ببخشید

* به دلیل نبود شکلک مردانه مناسب از مدل زنانه آن استفاده شد

جناب حق دوست بسیار اشعار زیبایی سرودید.:Gol:
انشاالله آقا این اشعار خالصانه شما رو قبول کنن.:Kaf:
بنده کسی نیستم که بخوام نظری بدم اما استادم چنین فرمودند:
اگه میخوای در زمینه شاعری موفق باشی دایره لغاتت رو گسترده کن.
امیدوارم این فرمایش استادم برای شما هم مفید واقع بشه.

به نام مهربانترین مهربانان:Gol::Gol:

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز:Gol:

شعر زیر را چند سال پیش سروده بودم ، هر چند بنده شاعر نیستم و میدانم مشکلات وزنی در آن است ...:Gol:

یتیمم اندرین جهان بی مروت
دلم که برده بودی بده عودت

مست و خرابات توام ای اشنا
حق را پرستم نه لات و کریشنا

بدم مرغ ازادی خوش خط و خال
دربند خویش فتادم کنم قیل و قال

بخیر یاد سجده ی ملک اندر کبریا
وان گردنکش خود خواه ، اشقیا

پیمان در ذر و ارواح مجرد
خلف وعده ی شوربختان بد

علم اسما را اموخت ابو البشر
از حسد سوخت ان جن شر

وز کبر خویش رانده شده از فلک
عهد بسته گمره کند انس با کلک

حال ای از ملک برتران گوش کنید
قصه ی پیشینیان عبرت خویش کنید

جان ادم بخورد ان تیر سرنوشت
بین روزگار چه به پایمان نوشت

هبوط سفر را سر اغاز بود
دهان شقی از حسرت باز بود

امد پدر اندرین دار مکافات
پر دامست ز شیاطین و افات

گشت پسر قاتل نفس عزیز
قربانی نفس گشت چه تیز

اموختی ای شوربخت وزان زاغ
جسد پنهان کنی زیر خاک باغ

دانی قابیل به چه قاتل جهانی
چون اندر نساء واحدیم نفسانی

چه دلی داشت ان خلیل خدا
سر پسر در ره عشق کند فدا

ای مسلم خنجر رها کن خلیل
ای که در دوستی با ما بی بدیل

تو دیگر کیستی ! ای ابراهیم
چنین سرمایه فدا کنی بی بیم

ناخدای کشتی ان نوح با شرف
ان زخمه خورده از هر طرف

ای که هزار باد طول عمرت دراز
پسر بد نشینی کرد شد چو گراز

گرازها رها شدند زان ابتلا
ای پیمبر زاده غرق گشتی در بلا

تو کز فلک هم نیز افزونتری
چرا همنشینی کنی با هرانتری

درود خدا بر ان موسای کلیم
که بران قوم شقی بود حلیم

ده فرمان و طور و گوساله پرستی
فرعون و تکبر و خود پرستی

شکاف دریا و غرق چو فرزند نوح
ای بشر چه میکنی با جان و روح

همچو ادم بی پدر بود ان مسیح
زاده قدیس مریم ان ملیح

جنی نه بشر زد دستی با او
به اذن لا اله الا هو

نقش بست اندر رحم نطفه ای
دمیدن گرفت روح داد تحفه ای

لب به سخن گفتن ، درون گهواره
رفع تهمت ان مردمان بدکاره

شوق و حکمت ، پروازِ روح
صعود و دیدار ان باز سبوح

ان نگین و خاتم نبوت محمد
ان مبلغ دین و محبت احمد

جبرئیل و امی و شق القمر
نواده ی ان بت شکن با تبر

قران هادی بشر در زمین
ان یگانه تحریف نگشته ثمین

ثور و تار و تخم کبوتر
به حق نسلش باد ابتر

ان شیر خدا خفته جایش
همان مست یار و تیر پایش

ان فاتح خیبر رشید مسلمین
رهبر فرزانه مرشد سالکین

واسط روزی رسان یتیمان عرب
بازی با یتیمان تا شادی و طرب

داماد پیمبر قاتل ان بی شعور
ان داعی دشمنان بر قبور

جوانمرد بی الایش و ساده ردا
امیر المومنین علی مرتضا

ان ازاده ی بی سر، پر مغز و فکر
نماد ایثار و رهایی ، دائم در ذکر

ان اب پاک خاک کربلا
مقتول بدست ان کافر مبتلا

دلیر مرد مجاهد ان زکی
ان پارسا مرد حسین بن علی

ای کاش عبرت گیریم از رفتگان
زان بزرگان دل ، ما ماندگان

ما گدایان بدانیم حضرت دوست
یگانه رازق خلق که اوست

رحمان و رحیم است بر بندگان
یادش درمان درد ما درماندگان

ای بشر مهربان باشیم با همه
ناگه میبرند ما را زین رمه

ما همه ان ماندگان رفتنیم
غافلان ره عشقیم نی ماندنیم

نیک پندار و گفتار و کردار
بهترین شناسه ی ره گذار

حق دوست;351409 نوشت:
جناب مومن مومن تو اکنون /خجالت داده ای ما را و گلگون:khejalati:*
مهندس یا که دکتر لا نفرق/ اساس، تقوای آن باشد که افزون

البته همین دو بیتی شما پر از صنعت اغراق بود! چی می تونم بگم؟:badbakht: بجز این که خیلی:chakeretim:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

به مناسبت ولادت حضرت علی (ع) که نزدیکه یه شعر گفتم. انشاالله عیب و نقص را به بزگواریشون میبخشن.

اگر اجازه دهید وصفتان برم در شعر / که نامتان به جهانی همی نمی گنجد
من هرچه از تو سرایم کنون چو نا پختم / تو خود گواه ده، دلت نمی رنجد
به وقت و روز ولادت همی به مهمانی / سه روز مانده بدی تو به خانه موجد*
رجب که ماه مرجب بگشت بهر تو بود / احد شدی تو به دنیا به گفته ابجد**
چونان رسول مکرم دلیل این عالم / بدید هر دو موحد همه جد اندر جد
قیاس هیچ، نشود با جهاد تو در حق / چو آب دادن حاجی ، مرمت مسجد
کمال و عدل و شجاعت ، صداقت و تقوا / ز فضل رب همه باشی تماما واجد
که در احد، احدی جز تو در دفاع نبی/ چنان که تو بنمودی نکرد جهاد به جد
کلام حق به زبان رسول آمده است / که بی ولایت تو، حق عمل نمی سنجد

*آفریننده
**احد در ابجد میشه 13 (1+8+4)

اگر خدا توفیق داد انشالله ادامه اش را با این بیت خواهم داد.

شدم ز قافیه خالی چو تو ز زغیر از حق/ زنم قافیه از نو که دل تو را خواند

دوستان اگه بنده را قابل بدونین منتظر نظرات و انتقاداتتون هستم و همینطور پیشنهاد یه اسم برای شعر

با تشکر

زشت یا زیبا
چه فرقی می کند
وقتی اثر اانگشت طلایی ات بر پیکره ای تمام ذرات نشسته
تو که باشی همه چیز زیباست

ناگفته های بسیار م را که در گوشه از کنج دلم پنها کرده ام میدانی
و هر بار با من در خلوت نجوایشان میکنی
دوست داشتنهایم را به پایت بریزم بازهم کم است
بازهم ناتوانم از سپاس این همه بی کرانگی از مهر و محبت
ای زیبا
ای تمام انچه که هست و
ای تمام زیبایی
ای خالق نور
و ای بهترین تصویر ی که نه در قاب چشمها
که در قاب دلهای بیکران می خروشی و اتش عشق را شعله ور می سازی
تویی بهترین
تویی عزیزترین
مرا به خودت دچار ساز
به خودت مشغول کن
که هرچه جز تو را کوچک بشمارم
مرا ببخش
ای تمام بی نهایت خوبی
با اینکه غم ها در دل در جان و تن ریشه می دواتتد
اما یاد تو محو می کند نابود می کند هرچه غم غیر از خودت را
دوستت دارم
پناهم باش

اگر روزهایم را بخش کنم
تنها یک بخش می ماند
ان را در صندوقی نگه می دارم
در گوشه ای از خانه ی قلبم پنهان می کنم
شاید زیر خروارها خاک
یا لای شلوغی های کتاب هایم
انوقت دمدمه های اذان که هیچ صدایی و هیچ نگاهی بجز زیبایی تو نیست
ارام گام بر می دارم و به سراغ صند.قچه می روم
و تمام انچه را که دارم به تو هدیه می دم
با اینکه فقیر و دست خالی ام
اما
این تمام دارایی من است که تنها
تو لایقش هستی
خدای مهربانم

حلاج
داستان هایی ز بهرت گفته اند
حق و نا حق را به هم آغشته اند
من نیم در جایگاه عدل و داد
که دهم حکم تو را من ارتداد
لیک دارم از تو اکنون یک سوال
بس نموده ذهن من در اشتغال
تو چرا گفتی انا ابلیس وار
تا به ناحق سر رود بالای دار
گر تو با حق یک شدی، من، از چه بود
آن انا در بحر حق، جز قطره بود؟
قطره در دریا مگر نابود نیست
پس انا الحق گفتنت از بهر چیست
گر تو را کشتند، نی از بهر حق
جز انا، بر دار کردت مستحق؟
تو ندیدی که رسول آخری
در صفات یار و همراهش علی
گفت یاران از برای یکدلی
که علی با حق بود حق با علی

حق دوست;367341 نوشت:
تو چرا گفتی انا الحق ای عزیز
تا شوی بر چوبه دار، حلق آویز

آن انا الحق نی که من بر گفته ام
او بگفته تو بپنداری که من هم گفته ام
من که در طور دل ، از شجر کمتر نیستم
او که آمد باید بدانی هان دگر من نیستم

خوب نشده ولی مطلب همینه

حق دوست;367341 نوشت:
الحق
داستان هایی برایت گفته اند
حق و نا حق را به هم آغشته اند
من نیم در جایگاه عدل و داد
که دهم حکم تو را من ارتداد
لیک دارم از تو اکنون یک سوال
بس نموده ذهن من در اشتغال
تو چرا گفتی انا الحق ای عزیز
تا شوی بر چوبه دار، حلق آویز
گر تو با حق یک شدی، من، از چه بود
آن انا در بحر حق، جز قطره بود؟
قطره در دریا مگر نابود نیست
پس انا الحق گفتنت از بهر چیست
گر تو را کشتند، نی از بهر حق
جز انا، بر دار کردت مستحق؟
تو ندیدی که رسول آخری
در صفات یار و همراهش علی
گفت یاران از برای یکدلی
که علی با حق بود حق با علی


سلام حق دوست جان این واقعا شعر خودت بود؟ :Moteajeb!:

این رو باید به جامعه مهندسین کشور تبریک گفت!
احســـــــــنت :Kaf: