من که فکر می کنم باید یه جوری گرگها کشوند داخل و غذا و اتیش رو برداشت و اورد بیرون بعد یه دودی چیزی داخل کلبه را انداخت تا گرگهای طفلکی خفه بشن ! یا اینقدر نگهشون داشت تا از گرسنگی بمیرن
سلام...یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود من بودم یه کلبه و چند تا گرگ بی وجدانه محترم........ راهی که خانم زهرا گفتند خوبه اما مقطعیه و همیشگی نیست هر چند ایشون هم گفتند میرم و فکر میکنم..... ان شا الله به نتیجه ای میرسند و نجات پیدا می کنند.... بقیه دوستان از جمله منی که خیلی شجاعیم دلو به دریا میزنیمو فرار میکنیم....:khandeh!: البته این شوخی بود جدی نگیرید...! اما یاد اون کلیپ افتادم خندم گرفت پیشی بیا منو بخور.....:Khandidan!: شایدم اینو گفتم البته به این صورت: آقا گرگه بیا منو بخور.....از کجا معلوم شاید دلش به رحم اومد و منو نخورد.... البته دوستان اینم نمی ارزه به امتحان کردنش چون احتمالا میگه دستت درد نکنه و میخوره مارو.... اینم بزارید به حساب بی نمک بودنم..... اما من اگر یکم بی منطق باشم..... میگم مگه قرار نیست منو بخورند پس کلبه میخوام چیکار..... کلبه را آتش میزنم و از دست دوستان محترم خونخوار فرار میکنم....آخه باید بدونید که گرگ آتش زیاد به سلیقه اش نمیخوره..... البته شایدم گرگها را دعوتشون کردم به میل کردن غذا به داخل کلبه و یه جورایی با کماله نامردی غذا و خورنده غذا را پختم و آتش زدم.... خلاصه که هر چی قسمت باشه...... اما کاشکی سید با ایمان بودم.....جوری که بدونم گوشتم به اون آقا گرگا حرومه.... وای چه حالی میداد ........ چه فیلمی میشد همشون پا از دست از دست ...دست از پا درازتر برمی گشتند..... اما خدایش سید با ایمان انسان واقعیه غذاشو بهشون میداد..... ببخشید زیاد نوشتم....دیدم دوستان باحال جواب داده بودند گفتم نمکشو کم کنم....
سلام
آقا فرمودید گرگ از خدا بیخبر!
گرگ تا موقعیکه از خدا خبر داشته باشه گرگه
پس گرگه از خدا بیخبر گرگ نیست
دوستان نترسید هیچ خبری نیست
اگر میگید دروغ میگم
تا ما تو کلبه داریم غذا میخوریم
خود آقای رازیانه گرگهای از خدا بیخبر را امتحان کنه
چه تو کلبه بمونم چه بیام بیرون آخرش میمیرم
دو حالت داره:
1- یا تو کلبه بمونم و دعا کنم و عمر(هر چند کوتاه) را سپری کنم
2-یا دل رو به دریا بزنم و با یک برنامه فرار کنم(مثلا از چوبهای کلبه تعدادی مشعل و نیزه درست کنم و بزنم بیرون)
بازهم سلام یادم رفت! وقتی بیرون برهوتی از برفه که تمامی نداره هیچکس دیگه هم بیرون نیست هیچ چیز دیگه ای هم نیست برم بیرون از کلبه چیکار کنم به فرض گرگها را کشتم سرما و برف بی انتها را چه کنم
اصلا من اونجا چیکار میکنم و چجوری رفتم اونجا
حتما رفتم که دور از همه زندگی کنم و هیچ کس مزاحمم نشه
اگه قرار باشه که اینگونه باشه پس تو کلبه میمونم و با گرگها هم کاری ندارم
1. یکی از هیزمهای آتیش کلبه را بر می دارم و با آتش گرگها را دفع می کنم، گرگها از آتش می ترسند و به اون نزدیک نمیشند.:Sham:
2. تا جایی که من می دانم گرگها نمی تونند در خونه رو باز کنند پس همانجا در کلبه می مانیم و با خیال راحت غذا می خوریم.:Graphic (24):
3. کلبه را آتیش میزنم و منتظر میشم که یک هواپیما از اونجا رد بشه و منو ببینه، در همون حال هم دعا می کنم و خدا هم دعای منو استجابت می کنه و یه هواپیما میاد و منو نجات میده.:makhfi:
4. بهشون میگم من آدم نیستم من زیتونم اونها هم چون مغزشون کوچیکه باور میکنند و منو نمی خورند.:nashenas:
5. هر وقت اومدند منو بخورند بهشون میگم خبر جدید رو شنیدید؟ میگن چی؟ میگم یارانه ها رو ریختند به حساب! اونها هم میدوند میرن حسابشون رو چک کنند.:paridan:
6. یکی از گرگها را میکشم و از پوستش برای خودم لباس درست میکنم ، گرگها هم فکر می کنن من گرگم و منو نمیخورن.:khoshgel:
7. با فنون بروس لی و جکی جان و جت لی همشون رو شکست میدم.:jangjoo:
8. اگه گرگه خانم باشه میگم شوهرت رفته بالا سرت هوو آورده، اونهم عصبانی میشه و میره حساب شوهرشو برسه.:Motehayer:
9. اگه گرگه آقا باشه، میگم اون رقیب عشقیت رو یادته که قبلا خواستگاری خانمت رفته بود. آقا گرگه میگه: آره ، خوب! میگم دیروز دیدم که برای خانمت یک گل برفی برده بود. اونم غیرتی میشه و میره حساب رقیبشو برسه.:Rose:
10. هر وقت اومدن منو بخورن میگم نمیدونم چرا به شما گرگها میگن وحشی ، آدمها که خیلی وحشی ترن. اونها هم تحت تاثیر جمله فلسفی من قرار میگرن و منو نمیخورن.:ok:
11. بهشون میگم من دیوونه بودم اومدم اینجا! شما برای چی اومدین؟ اونها هم سر دردلشون باز میشه و کم کم با من دوست میشن.:doosti:
12. نسلشون رو با روشهای زیر منقرض میکنم:
13. ازدواج رو براشون مشکل میکنم و هزینه های ازدواج و مسکن رو حسابی بالا میبرم. اونها هم سن ازدواجشون بالا میره و بدبختی های ازدواج نمیذاره به خوردن من فکر کنند.
14. با بالا بردن سن ازدواج کمتر بچه دار میشن و براشون مرتب از مضرات افزایش جمعیت و بچه زیادی میگم، در نتیجه نسلشون کم کم منقرض میشه و من خیالم راحت میشه.:nini:
15. بهشون میگم که همینطور الکی نمیتونن ازدواج کنن و باید طرف بهشون بخوره ، اگه خواستند ازدواج کنند بیان از من مشاوره بگیرند:pir:
16. وقتی اومدن مشاوره بگیرن بهشون میگم بهم نمیخورید و روانشناسان به این نتیجه رسیدند که عامل اصلی طلاق ازدواجه، چون تا کسی ازدواج نکنه نمیتونه طلاق بگیره ، اونها هم ازدواج نمی کنند و نسلشون منقرض میشه.:Shekastan Del:
17. هر کدوم از گرگها را تنها گیر میارم و میگم حیف تو نیست که رئیس گروه نشدی؟ آخه رئیس بی لیاقتتون کجاش از تو بهتره؟ برو و تو ادعای ریاست کن! اینجوری همشون رو به جان هم میندازم و به قول معروف تفرقه بیندازو حکومت کن.
18. اخرش خودم رئیس میشم و با هم دیگه میریم شکار.:tashvigh!:
19. بهشون برف بازی و آدم برفی درست کردن یاد میدم تا سرشون گرم بشه و یادشون بره منو بخورن.:shookhi:
20. براشون ایجاد اشتغال و کار مفید میکنم و یادشون میدم چطور با یخ مثله اسکیمو ها خونه بسازن ، اینجوری هم سرشون گرم میشه.
21. بهشون میگم در مباحث اخلاق و عرفان اسک دین شرکت کنند شاید متذکر شدند و آخرش آدم شدند.:Black (11):
22. بهشون میگم اگه خیلی هنر دارید عوض آدم خوری برید تو سایت اسک دین مناظره کنید اونها هم دو تا مناظره که کردند از پا می افتند و انرژیشون رو برای خوردن من از دست میدن.
23. بهشون میگم برید حکایات طلبگی را بخونید تا هم سرشون گرم بشه و هم چند وقت یکبار برن سرکار.:reading:
24. بهشون میگم برید جلد کتاب حکایات رو طراحی کنید.
25. بهشون میگم برید عکس حدود 30 تا مدیر و کارشناس رو حدس بزنید، تا بیان همه رو حدس بزنن پیر شدن و مردن.:pir:
26. اونا رو مسئول حذف پست ها میکنم، چند تا پست رو که حذف کردن براشون مرتب شکایت و اعتراض میاد ، اونها هم عوض خوردن من باید به شکایات رسیدگی کنن.
27. بهشون میگم برید تو سایت اسک دین پست بزنید، چون گرگند پستاشون حذف میشه و اونها هم دچار افسردگی میشن و خودکشی میکنن.:dar:
فرقی نداره که برم توی کلبه یا نه
اگه برم توی کلبه غذای گرگهای به قول دوستمون از خدا بی خبر میشم
اگه هم نرم توی کلبه یا از سرما میمیرم یا از گشنگی
میرم توی کلبه
یا غذای گرگها میشم
یا غذا میخورم
مغزم همینقد میکشه :Nishkhand:
سلام خوبید اجازه بدهید قبل از این که دولت برای بیکاری طرح جدیدی بریزند که قرار است بعد از اجرای هدفمندسازی شروع کنند، ما شروع کنیم. باز اجازه دهید ابتدا به احترام خانم ها از اشتغال خانم ها شروع کنیم.
موضوع: یک خانم بیکار چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
هوو بشود
چون این کار مغایر با عقل و شرع ودین وفطرت و اخلاق نیست وبا یک اثر پروانه ای مولد ثروت است
برای اینکه خیلیها را بکار می گیرد و تولید ثروت کند
دادگستری شامل شورای حل اختلاف وکلا قضات و .... حتی عریضه نویسان همسر قبلی و شوهری که جز رضای خدا هیچ فکری تو سرش نیست
بیمارستان و درمانگاهها داروخانه ها پزشکان مشاوران خانواده همسر اول که گرفتار هزار ویک درد بی درمان میشود و پدر ومادر بدبختش
مواد فروشان قاچاقچیان برادران افاغنه کشاورز برای فراهم آوردن وسایل تربیتی فرزندان خانواده قبلی که حالا آلاخون بالاخون شدند
نیروی انتظامی برای جمع وجور کردن این قضیه کوچک خانوادگی
و هزاران چیز دیگر که الان محلی برای طرح شدن آنها اینجا نیست
ولی حالا که فکر میکنم چقدر خوبه اینکار برای رفع بیکاری
نظر خوبی دادم لطفا نه حذفش کنید نه علیه این پست حرفی بزنید
ببینید خواهش میکنم
[=Times New Roman]آخه خانوم ها که بیکار نمیشن! اینقدر آدم هست که بشه غیبت شون رو کرد ! :Cheshmak:
اگر هم خدای نکره یه خانوم اهل غیبت و این حرفا نبود ، اهل بازار که هست! :ok:
و اگه نه اهل بازار بود نه غیبت ، معلومه خیلی خانوم فرهیخته و محترمیه :makhfi:، و یک خانوم فرهیخته مسلما کار داره ، بیکار نیست.
اجازه بدهید قبل از این که دولت برای بیکاری طرح جدیدی بریزند که قرار است بعد از اجرای هدفمندسازی شروع کنند، ما شروع کنیم. باز اجازه دهید ابتدا به احترام خانم ها از اشتغال خانم ها شروع کنیم.
این قسمت از فرمایشات استاد حامی برای درک و فهم قسمت دوم لازمه:Cheshmak:
حامی;61867 نوشت:
موضوع: یک خانم بیکار چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
با توحه به اینکه این سئوال کلی است !!:Cheshmak: بنده برای اینکه در حق کاری اجحاف نشه و از قلم نیافته پاسخ کلی می دم:khandeh!: پاسخ : خیلی کارا :khandeh!: :Khandidan!:
ببینید استاد حامی در بخش اول فرمایشاتشون اشاره کردند به اشتغال زائی دولت:Cheshmak: بعد فرمودند با اجازه از اشتغال خانم ها شروع کنیم!!!:Cheshmak: از نظر بنده ایشون با اون مقدمه می خواستند این نکته رو به مخاطب منتقل کنند : :Cheshmak:
تعریفی که از کار در مد نظرشون هست !!!
و همین تعریف در ادامه مبنای پاسخگویی دوستان باشد:Labkhand::Labkhand:
ولی اینجوری که دوستان پاسخ دادند معلومه که تعریف دیگری از کار داشتند !!:khandeh!:
وفکر کنم برخی از پست ها اگر به تاپیک رذیله های اخلاقی خانم ها منتقل بشه همخونی و سنخیت بیشتری خواهد:Labkhand::khandeh!:
ولی بدون در نظر گرفتن اشاره ای که استاد حامی به دولت داشتند و همچنین کلمه ی اشتغالی که در آخر پستشون آوردند!!:Cheshmak::Cheshmak:
هر کس هر جور و هرطور دوست داشت می تونه پاسخ بده!!!:Nishkhand:
اگر استاد حامی لطف کنند و اون دو کلمه رو حذف کنند خیلی خوب میشه:Khandidan!::Khandidan!:
چون اون وقت انتقاد قضاوت وارد نیست:Khandidan!::Khandidan!:
سلام
نفهمیدم چطور شد :Gig:جناب حامی بحث گرگهای گرسنه رو چطوری چسبوندید به کار خانمها؟:moteajeb::moteajeb:
________________________________________________________
سلام؛ استاد شما بفرمائید یه خانم باکار چه طوری از کاراش کم کنه، بعد اگه هنوزم دوستان خلاقیتشون شکوفا نشد بنده چندتا مینویسم( ولی سرکاری نه، کاربردی!) در پناه حق.
سلام خانمها مقداری از فرصتهای شغلی مردان بینوا را می ربایند! و بینوایان با داشتن سطح سواد عالی باید شاگرد میوه فروشی بشوند! یا اینکه بشن (البته ببخشید ها) خانوم خونه و خانوم خونه بره سر کار ! حالا این شغل پیشنهادی باید برای مجردها باشه یا متاهل ها؟ لطف کنید موضوع را یه کم باز تر کنید تا مغز پیر ما هم بتواند حلاجیش کند:pir:
موضوع: یک خانم بیکار چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
1. ورزش صبحگاهی تو خونه یا پیاده روی و تنفس تو هوای آزاد (اگه خونه تون پنت هوسه، تریدمیل هم قبوله) 2. درست کردن صبحونهای که دیروز از اینترنت یا تلوزیون یاد گرفته ( تازه میتونه خلاقیت زنانه رو هم محک بزنه!) 3. شرکت در کلاسهای ورزشی فردی: شنا، تیراندازی، ایروبیک، تنیس، پینگ پونگ، بدمینتون، کاراته، دارت...؛ یا گروهی: هندبال، والیبال، فوتسال، والیبال، ... . 4. شرکت در کلاسهای هنری: تذهیب، مینیاتور، سفالگری، معرق، منبت، خطاطی، قالی بافی، ... 5. انجام کارهای هنری توی خونه ( اینا دیگه کلاس رفتن نمیخواد. یه سرچ تو اینترنت و یه کم حوصله): شمعسازی، گلسازی، سفرهآرایی، خیاطی، انواع گلدوزی و ... 6. زدن یه وبلاگ با موضوع مورد علاقه (البته اگه خانم با جنبه ای باشه و با رعایت تمام مسائل امنیتی) : جهانگردی، خاطرهنویسی، پرورش گل و گیاه، نگهداری از ماهیها، هنرهای دستی، آشپزی، شیرینی پزی، تحلیل سیاسی و ... 7. شرکت دوره ای در کلاسهای معارف ( البته معتبر باشه، نکنه یه وقت سر از عرفانهای کاذب دربیاره!): تفسیر، تجوید، صوت و لحن، اخلاق، شرح ادعیه و ... 8. نگه داری از حیوانات خونگی: ماهی (آب شورش قشنگترن)، کاسکو( سعی کنه به حرفش بیاره) و انواع پرندههای کوچولو. توجه!: اگه اونقدر احساساتیه که با مرگ ماهی یه هفته عزای عمومی اعلام میکنه بهتره از خیرش بگذره. 9. خوندن انواع کتابها و مجلات. بهتره این یکی مجازی نباشه. ورق زدن کتاب به آدم نشاط میده. 10. رمانهای دنباله دار بخونه ولی ادامه شو خودش بنویسه تا تخیلش تقویت بشه بعد فیلم نامه بنویسه( قابل توجه بعضیا) 11. با فامیلها، همسایه ها یا دوستان برنامه حفظ رقابتی بذارن: قرآن ، نهج البلاغه، صحیفه و... 12. از یکی از آشنایان اهل فضل بخوان جلسههای دوره ای برای تبادل معلومات تو زمینههای مختلف بذاره. 13. هفته ای دو، سه بار یه وعده غذای خونه رو بیرون ببرن. 14. واسه اهل خونه مشغول بافتن انواع لباسهای بافتنی بشه (سرگرمی جالب و وقت پرکن و مفیدیه) 15. تا جایی که بشه وسایل خونه حاصل خلاقیت و دسترنج خودش باشه: دوختن پرده، رومیزی، پادری، ... ( البته بهتره خیلی خلاقیت به خرج نده، همون سرچ تو اینترنت یا الگو از خونه مردم کافیه) 16. بازدید از انواع موزه ها، نمایشگاه ها، جاهای دیدنی و باستانی. 17. حضور در مکانهای مذهبی به صورت مرتب ( با توجه به شهر محل سکونت) 18. ورزشهای دسته جمعی خانوادگی با فامیها یا دوستان : کوهنوردی صبح با صبحانه مفصل، ماهی گیری ، پیاده روی و... 19. سر زدن به خانومهای با کار و قدر دونستن وقتهای خالی !!!
اینها چندتا مفیدش بود، تا هم روحیۀ خانوم حفظ بشه و هم وقت پر کن باشه. نتیجه : حفظ شادابی و نشاط افراد خونه.
[=arial][=calibri]1. [=arial]ورزش صبحگاهی تو خونه یا پیاده روی و تنفس تو هوای آزاد (اگه خونه تون پنت هوسه، تریدمیل هم قبوله)
[=arial][=calibri]2. [=arial]درست کردن صبحونه[=arial][=arial]ای که دیروز از اینترنت یا تلوزیون یاد گرفته ( تازه می[=arial][=arial]تونه خلاقیت زنانه رو هم محک بزنه!)
[=arial][=calibri]3. [=arial]شرکت در کلاسهای ورزشی فردی: شنا، تیراندازی، ایروبیک، تنیس، پینگ پونگ، بدمینتون، کاراته، دارت...؛ یا گروهی: هندبال، والیبال، فوتسال، والیبال، ... .
[=arial][=calibri]4. [=arial]شرکت در کلاسهای هنری: تذهیب، مینیاتور، سفالگری، معرق، منبت، خطاطی، قالی بافی، ...
[=arial][=calibri]5. [=arial]انجام کارهای هنری توی خونه ( اینا دیگه کلاس رفتن نمی[=arial][=arial]خواد. یه سرچ تو اینترنت و یه کم حوصله): شمع[=arial][=arial]سازی، گل[=arial][=arial]سازی، سفره[=arial][=arial]آرایی، خیاطی، انواع گل[=arial][=arial]دوزی و ...
[=arial][=calibri]6. [=arial]زدن یه وبلاگ با موضوع مورد علاقه (البته اگه خانم با جنبه ای باشه و با رعایت تمام مسائل امنیتی) : جهانگردی، خاطره[=arial][=arial]نویسی، پرورش گل و گیاه، نگه[=arial][=arial]داری از ماهی[=arial][=arial]ها، هنرهای دستی، آشپزی، شیرینی پزی، تحلیل سیاسی و ...
[=arial][=calibri]7. [=arial]شرکت دوره ای در کلاسهای معارف ( البته معتبر باشه، نکنه یه وقت سر از عرفانهای کاذب دربیاره!): تفسیر، تجوید، صوت و لحن، اخلاق، شرح ادعیه و ...
[=arial][=calibri]8. [=arial]نگه داری از حیوانات خونگی: ماهی (آب شورش قشنگ[=arial][=arial]ترن)، کاسکو( سعی کنه به حرفش بیاره) و انواع پرنده[=arial][=arial]های کوچولو. توجه!: اگه اونقدر احساساتیه که با مرگ ماهی یه هفته عزای عمومی اعلام می[=arial][=arial]کنه بهتره از خیرش بگذره.
[=arial][=calibri]9. [=arial]خوندن انواع کتابها و مجلات. بهتره این یکی مجازی نباشه. ورق زدن کتاب به آدم نشاط می[=arial][=arial]ده.
[=arial][=calibri]10. [=arial]رمان[=arial][=arial]های دنباله دار بخونه ولی ادامه شو خودش بنویسه تا تخیلش تقویت بشه بعد فیلم نامه بنویسه( قابل توجه بعضیا)
[=arial][=calibri]11. [=arial]با فامیلها، همسایه ها یا دوستان برنامه حفظ رقابتی بذارن: قرآن ، نهج البلاغه، صحیفه و...
[=arial][=calibri]12. [=arial]از یکی از آشنایان اهل فضل بخوان جلسه[=arial][=arial]های دوره ای برای تبادل معلومات تو زمینه[=arial][=arial]های مختلف بذاره.
[=arial][=calibri]13. [=arial]هفته ای دو، سه بار یه وعده غذای خونه رو بیرون ببرن.
[=arial][=calibri]14. [=arial]واسه اهل خونه مشغول بافتن انواع لباسهای بافتنی بشه (سرگرمی جالب و وقت پرکن و مفیدیه)
[=arial][=calibri]15. [=arial]تا جایی که بشه وسایل خونه حاصل خلاقیت و دسترنج خودش باشه: دوختن پرده، رومیزی، پادری، ... ( البته بهتره خیلی خلاقیت به خرج نده، همون سرچ تو اینترنت یا الگو از خونه مردم کافیه)
[=arial][=calibri]16. [=arial]بازدید از انواع موزه ها، نمایشگاه ها، جاهای دیدنی و باستانی.
[=arial][=calibri]17. [=arial]حضور در مکانهای مذهبی به صورت مرتب ( با توجه به شهر محل سکونت)
[=arial][=calibri]18. [=arial]ورزشهای دسته جمعی خانوادگی با فامیها یا دوستان : کوهنوردی صبح با صبحانه مفصل، ماهی گیری ، پیاده روی و...
[=arial][=calibri]19. [=arial]سر زدن به خانومهای با کار و قدر دونستن وقتهای خالی !!!
[=arial]اینها چندتا مفیدش بود، تا هم روحیۀ خانوم حفظ بشه و هم وقت پر کن باشه. نتیجه : حفظ شادابی و نشاط افراد خونه.
سلام و درود :Gol:
چه دل پری :khandeh!:
خانم ها اگر بخوان بیکار بمونن باید کی رو ببینن:Cheshmak::Khandidan!:
با توجه به پستهایی که خوندم در جواب سوال جناب حامی در مورد اشتغال بانوان ،احساس کردم خلط مبحث شده !
برخی علت شاگرد میوه فروشی شدن مردان رو بانوان می دونن!اخه بالاخره شاگرد میوه فروشی و امثالهم هم جز موقعیت های شغلی هست که نهایتا باید پر شود !و عده ای از مردان ناگزیر از احراز چنین مشاغلی هستند بنا به مهارتها و وضعیت نابسامان شغلی هم اگر دقیق بررسی کنین به طبع اشتغال بانوان نیست!
باید جناب حامی کمی سوال رو بیشتر شرح بدن تا دقیقا بدونیم اینجا رفع بیکاری چیست؟ ایا صرفا سر کار گذاشتن خانم ها برای اینکه از بیکاری به غیبت و بازار رو نیارن و صرفا سرگرم بشن یا این رفع بیکاری به منظور ایفای نقش اقتصادی و در امدزایی است؟! اینهمه به قوانین اسلام مباهات می شود که بله زنان حق مالکیت و فعالیت اقتصادی و هزار حق و حقوق دیگه دارن چرا در پاسخ به این سوال مهم فقط جنبه سرگرمی مطرح می شود به نظرم گزینه های پیشنهادی برای پر کردن اوقات فراغت و مفرح کردن زندگی بسیار مفید است اما رفع بیکاری نیست
نقل قول:
سلام خوبید
اجازه بدهید قبل از این که دولت برای بیکاری طرح جدیدی بریزند که قرار است بعد از اجرای هدفمندسازی شروع کنند، ما شروع کنیم. باز اجازه دهید ابتدا به احترام خانم ها از اشتغال خانم ها شروع کنیم.
موضوع: یک خانم بیکار چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
در اخر باید عرض کنم جدا از طرح این موضوع در تاپیک "بازی جالب برای رشد خلاقیت سرکاری تعجب می کنم ! اگر واقعا بحث سرکار گذاشتن ترجیح میدم از اقایون شروع بشه!
تشکر
[=arial][=calibri]1. [=arial]ورزش صبحگاهی تو خونه یا پیاده روی و تنفس تو هوای آزاد (اگه خونه تون پنت هوسه، تریدمیل هم قبوله)
[=arial][=calibri]2. [=arial]درست کردن صبحونه[=arial][=arial]ای که دیروز از اینترنت یا تلوزیون یاد گرفته ( تازه می[=arial][=arial]تونه خلاقیت زنانه رو هم محک بزنه!)
[=arial][=calibri]3. [=arial]شرکت در کلاسهای ورزشی فردی: شنا، تیراندازی، ایروبیک، تنیس، پینگ پونگ، بدمینتون، کاراته، دارت...؛ یا گروهی: هندبال، والیبال، فوتسال، والیبال، ... .
[=arial][=calibri]4. [=arial]شرکت در کلاسهای هنری: تذهیب، مینیاتور، سفالگری، معرق، منبت، خطاطی، قالی بافی، ...
[=arial][=calibri]5. [=arial]انجام کارهای هنری توی خونه ( اینا دیگه کلاس رفتن نمی[=arial][=arial]خواد. یه سرچ تو اینترنت و یه کم حوصله): شمع[=arial][=arial]سازی، گل[=arial][=arial]سازی، سفره[=arial][=arial]آرایی، خیاطی، انواع گل[=arial][=arial]دوزی و ...
[=arial][=calibri]6. [=arial]زدن یه وبلاگ با موضوع مورد علاقه (البته اگه خانم با جنبه ای باشه و با رعایت تمام مسائل امنیتی) : جهانگردی، خاطره[=arial][=arial]نویسی، پرورش گل و گیاه، نگه[=arial][=arial]داری از ماهی[=arial][=arial]ها، هنرهای دستی، آشپزی، شیرینی پزی، تحلیل سیاسی و ...
[=arial][=calibri]7. [=arial]شرکت دوره ای در کلاسهای معارف ( البته معتبر باشه، نکنه یه وقت سر از عرفانهای کاذب دربیاره!): تفسیر، تجوید، صوت و لحن، اخلاق، شرح ادعیه و ...
[=arial][=calibri]8. [=arial]نگه داری از حیوانات خونگی: ماهی (آب شورش قشنگ[=arial][=arial]ترن)، کاسکو( سعی کنه به حرفش بیاره) و انواع پرنده[=arial][=arial]های کوچولو. توجه!: اگه اونقدر احساساتیه که با مرگ ماهی یه هفته عزای عمومی اعلام می[=arial][=arial]کنه بهتره از خیرش بگذره.
[=arial][=calibri]9. [=arial]خوندن انواع کتابها و مجلات. بهتره این یکی مجازی نباشه. ورق زدن کتاب به آدم نشاط می[=arial][=arial]ده.
[=arial][=calibri]10. [=arial]رمان[=arial][=arial]های دنباله دار بخونه ولی ادامه شو خودش بنویسه تا تخیلش تقویت بشه بعد فیلم نامه بنویسه( قابل توجه بعضیا)
[=arial][=calibri]11. [=arial]با فامیلها، همسایه ها یا دوستان برنامه حفظ رقابتی بذارن: قرآن ، نهج البلاغه، صحیفه و...
[=arial][=calibri]12. [=arial]از یکی از آشنایان اهل فضل بخوان جلسه[=arial][=arial]های دوره ای برای تبادل معلومات تو زمینه[=arial][=arial]های مختلف بذاره.
[=arial][=calibri]13. [=arial]هفته ای دو، سه بار یه وعده غذای خونه رو بیرون ببرن.
[=arial][=calibri]14. [=arial]واسه اهل خونه مشغول بافتن انواع لباسهای بافتنی بشه (سرگرمی جالب و وقت پرکن و مفیدیه)
[=arial][=calibri]15. [=arial]تا جایی که بشه وسایل خونه حاصل خلاقیت و دسترنج خودش باشه: دوختن پرده، رومیزی، پادری، ... ( البته بهتره خیلی خلاقیت به خرج نده، همون سرچ تو اینترنت یا الگو از خونه مردم کافیه)
[=arial][=calibri]16. [=arial]بازدید از انواع موزه ها، نمایشگاه ها، جاهای دیدنی و باستانی.
[=arial][=calibri]17. [=arial]حضور در مکانهای مذهبی به صورت مرتب ( با توجه به شهر محل سکونت)
[=arial][=calibri]18. [=arial]ورزشهای دسته جمعی خانوادگی با فامیها یا دوستان : کوهنوردی صبح با صبحانه مفصل، ماهی گیری ، پیاده روی و...
[=arial][=calibri]19. [=arial]سر زدن به خانومهای با کار و قدر دونستن وقتهای خالی !!!
[=arial]اینها چندتا مفیدش بود، تا هم روحیۀ خانوم حفظ بشه و هم وقت پر کن باشه. نتیجه : حفظ شادابی و نشاط افراد خونه.
سلام سرکار رز سفید گرامی
:Gol:رز قرمز تقدیم به شما
عجب کارای مفرحی! از الان میرم سرکار! فقط یه سوال به کی باید شماره حساب بدم تا حقوقم رو بریزه به حسابم:Cheshmak: نه دو تا سوال؟ هزینه کارام رو از کی بگیرم!:Gol:منتظرم
تشکر:Gol:
لطفاً بفرمایید این پست رو خود شما نوشتید یا نه! اگر نه منبعش رو لطف کنید
منبع؟؟ وسط بازی هم کپی پیست؟ بنده اگه مطلبی رو از جایی ذکر کنم حتما رفرنس می دم. شک نکنید.
بی دل;62423 نوشت:
سلام سرکار رز سفید گرامی رز قرمز تقدیم به شما عجب کارای مفرحی! از الان میرم سرکار! فقط یه سوال به کی باید شماره حساب بدم تا حقوقم رو بریزه به حسابم نه دو تا سوال؟ هزینه کارام رو از کی بگیرم!منتظرم تشکر
ممنونم بی دل گرامی:Gol: من از سوال جناب حامی اینطور برداشت کردم که مثلا خانومهای مجرد یا تازه متاهل شده ای که مشغول تحصیل یا کار یا رسیدگی به بچه ها نیستند، ممکنه به خاطر نداشتند سرگرمی مفید دچار سردگمی و افسردگی بشن. بنابراین موارد بالا رو ذکر کردم. البته این کارها منافاتی با سایر اشتغالات هم نداره. فقط برنامه ریزی میخواد. (نیس نفقه به عهدۀ مرد خونواده اس، خانوما نباید دغدغۀ درآمد زایی داشته باشن)
حامی;62444 نوشت:
سلام دوستان اشتباه شده است عنوان این طوریه :کاریابی برای خانم ( نه سرکار گذاشتن)
کاش اشاره ای به تائید یا رد پست بنده هم میفرمودین. من که گیج شدم. در هر صورت برداشت من این بود.
سلام دوستان اشتباه شده است
عنوان این طوریه :کاریابی برای خانم ( نه سرکار گذاشتن)
سلام ، خب البته خانمها باید ابتدا توانایی ها ، استعداد ، منابعشون رو در نظر بگیرن و با در نظر گرفتن این موارد می تونن یه کارهایی رو انجام بدهند. برای همه نمی شه یه نسخه پیچید. بحث شاگرد میوه فروشی رو هم بیخیال بشید برای اینکه تکلیفش مشخصه و یه کار مردانه هست:khandeh!:
[=arial][=calibri]1. [=arial]ورزش صبحگاهی تو خونه یا پیاده روی و تنفس تو هوای آزاد (اگه خونه تون پنت هوسه، تریدمیل هم قبوله).
سلام بر رز عزیز و تمامی کاربران.رزجان شما ماشا الله اینقدر سرت خلوته این همه ایده داری.یه وقتی هم به ما بده برای این نکته ای که رزجان ذکر کردن من نکته ای رو اضافه میکنم.راه رفتن با یک رفیق خوب و مهربون در بازار.زیبایش وقتیه که سلیقه هاتون اصلا با هم جور نباشه ولی از بس دوستش داری در برابر سلیقه ای وحشتناکش سکوت کنی.بعد که میرسی خونه تا یک هفته جنگ اعصاب داری که مگه مجبوری باهاش بری بیرون.تا میایی خودتو جمع و جور کنی دوباره دوستت میگه:بریم برای لباسم یه دکمه بخریم:khandeh!:
[=arial][=arial]..
[=arial][=arial]با این دارت خیلی موافقم.در زندگی خانمها خیلی کاربرد داره:kharej:.
رزسفید;62389 نوشت:
[=arial][=calibri]6. [=arial]زدن یه وبلاگ با موضوع مورد علاقه (البته اگه خانم با جنبه ای باشه و با رعایت تمام مسائل امنیتی) :..
[=arial][=arial]اونایی که دارن یه جورایی جمعش کنن بعد تجرباتشون رو به بقیه بگن:Labkhand:(توجه به امضای سرکار رزسفید)
رزسفید;62389 نوشت:
[=arial][=calibri]10. [=arial]رمان[=arial][=arial]های دنباله دار بخونه ولی ادامه شو خودش بنویسه تا تخیلش تقویت بشه بعد فیلم نامه بنویسه( قابل توجه بعضیا)
اصلا خوب نیست ادم از سر بیکاری به دیگران تیکه بندازه ها:offlow:
[=arial][=arial]. [=arial]
رزسفید;62389 نوشت:
[=arial][=calibri]13. [=arial]هفته ای دو، سه بار یه وعده غذای خونه رو بیرون ببرن.
جوک میگید؟پس کی پایان نامه رو بنویسه؟
[=arial]و اما پیشنهاد خودم اگر ازدواج کرده:جاری رو با مادرشوهر وخواهرشوهرها بندازه به جون هم اگر مجرده:عروسهاس خانواده اشون رو بندازه به جون هم اگر عروس ندارند:دخترای فامیل رو بندازه به جون هم کلا یه آتیشی بسوزونه و بعد ....
سلام
یه چیز دیگه به ذهنم رسید.خدای پرشدن وقت و ذهنه
خانمهای محترم پاشید برید گواهی نامه بگیرید
آی وقتتون رو پر میکنه.تازه تلاش کنید که بین المللییش کنید.کلی کلاس میشه جلو جاری و خواهر شوهر و عروس و مادر شوهر و خود شوهر و..:dohkhtar:
علت پرشدن وقتش هم اینه که چون جدیدا گواهی نامه ها رو دیجیتالی میزنن 2یا 3ماهی برای ارسالش سر کارید.هرشب با خواب اینکه فردا پست چی گواهی نامه مذکور رو میاره میخوابید و طول روز رو با صدای زنگ پست چی طی میکنید و باز دوباره شب رو به امید فردا میخوابید و فرداهای دوباره
الان مثلا یه بنده خدایی توی این سایت رفته گواهی نامه گرفته هنوز که هنوز براش نفرستادن.چشماش خشک شد به در بنده خدا(البته به آیفون):tajob:
موضوع جدید
فکر کنید در مهمانی به خانه فردی رفته اید یا او به خانه شما آمده است و او بسیار بسیار کم حرف است برای این که با او گفتگو کنید از چه ترفند حیله و روشی کمک می گیرید؟
یادتون نرفته که
در این تاپیک هرچه به ذهن مان به عنوان راه حل می آمد می نوشتیم هر چند خنده دار یا غیر واقعی باشد و تخیلی.
-اینقد صبر میکنم تا به حرف بیاد -من اینقد حرف میزنم تا اونم به حرف بیاد -اعنمادشو جلب میکنم -بهش ثابت بشه که راز نگه دارم در این صورت به حرف میاد -میگم که خیلیا این عادت کم حرفی رو دارن اما بهتره همه جاسکوت نکنی -بهش میگم هرجا حرفی یا نظری داری بگو لازم نیست همه چیزو بگی ولی حرفتو بزن اگه در جمعی فرار بگیره که از تواناییش استفاده بشه و با اون جمع همخوانی داشته باشه اونم به حرف میاد و نظر میده -بیشتر در جمع باشه
شلام
شون شلام شلامتی میاره
1- بهش میگم لا کردار تو هم اهونی کن حرفی، حدیثی نقلی
2- بهش میگم دهنتو باز کنم ببینم زبون داره
3- دهنشو می بینم زبونشو نبسته باشن
4- میگم از من خوشت نیمیاد؟
5- میگم اصلا من مثل تو لالم بیا پانتومیم بازی کنیم
6- میگم نکنه من با تو هم زبان نیستم و نمی دونی من چی میگم و بعد باز زبان اشاره باهاش سخن می گویم
7- میگم ای ول بابا دمت گرم اصلا کی برای حرف زدن و سوزاندن انرژی به ما پول میده تو کار خوبی می کنی
8- میگم روزه سکوت گرفتی؟
9- الگو می گیرم ازش چون ما دوتا گوش داریم یه زبون بیشتر باید بشنویم
10- مگیم یارانه ها را حذف نکرده اند و سخن گفتن یارانه ای نبوده
11-
بسه
خوب کم حرفی بد نیست اتفاقا خوبه!در مورد موضوعات مهم و مورد علاقه فرد حرف می زنیم یا اینکه رک و پوست کنده میرم بحث روانشناسی و شخصیت ها که برون گرا داریم و درون گرا و خوصیاتشون! و اینکه شما کمی درونگرایین طرف حتما عکس العمل نشون میده و وارد بحث میشه دیگه بعد از این که خوبه یا بده کجا خوبه کجا بده کم حرفی اگه دیدم حرف نمی زنه از خوبیهای سکوت میگیم و بعد می گم ای بابا شما کم نمی یارین حالا واسه همدردی منم ساکت میشم و با هم میشینیم فیلم میبینیم :Cheshmak:
من که از اولم کم حرف بودم . خواهر شوهرم همیشه ازم ایراد میگیره که چرا اجتماعی نیستی . خب چکار کنم درون گرام دیگه
تا وقتی با کسی جور نشدم کم حرفم،اما خدانکنه با کسی جور بشم!!! :Nishkhand::Nishkhand: کم حرف هستی یا پرحرف :Gig::Kaf: اگر بيشتر پاسخ‌ها «ب» باشد: وروره جادو !
« فيلم ديشب را ديدي؟ وقتي داشتند پليس را مي‌بردند زندان...»
«اين گوشي‌هاي جديد را ديده اي؟ آنها كه درشان از بالا باز مي‌شود...»
و داستان ادامه دارد... وقتي از تعريف‌كردن فيلم فارغ مي‌شوي، مي‌روي سراغ آخرين مدل گوشي‌هاي تلفن همراه !
تو هيچ‌وقت ساكت نمي‌شوي: حرف مي‌زني و حرف مي‌زني بدون اين‌كه لحظه‌اي مكث كني. درست مثل يك وروره جادو !
خيلي ساده بگويم، به راحتي مي‌تواني اسمت را در كتاب ركوردهاي جهان ثبت‌كني: به عنوان پرحرف‌ترين آدم روي زمين.
پدر و مادر، دوست‌ها و بعضي از معلم‌ها گاهي به تو مي‌گويند: هيس، مي شود يك لحظه ساكت‌شوي؟
اما چرا اين قدر از سكوت مي‌ترسي؟ سكوت هميشه به ما اجازه فكركردن مي‌دهد و فقط در آرامش است كه آدم مي‌تواند خوب فكركند
سلام....ببینید دوستان انسانهای کم حرف با صحبتهای زیاد دیگران شاید صحبت کنند اما کاملا مشخص است که به زور صحبت میکنند... پس بهترین راه برای اینکه بتوانید این گونه انسانها را به حرف بیاورید سکوت است..... سکوت نه به معنی نگفتن سخن و بی تفاوتی.... سکوت به معنی نگفتن سخن و سخن گفتن در عمل است(یعنی نشان دهیم که دوست داریم صحبت کنیم) شاید زمان ببرد ولی مطمینا به جواب مطلوب خواهید رسید.... اما در کل انسانهای کم حرف انسانهای متفکری هستند...یعنی زمان صحبت را به فکر اختصاص می دهند... برای همین پیری آنها زودتر می رسد... اینگونه انسانها ذهن خوانهای قوی هستند....برای همین از نصیحت فراریند... وبهترین راه برای نصیحت کردن آنها بحث کردن وحق دادن به گفته های آنهاست و نصیحت را به صورت یک داستان جالب گفتن است.... در کل انسانهای کم حرف شاید به نظر مغرور هم بیایند...اما دوستان نزدیکشان کاملا این چیز را رد می کنند.... هدف مند در ارتباط هم هستند.... حالا دوستان کم حرف در مورد نظرات من نظر بدند که درست است یا نه....
کاربر مهمان خوش آمدید
باز هم پاسخهای دوستان را میشنویم.
متاسفانه هیچ کدام از دوستان تا حالا جواب درست ندادند!
واقعا این سوال اینقدر سخته؟!
من که فکر می کنم باید یه جوری گرگها کشوند داخل و غذا و اتیش رو برداشت و اورد بیرون بعد یه دودی چیزی داخل کلبه را انداخت تا گرگهای طفلکی خفه بشن ! یا اینقدر نگهشون داشت تا از گرسنگی بمیرن
غذا را میخورم
و یکی از هیزمها را براداشته و از اتش برای دفع گرگها استفاده میکنم
گرگها از اتش میترسند و به آن نزدیک نمی شوند.
سلام...یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود من بودم یه کلبه و چند تا گرگ بی وجدانه محترم........
راهی که خانم زهرا گفتند خوبه اما مقطعیه و همیشگی نیست هر چند ایشون هم گفتند میرم و فکر میکنم.....
ان شا الله به نتیجه ای میرسند و نجات پیدا می کنند....
بقیه دوستان از جمله منی که خیلی شجاعیم دلو به دریا میزنیمو فرار میکنیم....:khandeh!:
البته این شوخی بود جدی نگیرید...!
اما یاد اون کلیپ افتادم خندم گرفت پیشی بیا منو بخور.....:Khandidan!:
شایدم اینو گفتم البته به این صورت:
آقا گرگه بیا منو بخور.....از کجا معلوم شاید دلش به رحم اومد و منو نخورد....
البته دوستان اینم نمی ارزه به امتحان کردنش چون احتمالا میگه دستت درد نکنه و میخوره مارو....
اینم بزارید به حساب بی نمک بودنم.....
اما من اگر یکم بی منطق باشم.....
میگم مگه قرار نیست منو بخورند پس کلبه میخوام چیکار.....
کلبه را آتش میزنم و از دست دوستان محترم خونخوار فرار میکنم....آخه باید بدونید که گرگ آتش زیاد به سلیقه اش نمیخوره.....
البته شایدم گرگها را دعوتشون کردم به میل کردن غذا به داخل کلبه و یه جورایی با کماله نامردی غذا و خورنده غذا را پختم و آتش زدم....
خلاصه که هر چی قسمت باشه......
اما کاشکی سید با ایمان بودم.....جوری که بدونم گوشتم به اون آقا گرگا حرومه....
وای چه حالی میداد ........
چه فیلمی میشد همشون پا از دست از دست ...دست از پا درازتر برمی گشتند.....
اما خدایش سید با ایمان انسان واقعیه غذاشو بهشون میداد.....
ببخشید زیاد نوشتم....دیدم دوستان باحال جواب داده بودند گفتم نمکشو کم کنم....
سلام
آقا فرمودید گرگ از خدا بیخبر!
گرگ تا موقعیکه از خدا خبر داشته باشه گرگه
پس گرگه از خدا بیخبر گرگ نیست
دوستان نترسید هیچ خبری نیست
اگر میگید دروغ میگم
تا ما تو کلبه داریم غذا میخوریم
خود آقای رازیانه گرگهای از خدا بیخبر را امتحان کنه
چه تو کلبه بمونم چه بیام بیرون آخرش میمیرم
دو حالت داره:
1- یا تو کلبه بمونم و دعا کنم و عمر(هر چند کوتاه) را سپری کنم
2-یا دل رو به دریا بزنم و با یک برنامه فرار کنم(مثلا از چوبهای کلبه تعدادی مشعل و نیزه درست کنم و بزنم بیرون)
بازهم سلام
یادم رفت!
وقتی بیرون برهوتی از برفه که تمامی نداره
هیچکس دیگه هم بیرون نیست
هیچ چیز دیگه ای هم نیست
برم بیرون از کلبه چیکار کنم
به فرض گرگها را کشتم
سرما و برف بی انتها را چه کنم
پس در کلبه تنهایی خودم میمانم
در فضا کسی فریادت را نخواهد شنید
اگر هیچ کدوم از حرفهای دوستان درست نیست بیرون کلبه داخل کلبه و الباقی خوب مرگ با ذلت رو نمی پذیرم و عملیات شهادت طلبانه انجام میدم!
بشینیم تو کلبه صدای سگ دربیاریم تا گرگها بترسن برن :Labkhand::Cheshmak:
ولی جدا از شوخی و این حرفها
اصلا من اونجا چیکار میکنم و چجوری رفتم اونجا
حتما رفتم که دور از همه زندگی کنم و هیچ کس مزاحمم نشه
اگه قرار باشه که اینگونه باشه پس تو کلبه میمونم و با گرگها هم کاری ندارم
سلام و درود:Gol:
مدهوشِ مدهوشم بفرمایید سئوالتون رو :khandeh!:
صبر کنید چشم هامو ببندم بعد تصور می کنم:Cheshmak::Cheshmak::Cheshmak:
این سرزمین حتماً گرده :Cheshmak:
نمی تونه گرد نباشه !!!!!!
چه خوب :khandeh!: پس غذا موجوده!!:Nishkhand:
دستت دردنکنه داشتم کم کم ناامید می شدم آخه خیلی سختش کردید:Labkhand::khandeh!:
بسوزه پدر این ((امّا)) که یک عمره مارو گرفتار کرده :khandeh!::Khandidan!:
بفرمایید:
این کلمه ی نشانه ی حس انسان دوستی شماست :Cheshmak::khandeh!:
بنده که بیسوادم دوستان:khandeh!:
شما بفرمایید واحد شمارش گرگ رأس است آخه سگ که هم خانواده شون هستش واحدشمارشش چیز دیگری است:khandeh!::Khandidan!:
یه خاکی بر سرمون می ریزیم:khandeh!:
آخ یادم نبود اونجا متأسفانه خاک هم نداریم همه جا پوشیده از برفه:khandeh!::Khandidan!:
امّا جواب قضاوتی ::Cheshmak::khandeh!:
بنده تصور و دیدگاهم رو نسبت به زندگی تغییر می دم:Cheshmak::Cheshmak::Cheshmak::Cheshmak:
:Cheshmak::Cheshmak:برداشت آزاد:Cheshmak::Cheshmak:
آفرین
جناب قضاوت
زدی تو خال
تا جایی که من می دانم گرگها نمی تونند در خونه رو باز کنند پس همانجا در کلبه می مانیم و با خیال راحت غذا می خوریم.:Cheshmak:
تاپیک یک سوال ساده کاربر بزرگوار رازیانه با این تاپیک ادغام شده
دوستان ادامه بحث رو در اینجا پیگیری بفرمایند
1. یکی از هیزمهای آتیش کلبه را بر می دارم و با آتش گرگها را دفع می کنم، گرگها از آتش می ترسند و به اون نزدیک نمیشند.:Sham:
2. تا جایی که من می دانم گرگها نمی تونند در خونه رو باز کنند پس همانجا در کلبه می مانیم و با خیال راحت غذا می خوریم.:Graphic (24):
3. کلبه را آتیش میزنم و منتظر میشم که یک هواپیما از اونجا رد بشه و منو ببینه، در همون حال هم دعا می کنم و خدا هم دعای منو استجابت می کنه و یه هواپیما میاد و منو نجات میده.:makhfi:
4. بهشون میگم من آدم نیستم من زیتونم اونها هم چون مغزشون کوچیکه باور میکنند و منو نمی خورند.:nashenas:
5. هر وقت اومدند منو بخورند بهشون میگم خبر جدید رو شنیدید؟ میگن چی؟ میگم یارانه ها رو ریختند به حساب! اونها هم میدوند میرن حسابشون رو چک کنند.:paridan:
6. یکی از گرگها را میکشم و از پوستش برای خودم لباس درست میکنم ، گرگها هم فکر می کنن من گرگم و منو نمیخورن.:khoshgel:
7. با فنون بروس لی و جکی جان و جت لی همشون رو شکست میدم.:jangjoo:
8. اگه گرگه خانم باشه میگم شوهرت رفته بالا سرت هوو آورده، اونهم عصبانی میشه و میره حساب شوهرشو برسه.:Motehayer:
9. اگه گرگه آقا باشه، میگم اون رقیب عشقیت رو یادته که قبلا خواستگاری خانمت رفته بود. آقا گرگه میگه: آره ، خوب! میگم دیروز دیدم که برای خانمت یک گل برفی برده بود. اونم غیرتی میشه و میره حساب رقیبشو برسه.:Rose:
10. هر وقت اومدن منو بخورن میگم نمیدونم چرا به شما گرگها میگن وحشی ، آدمها که خیلی وحشی ترن. اونها هم تحت تاثیر جمله فلسفی من قرار میگرن و منو نمیخورن.:ok:
11. بهشون میگم من دیوونه بودم اومدم اینجا! شما برای چی اومدین؟ اونها هم سر دردلشون باز میشه و کم کم با من دوست میشن.:doosti:
12. نسلشون رو با روشهای زیر منقرض میکنم:
13. ازدواج رو براشون مشکل میکنم و هزینه های ازدواج و مسکن رو حسابی بالا میبرم. اونها هم سن ازدواجشون بالا میره و بدبختی های ازدواج نمیذاره به خوردن من فکر کنند.
14. با بالا بردن سن ازدواج کمتر بچه دار میشن و براشون مرتب از مضرات افزایش جمعیت و بچه زیادی میگم، در نتیجه نسلشون کم کم منقرض میشه و من خیالم راحت میشه.:nini:
15. بهشون میگم که همینطور الکی نمیتونن ازدواج کنن و باید طرف بهشون بخوره ، اگه خواستند ازدواج کنند بیان از من مشاوره بگیرند:pir:
16. وقتی اومدن مشاوره بگیرن بهشون میگم بهم نمیخورید و روانشناسان به این نتیجه رسیدند که عامل اصلی طلاق ازدواجه، چون تا کسی ازدواج نکنه نمیتونه طلاق بگیره ، اونها هم ازدواج نمی کنند و نسلشون منقرض میشه.:Shekastan Del:
17. هر کدوم از گرگها را تنها گیر میارم و میگم حیف تو نیست که رئیس گروه نشدی؟ آخه رئیس بی لیاقتتون کجاش از تو بهتره؟ برو و تو ادعای ریاست کن! اینجوری همشون رو به جان هم میندازم و به قول معروف تفرقه بیندازو حکومت کن.
18. اخرش خودم رئیس میشم و با هم دیگه میریم شکار.:tashvigh!:
19. بهشون برف بازی و آدم برفی درست کردن یاد میدم تا سرشون گرم بشه و یادشون بره منو بخورن.:shookhi:
20. براشون ایجاد اشتغال و کار مفید میکنم و یادشون میدم چطور با یخ مثله اسکیمو ها خونه بسازن ، اینجوری هم سرشون گرم میشه.
21. بهشون میگم در مباحث اخلاق و عرفان اسک دین شرکت کنند شاید متذکر شدند و آخرش آدم شدند.:Black (11):
22. بهشون میگم اگه خیلی هنر دارید عوض آدم خوری برید تو سایت اسک دین مناظره کنید اونها هم دو تا مناظره که کردند از پا می افتند و انرژیشون رو برای خوردن من از دست میدن.
23. بهشون میگم برید حکایات طلبگی را بخونید تا هم سرشون گرم بشه و هم چند وقت یکبار برن سرکار.:reading:
24. بهشون میگم برید جلد کتاب حکایات رو طراحی کنید.
25. بهشون میگم برید عکس حدود 30 تا مدیر و کارشناس رو حدس بزنید، تا بیان همه رو حدس بزنن پیر شدن و مردن.:pir:
26. اونا رو مسئول حذف پست ها میکنم، چند تا پست رو که حذف کردن براشون مرتب شکایت و اعتراض میاد ، اونها هم عوض خوردن من باید به شکایات رسیدگی کنن.
27. بهشون میگم برید تو سایت اسک دین پست بزنید، چون گرگند پستاشون حذف میشه و اونها هم دچار افسردگی میشن و خودکشی میکنن.:dar:
28. راستی من چجوری رفتم اونجا؟:Gig:
عمراً اگر منتظر مرگ بشم، می رم به جنگ گرگاااااا
سلام به همگی
یه نفر مختصر بهم میگه که ماجرای این بحث چیه؟
ممنون میشم
يه مختصر پست 292 رو بخون
فرقی نداره که برم توی کلبه یا نه
اگه برم توی کلبه غذای گرگهای به قول دوستمون از خدا بی خبر میشم
اگه هم نرم توی کلبه یا از سرما میمیرم یا از گشنگی
میرم توی کلبه
یا غذای گرگها میشم
یا غذا میخورم
مغزم همینقد میکشه :Nishkhand:
جناب زیتون خیلی قنگ نوشته اید....
واقعا خوبه.....
سلام خوبید
اجازه بدهید قبل از این که دولت برای بیکاری طرح جدیدی بریزند که قرار است بعد از اجرای هدفمندسازی شروع کنند، ما شروع کنیم.
باز اجازه دهید ابتدا به احترام خانم ها از اشتغال خانم ها شروع کنیم.
موضوع: یک خانم بیکار چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
هوو بشود
چون این کار مغایر با عقل و شرع ودین وفطرت و اخلاق نیست وبا یک اثر پروانه ای مولد ثروت است
برای اینکه خیلیها را بکار می گیرد و تولید ثروت کند
دادگستری شامل شورای حل اختلاف وکلا قضات و .... حتی عریضه نویسان همسر قبلی و شوهری که جز رضای خدا هیچ فکری تو سرش نیست
بیمارستان و درمانگاهها داروخانه ها پزشکان مشاوران خانواده همسر اول که گرفتار هزار ویک درد بی درمان میشود و پدر ومادر بدبختش
مواد فروشان قاچاقچیان برادران افاغنه کشاورز برای فراهم آوردن وسایل تربیتی فرزندان خانواده قبلی که حالا آلاخون بالاخون شدند
نیروی انتظامی برای جمع وجور کردن این قضیه کوچک خانوادگی
و هزاران چیز دیگر که الان محلی برای طرح شدن آنها اینجا نیست
ولی حالا که فکر میکنم چقدر خوبه اینکار برای رفع بیکاری
نظر خوبی دادم لطفا نه حذفش کنید نه علیه این پست حرفی بزنید
ببینید خواهش میکنم
[=Times New Roman]آخه خانوم ها که بیکار نمیشن! اینقدر آدم هست که بشه غیبت شون رو کرد ! :Cheshmak:
اگر هم خدای نکره یه خانوم اهل غیبت و این حرفا نبود ، اهل بازار که هست! :ok:
و اگه نه اهل بازار بود نه غیبت ، معلومه خیلی خانوم فرهیخته و محترمیه :makhfi:، و یک خانوم فرهیخته مسلما کار داره ، بیکار نیست.
سلام و درود:Gol:
این قسمت از فرمایشات استاد حامی برای درک و فهم قسمت دوم لازمه:Cheshmak:
با توحه به اینکه این سئوال کلی است !!:Cheshmak:
بنده برای اینکه در حق کاری اجحاف نشه و از قلم نیافته پاسخ کلی می دم:khandeh!:
پاسخ : خیلی کارا :khandeh!: :Khandidan!:
ببینید استاد حامی در بخش اول فرمایشاتشون اشاره کردند به اشتغال زائی دولت:Cheshmak:
بعد فرمودند با اجازه از اشتغال خانم ها شروع کنیم!!!:Cheshmak:
از نظر بنده ایشون با اون مقدمه می خواستند این نکته رو به مخاطب منتقل کنند : :Cheshmak:
تعریفی که از کار در مد نظرشون هست !!!
و همین تعریف در ادامه مبنای پاسخگویی دوستان باشد:Labkhand::Labkhand:
ولی اینجوری که دوستان پاسخ دادند معلومه که تعریف دیگری از کار داشتند !!:khandeh!:
وفکر کنم برخی از پست ها اگر به تاپیک رذیله های اخلاقی خانم ها منتقل بشه همخونی و سنخیت بیشتری خواهد:Labkhand::khandeh!:
ولی بدون در نظر گرفتن اشاره ای که استاد حامی به دولت داشتند و همچنین کلمه ی اشتغالی که در آخر پستشون آوردند!!:Cheshmak::Cheshmak:
هر کس هر جور و هرطور دوست داشت می تونه پاسخ بده!!!:Nishkhand:
اگر استاد حامی لطف کنند و اون دو کلمه رو حذف کنند خیلی خوب میشه:Khandidan!::Khandidan!:
چون اون وقت انتقاد قضاوت وارد نیست:Khandidan!::Khandidan!:
یا علی
سلام
نفهمیدم چطور شد :Gig:جناب حامی بحث گرگهای گرسنه رو چطوری چسبوندید به کار خانمها؟:moteajeb::moteajeb:
________________________________________________________
سلام؛
استاد شما بفرمائید یه خانم باکار چه طوری از کاراش کم کنه، بعد اگه هنوزم دوستان خلاقیتشون شکوفا نشد بنده چندتا مینویسم( ولی سرکاری نه، کاربردی!)
در پناه حق.
میتونه بگرده دنبال کار....
سلام و درود:Gol:
سرکار رز چرا سئوال استاد رو با سئوال جواب می دید:Cheshmak:
بچه ها سئوال استاد زمین نمونه!!
البته اینم عرض کنم سرکارز به قول معروف ((از ماست که برماست))
این تاکتیک سئوال رو با سئوال جواب دادن رو یکی از آقایون مروجش بود و هست!!
فک کنم همه ی شما اون آقا رو می شناسید!!
مگه نه!!:khandeh!::khandeh!:
یا علی
سلام
خانمها مقداری از فرصتهای شغلی مردان بینوا را می ربایند!
و بینوایان با داشتن سطح سواد عالی باید شاگرد میوه فروشی بشوند!
یا اینکه بشن (البته ببخشید ها) خانوم خونه و خانوم خونه بره سر کار !
حالا این شغل پیشنهادی باید برای مجردها باشه یا متاهل ها؟
لطف کنید موضوع را یه کم باز تر کنید تا مغز پیر ما هم بتواند حلاجیش کند:pir:
1. ورزش صبحگاهی تو خونه یا پیاده روی و تنفس تو هوای آزاد (اگه خونه تون پنت هوسه، تریدمیل هم قبوله)
2. درست کردن صبحونهای که دیروز از اینترنت یا تلوزیون یاد گرفته ( تازه میتونه خلاقیت زنانه رو هم محک بزنه!)
3. شرکت در کلاسهای ورزشی فردی: شنا، تیراندازی، ایروبیک، تنیس، پینگ پونگ، بدمینتون، کاراته، دارت...؛ یا گروهی: هندبال، والیبال، فوتسال، والیبال، ... .
4. شرکت در کلاسهای هنری: تذهیب، مینیاتور، سفالگری، معرق، منبت، خطاطی، قالی بافی، ...
5. انجام کارهای هنری توی خونه ( اینا دیگه کلاس رفتن نمیخواد. یه سرچ تو اینترنت و یه کم حوصله): شمعسازی، گلسازی، سفرهآرایی، خیاطی، انواع گلدوزی و ...
6. زدن یه وبلاگ با موضوع مورد علاقه (البته اگه خانم با جنبه ای باشه و با رعایت تمام مسائل امنیتی) : جهانگردی، خاطرهنویسی، پرورش گل و گیاه، نگهداری از ماهیها، هنرهای دستی، آشپزی، شیرینی پزی، تحلیل سیاسی و ...
7. شرکت دوره ای در کلاسهای معارف ( البته معتبر باشه، نکنه یه وقت سر از عرفانهای کاذب دربیاره!): تفسیر، تجوید، صوت و لحن، اخلاق، شرح ادعیه و ...
8. نگه داری از حیوانات خونگی: ماهی (آب شورش قشنگترن)، کاسکو( سعی کنه به حرفش بیاره) و انواع پرندههای کوچولو. توجه!: اگه اونقدر احساساتیه که با مرگ ماهی یه هفته عزای عمومی اعلام میکنه بهتره از خیرش بگذره.
9. خوندن انواع کتابها و مجلات. بهتره این یکی مجازی نباشه. ورق زدن کتاب به آدم نشاط میده.
10. رمانهای دنباله دار بخونه ولی ادامه شو خودش بنویسه تا تخیلش تقویت بشه بعد فیلم نامه بنویسه( قابل توجه بعضیا)
11. با فامیلها، همسایه ها یا دوستان برنامه حفظ رقابتی بذارن: قرآن ، نهج البلاغه، صحیفه و...
12. از یکی از آشنایان اهل فضل بخوان جلسههای دوره ای برای تبادل معلومات تو زمینههای مختلف بذاره.
13. هفته ای دو، سه بار یه وعده غذای خونه رو بیرون ببرن.
14. واسه اهل خونه مشغول بافتن انواع لباسهای بافتنی بشه (سرگرمی جالب و وقت پرکن و مفیدیه)
15. تا جایی که بشه وسایل خونه حاصل خلاقیت و دسترنج خودش باشه: دوختن پرده، رومیزی، پادری، ... ( البته بهتره خیلی خلاقیت به خرج نده، همون سرچ تو اینترنت یا الگو از خونه مردم کافیه)
16. بازدید از انواع موزه ها، نمایشگاه ها، جاهای دیدنی و باستانی.
17. حضور در مکانهای مذهبی به صورت مرتب ( با توجه به شهر محل سکونت)
18. ورزشهای دسته جمعی خانوادگی با فامیها یا دوستان : کوهنوردی صبح با صبحانه مفصل، ماهی گیری ، پیاده روی و...
19. سر زدن به خانومهای با کار و قدر دونستن وقتهای خالی !!!
اینها چندتا مفیدش بود، تا هم روحیۀ خانوم حفظ بشه و هم وقت پر کن باشه. نتیجه : حفظ شادابی و نشاط افراد خونه.
سلام و درود :Gol:
چه دل پری :khandeh!:
خانم ها اگر بخوان بیکار بمونن باید کی رو ببینن:Cheshmak::Khandidan!:
خیلی کامل فرمودند یا فرمودید!!
لطفاً بفرمایید این پست رو خود شما نوشتید یا نه!
اگر نه منبعش رو لطف کنید:Cheshmak:
به هر حال استفاده می کنند:Cheshmak:(خانمها)
یا علی
با سلام
با توجه به پستهایی که خوندم در جواب سوال جناب حامی در مورد اشتغال بانوان ،احساس کردم خلط مبحث شده !
برخی علت شاگرد میوه فروشی شدن مردان رو بانوان می دونن!اخه بالاخره شاگرد میوه فروشی و امثالهم هم جز موقعیت های شغلی هست که نهایتا باید پر شود !و عده ای از مردان ناگزیر از احراز چنین مشاغلی هستند بنا به مهارتها و وضعیت نابسامان شغلی هم اگر دقیق بررسی کنین به طبع اشتغال بانوان نیست!
باید جناب حامی کمی سوال رو بیشتر شرح بدن تا دقیقا بدونیم اینجا رفع بیکاری چیست؟ ایا صرفا سر کار گذاشتن خانم ها برای اینکه از بیکاری به غیبت و بازار رو نیارن و صرفا سرگرم بشن یا این رفع بیکاری به منظور ایفای نقش اقتصادی و در امدزایی است؟! اینهمه به قوانین اسلام مباهات می شود که بله زنان حق مالکیت و فعالیت اقتصادی و هزار حق و حقوق دیگه دارن چرا در پاسخ به این سوال مهم فقط جنبه سرگرمی مطرح می شود به نظرم گزینه های پیشنهادی برای پر کردن اوقات فراغت و مفرح کردن زندگی بسیار مفید است اما رفع بیکاری نیست
در اخر باید عرض کنم جدا از طرح این موضوع در تاپیک "بازی جالب برای رشد خلاقیت سرکاری تعجب می کنم ! اگر واقعا بحث سرکار گذاشتن ترجیح میدم از اقایون شروع بشه!
تشکر
سلام سرکار رز سفید گرامی
:Gol:رز قرمز تقدیم به شما
عجب کارای مفرحی! از الان میرم سرکار! فقط یه سوال به کی باید شماره حساب بدم تا حقوقم رو بریزه به حسابم:Cheshmak: نه دو تا سوال؟ هزینه کارام رو از کی بگیرم!:Gol:منتظرم
تشکر:Gol:
سلام دوستان اشتباه شده است
عنوان این طوریه :کاریابی برای خانم ( نه سرکار گذاشتن)
با سلام به همۀ دوستان؛
قضاوت;62395 نوشت:
بی دل;62423 نوشت:
حامی;62444 نوشت:
منبع؟؟ وسط بازی هم کپی پیست؟ بنده اگه مطلبی رو از جایی ذکر کنم حتما رفرنس می دم. شک نکنید.
ممنونم بی دل گرامی:Gol:
من از سوال جناب حامی اینطور برداشت کردم که مثلا خانومهای مجرد یا تازه متاهل شده ای که مشغول تحصیل یا کار یا رسیدگی به بچه ها نیستند، ممکنه به خاطر نداشتند سرگرمی مفید دچار سردگمی و افسردگی بشن. بنابراین موارد بالا رو ذکر کردم. البته این کارها منافاتی با سایر اشتغالات هم نداره. فقط برنامه ریزی میخواد.
(نیس نفقه به عهدۀ مرد خونواده اس، خانوما نباید دغدغۀ درآمد زایی داشته باشن)
کاش اشاره ای به تائید یا رد پست بنده هم میفرمودین. من که گیج شدم.
در هر صورت برداشت من این بود.
در پناه حق:Gol:
سلام ، خب البته خانمها باید ابتدا توانایی ها ، استعداد ، منابعشون رو در نظر بگیرن و با در نظر گرفتن این موارد می تونن یه کارهایی رو انجام بدهند. برای همه نمی شه یه نسخه پیچید.
بحث شاگرد میوه فروشی رو هم بیخیال بشید برای اینکه تکلیفش مشخصه و یه کار مردانه هست:khandeh!:
سلام بر رز عزیز و تمامی کاربران.رزجان شما ماشا الله اینقدر سرت خلوته این همه ایده داری.یه وقتی هم به ما بده
برای این نکته ای که رزجان ذکر کردن من نکته ای رو اضافه میکنم.راه رفتن با یک رفیق خوب و مهربون در بازار.زیبایش وقتیه که سلیقه هاتون اصلا با هم جور نباشه ولی از بس دوستش داری در برابر سلیقه ای وحشتناکش سکوت کنی.بعد که میرسی خونه تا یک هفته جنگ اعصاب داری که مگه مجبوری باهاش بری بیرون.تا میایی خودتو جمع و جور کنی دوباره دوستت میگه:بریم برای لباسم یه دکمه بخریم:khandeh!:
[=arial][=arial]با این دارت خیلی موافقم.در زندگی خانمها خیلی کاربرد داره:kharej:.
[=arial][=arial]اونایی که دارن یه جورایی جمعش کنن بعد تجرباتشون رو به بقیه بگن:Labkhand:(توجه به امضای سرکار رزسفید)
اصلا خوب نیست ادم از سر بیکاری به دیگران تیکه بندازه ها:offlow:
[=arial][=arial].
[=arial]
جوک میگید؟پس کی پایان نامه رو بنویسه؟
[=arial]و اما پیشنهاد خودم
اگر ازدواج کرده:جاری رو با مادرشوهر وخواهرشوهرها بندازه به جون هم
اگر مجرده:عروسهاس خانواده اشون رو بندازه به جون هم
اگر عروس ندارند:دخترای فامیل رو بندازه به جون هم
کلا یه آتیشی بسوزونه و بعد ....
وَامْرَاَتُهُُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ (4):Labkhand:
سلام
یه چیز دیگه به ذهنم رسید.خدای پرشدن وقت و ذهنه
خانمهای محترم پاشید برید گواهی نامه بگیرید
آی وقتتون رو پر میکنه.تازه تلاش کنید که بین المللییش کنید.کلی کلاس میشه جلو جاری و خواهر شوهر و عروس و مادر شوهر و خود شوهر و..:dohkhtar:
علت پرشدن وقتش هم اینه که چون جدیدا گواهی نامه ها رو دیجیتالی میزنن 2یا 3ماهی برای ارسالش سر کارید.هرشب با خواب اینکه فردا پست چی گواهی نامه مذکور رو میاره میخوابید و طول روز رو با صدای زنگ پست چی طی میکنید و باز دوباره شب رو به امید فردا میخوابید و فرداهای دوباره
الان مثلا یه بنده خدایی توی این سایت رفته گواهی نامه گرفته هنوز که هنوز براش نفرستادن.چشماش خشک شد به در بنده خدا(البته به آیفون):tajob:
سلام
بد نیست یه موضوع کاربردی دیگری رو مطرح کنم
موضوع جدید
فکر کنید در مهمانی به خانه فردی رفته اید یا او به خانه شما آمده است و او بسیار بسیار کم حرف است برای این که با او گفتگو کنید از چه ترفند حیله و روشی کمک می گیرید؟
یادتون نرفته که
در این تاپیک هرچه به ذهن مان به عنوان راه حل می آمد می نوشتیم هر چند خنده دار یا غیر واقعی باشد و تخیلی.
سلام
صداش میکنم بیرون بهش میگم ببین داداش دو تا راه داری
یا با زبون خوش به حرف میای و میشینیم مثل دو تا بچه ادم با هم حرف میزنیم
اگر نه زنگ منیزنم بر و بچ بیان بزننت تا بالا بیاری حالا کدوم راه را انتخاب میکنی
سلام
مثل این که کاربران گرامی هم کم حرفند من باید روش های خودم را برای شما به کار ببرم
-اینقد صبر میکنم تا به حرف بیاد
-من اینقد حرف میزنم تا اونم به حرف بیاد
-اعنمادشو جلب میکنم
-بهش ثابت بشه که راز نگه دارم در این صورت به حرف میاد
-میگم که خیلیا این عادت کم حرفی رو دارن اما بهتره همه جاسکوت نکنی
-بهش میگم هرجا حرفی یا نظری داری بگو لازم نیست همه چیزو بگی ولی حرفتو بزن
اگه در جمعی فرار بگیره که از تواناییش استفاده بشه و با اون جمع همخوانی داشته باشه اونم به حرف میاد و نظر میده
-بیشتر در جمع باشه
باهاش حرف میزنم از هر دری میگم وباهاش صمیمی میشم واگه هم که شناخت کافی دارم از دری وارد میشم که میدونم براش جالبه وباعث سر ذوق اوردنش میشه
شلام
شون شلام شلامتی میاره
1- بهش میگم لا کردار تو هم اهونی کن حرفی، حدیثی نقلی
2- بهش میگم دهنتو باز کنم ببینم زبون داره
3- دهنشو می بینم زبونشو نبسته باشن
4- میگم از من خوشت نیمیاد؟
5- میگم اصلا من مثل تو لالم بیا پانتومیم بازی کنیم
6- میگم نکنه من با تو هم زبان نیستم و نمی دونی من چی میگم و بعد باز زبان اشاره باهاش سخن می گویم
7- میگم ای ول بابا دمت گرم اصلا کی برای حرف زدن و سوزاندن انرژی به ما پول میده تو کار خوبی می کنی
8- میگم روزه سکوت گرفتی؟
9- الگو می گیرم ازش چون ما دوتا گوش داریم یه زبون بیشتر باید بشنویم
10- مگیم یارانه ها را حذف نکرده اند و سخن گفتن یارانه ای نبوده
11-
بسه
با سلام
خوب کم حرفی بد نیست اتفاقا خوبه!در مورد موضوعات مهم و مورد علاقه فرد حرف می زنیم یا اینکه رک و پوست کنده میرم بحث روانشناسی و شخصیت ها که برون گرا داریم و درون گرا و خوصیاتشون! و اینکه شما کمی درونگرایین طرف حتما عکس العمل نشون میده و وارد بحث میشه دیگه بعد از این که خوبه یا بده کجا خوبه کجا بده کم حرفی اگه دیدم حرف نمی زنه از خوبیهای سکوت میگیم و بعد می گم ای بابا شما کم نمی یارین حالا واسه همدردی منم ساکت میشم و با هم میشینیم فیلم میبینیم :Cheshmak:
لئون تولستوي رمان نويس معروف روسي جمله زيبايي داره كه ميگه
در دو صورت دو نفر اگر ساعتها هم يك جا باشند با هم حرف نميزنند
1. دو نفري كه همديگر رو اصلا نمشناسند
2. دو نفري همديگر رو خيلي كامل ميشناسند
امان از دست کم حرفها
به نظر منم خودتو مجبور نکن که حتما چیزی بگی.
حرف اگه از دل بیاد به دل میشینه :)
من که از اولم کم حرف بودم . خواهر شوهرم همیشه ازم ایراد میگیره که چرا اجتماعی نیستی . خب چکار کنم درون گرام دیگه
تا وقتی با کسی جور نشدم کم حرفم،اما خدانکنه با کسی جور بشم!!! :Nishkhand::Nishkhand:
کم حرف هستی یا پرحرف :Gig::Kaf:
اگر بيشتر پاسخ‌ها «ب» باشد: وروره جادو !
« فيلم ديشب را ديدي؟ وقتي داشتند پليس را مي‌بردند زندان...»
«اين گوشي‌هاي جديد را ديده اي؟ آنها كه درشان از بالا باز مي‌شود...»
و داستان ادامه دارد... وقتي از تعريف‌كردن فيلم فارغ مي‌شوي، مي‌روي سراغ آخرين مدل گوشي‌هاي تلفن همراه !
تو هيچ‌وقت ساكت نمي‌شوي: حرف مي‌زني و حرف مي‌زني بدون اين‌كه لحظه‌اي مكث كني. درست مثل يك وروره جادو !
خيلي ساده بگويم، به راحتي مي‌تواني اسمت را در كتاب ركوردهاي جهان ثبت‌كني: به عنوان پرحرف‌ترين آدم روي زمين.
پدر و مادر، دوست‌ها و بعضي از معلم‌ها گاهي به تو مي‌گويند: هيس، مي شود يك لحظه ساكت‌شوي؟
اما چرا اين قدر از سكوت مي‌ترسي؟ سكوت هميشه به ما اجازه فكركردن مي‌دهد و فقط در آرامش است كه آدم مي‌تواند خوب فكركند
سلام....ببینید دوستان انسانهای کم حرف با صحبتهای زیاد دیگران شاید صحبت کنند اما کاملا مشخص است که به زور صحبت میکنند...
پس بهترین راه برای اینکه بتوانید این گونه انسانها را به حرف بیاورید سکوت است.....
سکوت نه به معنی نگفتن سخن و بی تفاوتی....
سکوت به معنی نگفتن سخن و سخن گفتن در عمل است(یعنی نشان دهیم که دوست داریم صحبت کنیم)
شاید زمان ببرد ولی مطمینا به جواب مطلوب خواهید رسید....
اما در کل انسانهای کم حرف انسانهای متفکری هستند...یعنی زمان صحبت را به فکر اختصاص می دهند...
برای همین پیری آنها زودتر می رسد...
اینگونه انسانها ذهن خوانهای قوی هستند....برای همین از نصیحت فراریند...
وبهترین راه برای نصیحت کردن آنها بحث کردن وحق دادن به گفته های آنهاست و نصیحت را به صورت یک داستان جالب گفتن است....
در کل انسانهای کم حرف شاید به نظر مغرور هم بیایند...اما دوستان نزدیکشان کاملا این چیز را رد می کنند....
هدف مند در ارتباط هم هستند....
حالا دوستان کم حرف در مورد نظرات من نظر بدند که درست است یا نه....
در کل خانم ها به دلایلی برون گرا تر و پر حرف ترند میگی نه؟
شنیده ام:
ژاپن دوربینی ساخته که قادر است از خانم ها در حالت لبان بسته عکس بگیرد.:Khandidan!:
شنیده ام:
مردی زیرک به خانم پر حرفش گفت:
عزیزم وقتی لبات روی همدیگر خیلی رویایی و رومانتیک میشی؟:Khandidan!: